فیزیولوژی ورزشی
میترا خادم الشریعه؛ اعظم ملانوروزی
چکیده
دیابت بارداری (GDM) یکی از شایعترین عوارض بارداری و شیوع آن در سراسر جهان همراه با افزایش دیابت نوع دو در حال افزایش است. دیابت بارداری میتواند عوارض مختلفی را برای مادر و جنین به همراه داشته باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر برخی آدیپوکینها در زنان مبتلا به دیابت بارداری بود.
روش تحقیق: به این ...
بیشتر
دیابت بارداری (GDM) یکی از شایعترین عوارض بارداری و شیوع آن در سراسر جهان همراه با افزایش دیابت نوع دو در حال افزایش است. دیابت بارداری میتواند عوارض مختلفی را برای مادر و جنین به همراه داشته باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۱۲ هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر برخی آدیپوکینها در زنان مبتلا به دیابت بارداری بود.
روش تحقیق: به این منظور، از بین زنان باردار 25 تا 35 سال مبتلا به دیابت بارداری و سن بارداری 13 تا 14 هفته، 28 نفر به طور داوطلبانه برای انجام پژوهش انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه، گروه تجربی ( 14 نفر) و کنترل (14 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین ترکیبی ( هوازی و مقاومتی) در 12 هفته، هر هفته سه جلسه تمرینی بود. 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 24 ساعت پس از انجام آخرین جلسه تمرین، اندازهگیریهای لازم و آزمایشات خونی، به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آنووا با اندازهگیریهای مکرر (repeated Measure ANOVA) استفاده شد. سطح معناداری 05/0p≤ در نظر گرفته شده و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: 12 هفته تمرینات ترکیبی، سبب افزایش معنادار هورمون آدیپونکتین (001/0= P) و کاهش معنادار هورمون ویسفاتین (001/0 = P) در گروه تجربی شد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق فوق نشان داد که زنان باردار دیابتی میتوانند با تمرین درست و اصولی، از مزایای بسیاری، از جمله بهبود ادیپونکتین و ویسفاتین ترشح شده از بافت چربی بهرهمند شوند.
فیزیولوژی ورزشی
فاطمه پارسی فر؛ مجید وحیدیان رضازاده؛ محسن سراوانی؛ حسین نخعی
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر شایعترین شکل زوال عقل میباشد که یک اختلال عصبی کشنده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی و مصرف مکمل جینکوبیلوبا بر فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز بافت هیپوکامپ در مدل تجربی آلزایمر است.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع تجربی آزمایشگاهی است،50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر شایعترین شکل زوال عقل میباشد که یک اختلال عصبی کشنده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی و مصرف مکمل جینکوبیلوبا بر فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز بافت هیپوکامپ در مدل تجربی آلزایمر است.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع تجربی آزمایشگاهی است،50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن20±250گرم تهیه شد. موشها به هفت گروه شامل کنترل سالم، کنترل آلزایمری، تمرین استقامتی تناوبی، مکمل جینکوبیلوبا، مکمل جینکوبیلوبا + تمرین، شوک جراحی و دارونما تقسیم شدند. برای القای بیماری آلزایمر در گروههای بیمار محلول آمیلوئیدبتا در دو طرف بطن مغز موشها تزریق شد. برای درمان به مدت هشت هفته گروههای تمرینی 5 روز در هفته بر روی تردمیل دویدند و گروههای دارای مکمل از محلول جینکوبیلوبا دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، بافت هیپوکامپ استخراج شد و سطح BDNF بهوسیله کیت مخصوص اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها در سطح معناداری (0/05> P) از نرمافزار spss نسخه 22 استفاده شد. برای مقایسه اختلاف میانگین بین گروهها از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و برای یافتن محل اختلاف بین گروهها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه بین گروهها سطح BDNF در گروه تمرین + مکمل نسبت به گروههای کنترل سالم، کنترل آلزایمر، گروه شوک جراحی و دارونما بالاتر بود، در گروههای تمرین و مکمل بهتنهایی افزایشی مشاهده نگردید و در گروههای شوک جراحی و دارونما نیز سطح فاکتور کاهش یافت.
نتیجهگیری: تمرین استقامتی تناوبی و مصرف مکمل جینکوبیلوبا بهطور همزمان میتواند یکراه درمانی مؤثر برای افزایش سطح BDNF برای کندکردن روند بیماری آلزایمر باشد.
فیزیولوژی ورزشی
زهره میرزاوند؛ محمد فتحی؛ مصطفی بهرامی
چکیده
زمینه و هدف: کمتحرکی در بروز دیابت و استرس اکسیداتیو بافتها نقش دارد، هدف این مطالعه، بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مالون دی آلدهید، سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز بافت قلب رتهای نر مبتلا به دیابت بود.
مواد و روشها: 44 رت نر نژاد ویستار (200 تا 250 گرم) بهصورت تصادفی به چهار گروه 10تایی سالم، دیابتی، تمرین هوازی ...
بیشتر
زمینه و هدف: کمتحرکی در بروز دیابت و استرس اکسیداتیو بافتها نقش دارد، هدف این مطالعه، بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مالون دی آلدهید، سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز بافت قلب رتهای نر مبتلا به دیابت بود.
مواد و روشها: 44 رت نر نژاد ویستار (200 تا 250 گرم) بهصورت تصادفی به چهار گروه 10تایی سالم، دیابتی، تمرین هوازی و دیابت+ تمرین هوازی تقسیم شدند. پس از 12 ساعت محرومیت از غذا، با تزریق درون صفاقی STZ القای دیابت برای گروههای دیابتی انجام شد. گروههای تمرینی (5 روز در هفته، به مدت 6 هفته) به تمرین هوازی پرداختند. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل، حیوانات بیهوش شدند و بافت قلب خارج شد. از روش الایزا برای سنجش مقادیر سوپراکسیددیسموتاز، مالون دی آلدئید و گلوتاتیون پراکسید استفاده شد. با آزمونهای آنوای یکطرفه، تعقیبی توکی، نرمافزار SPSS و GraphPad دادهها تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسید در گروه دیابت بهطور معنیداری کمتر از گروه کنترل، تمرین و دیابت+تمرین بود (0/0001>p). سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسید در گروه دیابت+تمرین نسبت به گروه تمرین و کنترل بهطور معنیداری بیشتر بود (0/0001>p). مالون دی آلدئید در گروه دیابت نسبت به گروه دیابت+تمرین، گروه تمرین و گروه کنترل بهطور معنیداری بالاتر بود (0001/0>p). مالون دی آلدئید در گروه دیابت+تمرین نسبت به گروه دیابت و کنترل بهطور معنیداری بیشتر بود (0001/0>p).
نتیجهگیری: انجام تمرین هوازی از طریق کاهش استرس اکسیداتیو میتواند تأثیر مطلوبی بر بافت قلب در رتهای مبتلا به دیابت داشته باشد.
فیزیولوژی ورزشی
سعید دانش یار
چکیده
زمینه و هدف: در شرایط چاقی، میزان سرمی آسپروسین افزایش مییابد که بهعنوان هدف درمانی درنظر گرفته میشود. در این پژوهش، تأثیر شش هفته تمرین ترکیبی (هوازی+مقامتی) همراه با مصرف مکمل کافئین بر میزان سرمی آسپروسین در مردان چاق بررسی شد.مواد و روشها: 38 مرد چاق با نمایه توده بدن بالای 28 و دامنه سنی 35 تا 50 سال در این پژوهش شرکت کردند که ...
بیشتر
زمینه و هدف: در شرایط چاقی، میزان سرمی آسپروسین افزایش مییابد که بهعنوان هدف درمانی درنظر گرفته میشود. در این پژوهش، تأثیر شش هفته تمرین ترکیبی (هوازی+مقامتی) همراه با مصرف مکمل کافئین بر میزان سرمی آسپروسین در مردان چاق بررسی شد.مواد و روشها: 38 مرد چاق با نمایه توده بدن بالای 28 و دامنه سنی 35 تا 50 سال در این پژوهش شرکت کردند که به روش تصادفیسازی طبقهبندی در چهار گروه 1- کنترل- دارونما (10 نفر)، 2- کافئین (10 نفر)، 3- تمرین ترکیبی- دارونما (9 نفر)، 4- تمرین ترکیبی- کافئین (9 نفر) قرار گرفتند. گروه کافئین، به مدت شش هفته، روزانه 5/4 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم وزن بدن، مکمل کافئین مصرف کردند. گروه تمرین ترکیبی به مدت شش هفته (هفتهای سه جلسه) تمرین هوازی و مقاومتی داشتند. قبل و پس از پایان دوره مداخله، نمونهگیری خونی انجام شد. میزان آسپروسین پلاسما به روش الایزا اندازه گیری شد. یافتهها: بر اثر تمرین ترکیبی میزان آسپروسین کاهش یافت (0/01=p). مصرف کافئین بهتنهایی کاهش معنیداری در میزان آسپروسین پلاسما ایجاد نکرد (0/19=p). میزان آسپروسین در گروهی که علاوهبر انجام تمرین ترکیبی، کافئین مصرف کرده بودند، کاهش یافت (0/01=p).نتیجهگیری: بهمنظور کاهش میزان آسپروسین افزایشیافته در افراد چاق که بهعنوان عامل بیماریزا شناخته میشود، توصیه میشود تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومی) انجام شود ولی لزومی ندارد در کنار آن از مکمل کافئین استفاده شود.
فیزیولوژی ورزشی
مریم خالصی؛ اسماعیل نصیری؛ علی صمدی
چکیده
زمینه و هدف: ادراک نادرست وزن و تشخیصندادن اضافه وزن/چاقی با تضعیف مدیریت رفتارهای مرتبط باکنترل وزن همراه است. مطالعه حاضر با هدف سنجش دقت وزن ادراکشده با وزن واقعی و ارتباط آن با شاخصهای آنتروپومتریک منتخب در دانشجویان دختر انجام شد.مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 350 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به شیوه ...
بیشتر
زمینه و هدف: ادراک نادرست وزن و تشخیصندادن اضافه وزن/چاقی با تضعیف مدیریت رفتارهای مرتبط باکنترل وزن همراه است. مطالعه حاضر با هدف سنجش دقت وزن ادراکشده با وزن واقعی و ارتباط آن با شاخصهای آنتروپومتریک منتخب در دانشجویان دختر انجام شد.مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 350 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به شیوه در دسترس و از طریق فراخوان بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق سنجشهای آنتروپومتریک به همراه پاسخگویی به چند سؤال درمورد نحوه ادراک و سطح دل مشغولی نسبت به وزن بدن انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد 51/43 درصد آزمودنیها ادراک نادرستی از وزنشان داشتند. بیشتر این افراد (92/22 درصد) وزنشان را کمتر از حدواقعی برآورد کرده بودند. میزان 17/14 درصد افراد مبتلا به اضافهوزن/چاقی، وزن خود را در محدوده طبیعی و 6/29 درصد آزمودنیها با وجود چاقی، تصور میکردند اندکی اضافهوزن دارند. همچنین، بین ادراک افراد از وزن بدن خود با شاخصهای تنسنجی ارتباط معناداری وجود داشت (0/01˂p) و شاخص توده بدنی (739/ 0=r)، شاخص چاقی مرکزی (0/648=r)، شاخص چاقی بدن (0/620 =r)، شاخص حجم شکمی (0/552=r)، شاخص دورکمر به قد (0/537=r) و شاخص دورکمر (0/533=r) بهترتیب بیشترین ارتباط را با ادراک وزن بدن داشتند.نتیجهگیری: میزان ناآگاهی از وزن واقعی بدن در بین دانشجویان دختر نگرانکننده است. تدوین برنامه هایی برای آگاهیبخشی در مورد وزن طبیعی و اهمیت شاخصهای آنتروپومتریک با هدف مدیریت وزن، ضروری است.
فیزیولوژی ورزشی
امیر دلشاد؛ مریم دشتی
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و اضافهوزن به یک معظل جهانی تبدیل شده است. چاقی در زنان ایرانی بهشدت رو به افزایش است. متخصصان عقیده دارند که رژیم غذایی و داروها در درمان و کنترل قند و متابولیسم چربیهای خون بیماران بهتنهایی کافی نیستند بلکه انجام فعالیتهای بدنی و ورزشی نیز باید به برنامه روزانه اضافه شود. .مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی و اضافهوزن به یک معظل جهانی تبدیل شده است. چاقی در زنان ایرانی بهشدت رو به افزایش است. متخصصان عقیده دارند که رژیم غذایی و داروها در درمان و کنترل قند و متابولیسم چربیهای خون بیماران بهتنهایی کافی نیستند بلکه انجام فعالیتهای بدنی و ورزشی نیز باید به برنامه روزانه اضافه شود. .مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون میباشد. 40 نفر از زنان دارای اضافهوزن بهصورت تصادفی در چهار گروه تمرین ترکیبی، تمرین ترکیبی- مکمل، مکمل و کنترل قرار گرفتند. تمرین هوازی به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته با 75-50 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین TRX در دامنه درک فشار 12 تا 17 در مقیاس بورگ انجام شد. 24 ساعت قبل از شروع تمرین و 48 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه، خونگیری برای اندازهگیری لپتین و ویسفاتین انجام شد. از آزمون تحلیل کوواریانس(Ancova) برای تغییرات بین گروهی و آزمون T همبسته زوجی بهمنظور مقایسه درونگروهی استفاده شد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSSversion25 درسطح معناداری P<0.05 صورت گرفت.نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر و از آنجایی که تمرین ترکیبی، تأثیر سودمندی بر لپتین و ویسفاتین نسبت به مکمل داشته است میتوان توصیه کرد افرادی که دارای اضافهوزن هستند برای کاهش وزن از تمرین ترکیبی استفاده کنند.
فیزیولوژی ورزشی
حسین صمدی؛ محمد سیداحمدی؛ محمدرضا صادقیان شاهی؛ جلیل مرادی
چکیده
زمینه و هدف: مصرف استروئیدهای آنابولیک بهدلایل زیبایی اندام و افزایش عملکرد در ورزشکاران رو به افزایش است و یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی محسوب میشود. هدف پژوهش، مقایسه ویژگیهای پنج عامل بزرگ شخصیتی در ورزشکاران مرد بدنساز و پرورش اندام با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی بود.مواد و روشها: پژوهش از نظر هدف، کاربردی ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف استروئیدهای آنابولیک بهدلایل زیبایی اندام و افزایش عملکرد در ورزشکاران رو به افزایش است و یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی محسوب میشود. هدف پژوهش، مقایسه ویژگیهای پنج عامل بزرگ شخصیتی در ورزشکاران مرد بدنساز و پرورش اندام با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی بود.مواد و روشها: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ استراتژی، توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ورزشکاران مرد بدنساز و پرورش اندام استان یزد بود که تعداد 105 ورزشکار (50 نفر دارای سابقه مصرف و 55 نفر بدون سابقه مصرف استروئید) با دامنه سنی 18 تا 48 سال و تجربه ورزشی حداقل دو سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در پژوهش، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت NEO-FFI بود. برای تجزیهوتحلیل آماری از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون تی مستقل استفاده شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که ورزشکاران بدنساز و پرورشاندام استفاده کننده از استروئیدها در بعد روانرنجورخویی دارای نمره بالاتر و در ابعاد برونگرایی، گشودگی، سازگاری و وظیفه شناسی دارای نمره کمتری نسبت به ورزشکاران بدون مصرف استروئید بودند. اگرچه نتایج حاکی از تفاوت معنادار در مؤلفههای روانرنجوری (0/013=P)، برونگرایی (0/02=P)، سازگاری (0/04=P) و وظیفه شناسی (0/01=P) بود، بااینحال تفاوت بین مؤلفه گشودگی به تجربه معنادار نبود (0/26=P).نتیجهگیری: نتایج نشان داد بین ورزشکاران بدنساز و پرورش اندام با و بدون استفاده از استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی در ابعاد شخصیتی روانرنجورخویی، برونگرایی، سازگاری و وظیفه شناسی تفاوت معناداری وجود دارد.
فیزیولوژی ورزشی
فاطمه اکبری ورگسران؛ آمنه پوررحیم قورقچی
چکیده
زمینه و هدف: استئوکلسین و استئوپونتین با بیماریهای دیابت و پوکیاستخوان رابطه دارند. هدف، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی- مقاومتی و مصرف مکمل تورین بر پروتئینهای استئوکلسین و استئوپونتین در موش نر ویستار دیابتی است.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی،40 رت نر ویستار بالغ با دامنه وزنی 300-250 گرم و سن 6 هفته، بهصورت ...
بیشتر
زمینه و هدف: استئوکلسین و استئوپونتین با بیماریهای دیابت و پوکیاستخوان رابطه دارند. هدف، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی- مقاومتی و مصرف مکمل تورین بر پروتئینهای استئوکلسین و استئوپونتین در موش نر ویستار دیابتی است.مواد و روشها: در این مطالعه تجربی،40 رت نر ویستار بالغ با دامنه وزنی 300-250 گرم و سن 6 هفته، بهصورت تصادفی در 3 گروه دیابتیشده (هر گروه 10 رت)، گروه تمرین، گروه مکمل و گروه کنترل و یک گروه غیردیابتی بهعنوان گروه کنترل سالم قرار گرفتند. برای دیابتیکردن رتها، 55 میلیگرم بر هر کیلوگرم از وزن بدن استرپتوزوسین تزریق شد. قند خون بالای250 میلیگرم بر دسیلیتر در خون بهعنوان دیابتی درنظر گرفته شد. تمرینات ترکیبی به مدت هشت هفته و 5 بار در هفته انجام شد. مکمل تورین بهصورت محلول 1 درصد در آب روزانه مصرف شد. برای مقایسه تغییرات بینگروهی و درونگروهی متغیرها، ANOVA یکراهه و تعقیبی بونفرونی استفاده شد.یافتهها: استئوکلسین در گروه تمریندیابتی در مقایسه با کنترلدیابتی افزایش معنیدار (0/018=P) و در گروه کنترلدیابتی در مقایسه با کنترل سالم، کاهش معنی دار داشت (0/0001=P). استئوپونتین در گروه کنترلدیابتی در مقایسه با کنترلسالم، افزایش معنی دار داشت (0/003=P) در حالیکه در گروههای دیگر تفاوت معنیداری نداشت (1/000=P). وزن بدن و BMI در گروه تمریندیابتی در مقایسه با مکملدیابتی، افزایش معنیدار داشت (0/0001=P). غذای مصرفی در گروه تمریندیابتی در مقایسه با مکملدیابتی کاهش معنیدار داشت (0/030=P).نتیجهگیری: هشت هفته تمرین استقامتی- مقاومتی و مصرف مکمل تورین منجر به افزایش استئوکلسین و تغییر نکردن استئوپونتین شد.
فیزیولوژی ورزشی
الهه ملکیان فینی؛ محبوبه متفکر؛ سجاد احمدی زاد؛ مرتضی سلیمیان؛ فاطمه مختاری اندانی
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت از مهمترین مشکلات سلامت در سراسر جهان میباشد. هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ یک جلسه فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون بر تغییرات همودینامیک و هماتولوژیک بیماران دیابتی نوع 2 بود.مواد و روشها: پانزده بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، فعالیت مقاومتی بازکردن و خم کردن زانو با و بدون محدودیت جریان را در دو جلسه ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری دیابت از مهمترین مشکلات سلامت در سراسر جهان میباشد. هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ یک جلسه فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون بر تغییرات همودینامیک و هماتولوژیک بیماران دیابتی نوع 2 بود.مواد و روشها: پانزده بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، فعالیت مقاومتی بازکردن و خم کردن زانو با و بدون محدودیت جریان را در دو جلسه بهترتیب با شدت 20 و 80 درصد 1RM اجرا کردند. اندازه گیری تغییرات همودینامیکی و هماتولوژیکی قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از فعالیت صورت گرفت. برای بررسی تأثیر مداخله بر فاکتورهای کمی از آنالیز واریانس مکرر استفاده شد.یافتهها: میانگین مقادیر فشار خون سیستول و دیاستول و مقادیر ضربان قلب در هر دو جلسه تمرینی تفاوت معناداری نداشت (0/05 <P). نتایج نشان داد که بین جلسات فعالیت مقاومتی با محدودیت و بدون محدودیت، جریان تفاوت معناداری در شاخصهای WBC، RBC، HCT، Hb، MCH، MCHC، MCV و PV مشاهده نشد (0/05 <P). با توجه به یافتهها، مقدار RBC و Hb بلافاصله پس از فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون، افزایش معناداری یافت (0/05 >P) که بعد از 30 دقیقه ریکاوری، به سطوح استراحتی بازگشت.نتیجهگیری: اجرای فعالیت مقاومتی با شدت کم و با محدودیت جریان خون به دلیل نبود تغییر معنادار شاخصهای همودینامیکی، هماتولوژیکی و پلاکتی میتواند سازوکار مؤثر و کمهزینه در جلوگیری از بروز بیماریهای قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد و بهعنوان یک سیستم درمانی غیردارویی و جایگزین تمرین مقاومتی با شدت بالا از آتروفی عضلات بهویژه در جمعیتهای بالینی بهویژه بیماران دیابتی پیشگیری کند.
فیزیولوژی ورزشی
مهدی زارعی؛ علی گوهری؛ زینب سادات حسینی
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت بدنی منظم در دوران بارداری با کاهش خطر ابتلا به دیابت بارداری مرتبط است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و مقایسه سطح و شدت فعالیت بدنی در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و زنان باردار سالم بود.مواد و روشها: این مطالعه مورد- شاهدی روی 100 زن باردار مراجعهکننده (50 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری و 50 زن باردار سالم) ...
بیشتر
زمینه و هدف: فعالیت بدنی منظم در دوران بارداری با کاهش خطر ابتلا به دیابت بارداری مرتبط است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و مقایسه سطح و شدت فعالیت بدنی در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و زنان باردار سالم بود.مواد و روشها: این مطالعه مورد- شاهدی روی 100 زن باردار مراجعهکننده (50 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری و 50 زن باردار سالم) با نمونهگیری به شکل هدفمند و از نمونههای در دسترس با دامنه سنی 35-25 سال انجام شد. سطح فعالیت بدنی با استفاده از پرسشنامه فعالیت بدنی بارداری (PPAQ) ارزیابی شد. برای مقایسه سطح و شدت فعالیت بدنی در دو گروه از آزمون یومن ویتنی استفاده شد.یافتهها: میزان فعالیت بدنی در منزل (0/013=p)، فعالیت نقل و انتقال (0/000=p) و کل فعالیت بدنی (0/012=p) در گروه دیابت بارداری در مقایسه با گروه باردار سالم بهطور معناداری پایینتر بود. تفاوت معناداری در میزان فعالیت در محل کار (0/815=p) و فعالیتهای ورزشی و سرگرمی (0/104=p) بین دو گروه مشاهده نشد. میانگین فعالیتهای با شدت سبک (0/042=p) و شدت متوسط (0/030=p)در گروه دیابت بارداری بهطور معناداری نسبت به گروه سالم پایینتر بود. تفاوت معناداری در فعالیتهای با شدت بالا (0/315=p)و رفتارهای کمتحرک (0/114=p) بین دو گروه مشاهده نشد.نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد سطح فعالیت بدنی و شدت فعالیتهای با شدت سبک و متوسط در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری نسبت به زنان باردار سالم، پایینتر است، از این رو توسعه برنامههای پیشگیری با هدف افزایش سطح فعالیت بدنی ضروری میباشد.
فیزیولوژی ورزشی
پریسا قاسمی؛ فرزاد ناظم؛ مسعود اعتمادیفر؛ حسین ساکی
دوره 29، شماره 2 ، خرداد و تیر 1401، ، صفحه 231-242
چکیده
زمینه: افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس احتمالا با اختلال در راه رفتن و تعادل فیزیکی مواجه هستند. نقش فعالیت ورزشی به عنوان یک روش غیردارویی برای توانبخشی این بیماران موثرگزارش شده است. بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی مداخله تمرینات ورزشی تعلیقی (Total-Body Resistant Exercise, TRX) و پیلاتس بر پارامترهای تعادل و ظرفیتهای عملکردی بیماران مبتلا ...
بیشتر
زمینه: افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس احتمالا با اختلال در راه رفتن و تعادل فیزیکی مواجه هستند. نقش فعالیت ورزشی به عنوان یک روش غیردارویی برای توانبخشی این بیماران موثرگزارش شده است. بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی مداخله تمرینات ورزشی تعلیقی (Total-Body Resistant Exercise, TRX) و پیلاتس بر پارامترهای تعادل و ظرفیتهای عملکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.روشکار: در این مطالعه،30 زن بیمار مبتلا به MS درشهر اصفهان با میانگین سنی (57/7 ±41/37) سال و سابقه بیماری (77/3 ± 31/11) سال و درجه ناتوانی (EDSS) 84/0± 81/1 در سه گروه تصادفی 10 نفره قرار گرفتند. گروه کنترل، گروههای تمرین کرده TRX و پیلاتس ظرف هشت هفته و هفتهای سه جلسه فعالیت داشتند. متغیرهای تعادل و ظرفیتهای عملکردی با تستهای استاندارد اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها در سطح 5 درصد با آزمون تحلیل کواریانس انجام گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد هر دو برنامه ورزشی موجب تفاوت معناداری در میانگین پارامترهای تعادل برگ (005/0=P) ، سرعت راه رفتن (000/0=P) و اجرای آزمون TUG یا تعادل پویا (000/0=P) و مسافت آزمون شش دقیقه پیادهروی در دو گروه تمرینی و بصورت بارزتر در گروه TRX نسبت به گروه کنترل گردید (004/0=P) اما در آزمون 2 دقیقه پیادهروی تفاوت معناداری بین گروهها مشاهده نشد (147/0=P).نتیجهگیری: مداخلات هر دو برنامه ورزش TRXو پیلاتس به مدت 8 هفته، به بهبود شاخص های منتخب ظرفیت عملی وتعادل بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجامیده است. به نظر میرسد الگوی ورزشی TRX برتغییرات میانگین متغیرهای وابسته قابل توجه بود.
فیزیولوژی ورزشی
هانیه سلطانی؛ بهروز عبدلی؛ علیرضا فارسی؛ عباس حق پرست
دوره 29، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1401، ، صفحه 77-87
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از افراد وابسته به هروئین در کارکردهای شناختی با مشکل مواجه هستند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی بر کارکردهای شناختی مردان وابسته به هروئین بود.مواد و روشها: روش اجرای تحقیق، نیمه تجربی و از لحاظ هدف کاربردی بود که به شیوه پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از افراد وابسته به هروئین ...
بیشتر
زمینه و هدف: بسیاری از افراد وابسته به هروئین در کارکردهای شناختی با مشکل مواجه هستند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی بر کارکردهای شناختی مردان وابسته به هروئین بود.مواد و روشها: روش اجرای تحقیق، نیمه تجربی و از لحاظ هدف کاربردی بود که به شیوه پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از افراد وابسته به هروئین مرکز درمان ترک اعتیاد در شهر تهران بهعنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. شرکتکنندگان ابتدا، آزمون استروپ معنایی و حافظه کاری ان بک را انجام دادند. گروه تجربی ۸ هفته، هفتهای 3 جلسه تمرین مقاومتی را به شیوه دایرهای شامل سه ست 12-۸ تکراری متشکل از 6 حرکت با فواصل استراحتی 2-1 دقیقه بین ستها و 5-3 دقیقه بین دایره اجرای حرکات انجام دادند. پس از اتمام مداخله، پسآزمون به عمل آمد. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که در متغیر استروپ معنایی خنثی (026/0=p، 53/5= (27/1)f)، استروپ معنایی مثبت (001/0=p، 45/14= (27/1)f)، استروپ معنایی منفی (019/0=p، 18/6= (27/1)f) و حافظه کاری (029/0=p، 29/5= (27/1)f) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت که با توجه به تفاوت میانگینها، در حافظه کاری عملکرد گروه تجربی بالاتر بود همچنین زمان واکنش استروپ معنایی (خنثی، مثبت و منفی) در گروه تجربی پایینتر بود.نتیجهگیری: در یک نتیجهگیری کلی میتوان بیان کرد که یک دوره مداخله تمرینات مقاومتی بر کارکردهای شناختی (استروپ معنایی و حافظه کاری) در مردان وابسته به هروئین تأثیر مثبت دارد.
فیزیولوژی ورزشی
سودابه رضایی؛ ندا خالدی
دوره 28، شماره 5 ، آذر و دی 1400، ، صفحه 688-699
چکیده
زمینه و هدف: افزایش بیان ژن FOXO1 در هیپوکمپ و همچنین عامل التهابی TNF-α در افراد دیابتی باعث بیان ژنهای درگیر در آپوپتوزشده و سبب تخریب عملکرد اجرایی آن میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن FOXO1 در هیپوکمپ و میزان سرمی TNF-α موشهای صحرایی دیابتی نر ویستار بود.مواد و روشها: برای این مطالعه، تعداد ...
بیشتر
زمینه و هدف: افزایش بیان ژن FOXO1 در هیپوکمپ و همچنین عامل التهابی TNF-α در افراد دیابتی باعث بیان ژنهای درگیر در آپوپتوزشده و سبب تخریب عملکرد اجرایی آن میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر 6 هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن FOXO1 در هیپوکمپ و میزان سرمی TNF-α موشهای صحرایی دیابتی نر ویستار بود.مواد و روشها: برای این مطالعه، تعداد 48 سر موش صحرایی نر ویستار (4 هفتهای) با وزن10±150 گرم در 4 گروه 12 تایی: موشهای دیابتی، دیابت تمرین، کنترل و کنترل تمرین دستهبندی شدند. بهمنظور القای دیابت از روش تزریق صفاقی محلول STZ (50 mg/kg) استفاده گردید. پس از یک هفته آشناسازی با محیط و تمرین، پروتکل تمرین تناوبی شدید شامل 3 روز تمرین در هفته به مدت 6 هفته با شدت 50 تا 110 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد. 24 ساعت بعد از اتمام تمرین، آزمون عملکردی گرفته شد و 48 ساعت پس از آزمون عملکردی، حیوانات تشریح شدند. بیان ژن FOXO1 با استفاده از تکنیک Real Time PCR ارزیابی گردید.یافتهها: با توجه به نتایج بهدستآمده تمرین تناوبی شدید باعث کاهش معنیدار بیان ژن FOXO1 در گروههای تمرین شد (P≤0/01 ). همچنین پروتئین TNF-α بهطور معنیداری کاهش یافت (P≤0/05). افزایش وزن هیپوکمپ همراه با کاهش ژن FOXO1 در گروه دیابت تمرین تناوبی شدید مشاهده شد.نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش تمرین تناوبی شدید احتمالاً با کاهش عوامل آپوپتوزیFOXO1 و التهابی TNF-α از کاهش وزن بافت هیپوکمپ که بر اثر دیابت اتفاق میافتد، جلوگیری میکند.
فیزیولوژی ورزشی
وحید کاظمی زاده؛ ناصر بهپور
دوره 28، شماره 4 ، مهر و آبان 1400، ، صفحه 569-580
چکیده
زمینه و هدف:محرومیت از خواب یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان انرژی دریافتی و اشتها است. گزارش شده است که محرومیت از خواب، تحت تأثیر برخی از هورمونها (برای مثال انسولین، لپتین، گرلین و کوله سیستوکینین و ...) که در تعادل انرژی نقش دارند ممکن است وزن بدن را از طریق اشتها تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر 30 ساعت محرومیت از ...
بیشتر
زمینه و هدف:محرومیت از خواب یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان انرژی دریافتی و اشتها است. گزارش شده است که محرومیت از خواب، تحت تأثیر برخی از هورمونها (برای مثال انسولین، لپتین، گرلین و کوله سیستوکینین و ...) که در تعادل انرژی نقش دارند ممکن است وزن بدن را از طریق اشتها تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر 30 ساعت محرومیت از خواب بر پاسخ سطوح لپتین و گرلین به یک فعالیت واماندهساز در دانشجویان پسر فعال میباشد.مواد و روشها: از میان دانشجویان پسر فعال دانشکده علوم ورزشی دانشگاه رازی شهرستان کرمانشاه، مقطع تحصیلی کارشناسی تعداد 20 نفر بهصورت نمونه در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها با شیوه انتخاب تصادفی ساده طرح درونگروهی با موزانه متقابل[1] در دو موقعیت بررسی شدند.یافتهها: اطلاعات مرتبط به مقایسه پسآزمون و پیشآزمون در دو موقعیت تجربی (محرومیت از خواب) و کنترل (خواب کافی) نشان داد که هورمون لپتین در شرایط محرومیت از خواب نسبت به شرایط استراحتی کاهش (9/4 درصد) و هورمون گرلین در شرایط تجربی نسبت به شرایط کنترل افزایش (2/04 درصد) یافته است و این تفاوت در سطح (0/0012=p) معنادار تلقی میشود.نتیجهگیری: 30 ساعت محرومیت از خواب سبب کاهش لپتین و همزمان افزایش گرلین گردید که این موضوع نشاندهنده اهمیت خواب شبانه است که یکی از عوامل تأثیرگذار مرتبط با چاقی و اضافه وزن میباشد.
فیزیولوژی ورزشی
فهیمه کیوانلو؛ اسماعیل شریفیان؛ کوروش قهرمان تبریزی؛ محمد سیداحمدی
دوره 28، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1400، ، صفحه 413-424
چکیده
زمینه و هدف: میزان شیوع آسیبهای ورزشی در دانشجویان تربیتبدنی، بسیار زیاد است و عوامل مختلفی از جمله عوامل مدیریتی بر بروز آن تأثیر دارند.
مواد و روشها: در این پژوهش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ- همبستگی با استفاده از طرح نظاممند نظریه دادهبنیاد از 12 استاد تربیتبدنی (بهصورت هدفمند از طریق مصاحبه) اطلاعات موردنیاز جمعآوری گردید. سپس مصاحبهها ...
بیشتر
زمینه و هدف: میزان شیوع آسیبهای ورزشی در دانشجویان تربیتبدنی، بسیار زیاد است و عوامل مختلفی از جمله عوامل مدیریتی بر بروز آن تأثیر دارند.
مواد و روشها: در این پژوهش ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ- همبستگی با استفاده از طرح نظاممند نظریه دادهبنیاد از 12 استاد تربیتبدنی (بهصورت هدفمند از طریق مصاحبه) اطلاعات موردنیاز جمعآوری گردید. سپس مصاحبهها کدگذاری و مدل نظری تحقیق بر اساس آن تدوین شد. در پایان بهمنظور بررسی برازش مدل نظری، پرسشنامهای طراحی گردید و 330 داﻧﺸﺠﻮی تربیتبدنی (به روش خوشهای تصادفی) آن را تکمیل و ضرایب تأثیر بخشهای مختلف مدل از طریق مدلیابی معادلات ساختاری در محیط نرمافزار PLS بررسی شد.
یافتهها: نتایج تحلیل دادههای کیفی حاصل از مصاحبه، منجر به ارائه مدل پیشگیری از آسیبهای ورزشی دانشجویان تربیتبدنی برمبنای عوامل مدیریتی با 13 مقوله و 38 مفهوم در قالب ابعاد 6 گانه شامل موجبات علی، پدیده اصلی، راهبرد، ویژگیهای زمینهای، شرایط مداخلهگر و پیامد شد. آزمون کلی مدل معادلات ساختاری از طریق شاخص نکویی برازش بررسی و برازش مدل (0/74=GOF) تأیید گردید. مقدار آماره تی برای تأثیرگذاری هریک از متغیرهای موجبات علی، ویژگیهای زمینهای، شرایط مداخلهگر بیشتر از (1/96) بهدست آمد؛ از این رو تأثیرگذاری آنها بر آسیبپذیری دانشجویان تربیت بدنی تأیید شد.
نتیجهگیری: براساس یافتهها و مدل ارائهشده با اصلاح رویکرد در بخش پذیرش دانشجو، برنامهریزی آموزشی و ایمنسازی اماکن در کنار آموزش و آگاهیبخشی به استادان و دانشجویان، امکان کاهش قابلتوجه در بروز آسیب ورزشی در دانشجویان تربیتبدنی خواهد بود.
فیزیولوژی ورزشی
مرتضی حاجی نیا؛ امیرحسین حقیقی؛ رویا عسکری
دوره 28، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1400، ، صفحه 457-465
چکیده
زمینه و هدف: چاقی، اختلال متابولیکی است که از طریق افزایش هزینه انرژی و تحریک عوامل مرتبط با قهوهای شدن بافت چربی سفید، قابلکنترل و پیشگیری است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی شدیدبر سطوح آیریزین و عامل رشد فیبروبلاست 21 در مردان دارای اضافهوزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمهتجربی، 20 مرد دارای اضافهوزن ...
بیشتر
زمینه و هدف: چاقی، اختلال متابولیکی است که از طریق افزایش هزینه انرژی و تحریک عوامل مرتبط با قهوهای شدن بافت چربی سفید، قابلکنترل و پیشگیری است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی شدیدبر سطوح آیریزین و عامل رشد فیبروبلاست 21 در مردان دارای اضافهوزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمهتجربی، 20 مرد دارای اضافهوزن (میانگین 3/33±36/56سال و نمایه توده بدن 3/02±29/41 کیلوگرم بر مترمربع) از طریق فراخوان انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی شدید و کنترل قرار گرفتند. برنامه گروه مقاومتی بهصورت دایرهای با شدت 85-80 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام شد. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرینی سطوح سرمی آیریزین و عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) از همه آزمودنیها در حالت ناشتا اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله آزمون تی همبسته و آنکوا در سطح معنیداری 0/01>P انجام شد.
یافتهها: سطوح سرمی آیریزین و FGF21 در گروه تمرین مقاومتی شدید در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد (0/01>P). وزن بدن، BMI و درصد چربی بدن در گروه تمرین مقاومتی شدید در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری را نشان داد؛ درحالیکه در گروه کنترل، افزایش معناداری مشاهده شد (0/01>P).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی شدید میتوانند بهعنوان گامی مؤثر در تبدیل بافت چربی سفید به قهوهای و بهبود ترکیب بدنی افراد دارای اضافهوزن و چاق مورد تأکید قرار گیرد.
فیزیولوژی ورزشی
مهدی زارعی؛ رحیم گل محمدی؛ الهام ایزی؛ سیدمهدی بهشتی نصر
دوره 28، شماره 2 ، خرداد و تیر 1400، ، صفحه 165-172
چکیده
زمینه و هدف: در مورد ارزیابی تأثیر صرع بر لیپوپروتئینها و آنزیمهای کبدی و تغییرات آن به دنبال تمرینات ورزشی در موشهای صرعی شده گزارشی مشاهده نشده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی نر، بهصورت تصادفی در 7 گروه قرار گرفتند. یک گروه سالم، سه گروه کیندل و سه گروه غیرکیندل که تزریقات پنتلینتترازول یا نرمالسالین ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مورد ارزیابی تأثیر صرع بر لیپوپروتئینها و آنزیمهای کبدی و تغییرات آن به دنبال تمرینات ورزشی در موشهای صرعی شده گزارشی مشاهده نشده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی نر، بهصورت تصادفی در 7 گروه قرار گرفتند. یک گروه سالم، سه گروه کیندل و سه گروه غیرکیندل که تزریقات پنتلینتترازول یا نرمالسالین را هر 48 ساعت یکبار تا کیندل شدن دریافت میکردند. 24 ساعت پس از کیندلینگ از حیوانات گروه سالم، یک گروه کیندل و یک گروه غیرکیندل خونگیری شد. یک گروه کیندل و یک گروه غیرکیندل از 4 گروه باقیمانده شش هفته تمرینات هوازی را اجرا کردند و دو گروه دیگر شش هفته بیتحرک بودند. بعد از دوره تمرین از چهار گروه خونگیری شد و پارامترهای خونی با گروههای کنترل مقایسه گردید. یافتهها: پس از 4 هفته دوره کیندلینگ، کلسترول تام، تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی پایین، آنزیمهای کبدی (0/001<p) و ضریب آنتروژنیک (0/01<p) در گروه صرعی بطور معنیداری افزایش یافت. پس از شش هفته تمرین هوازی در موشهای کیندل، تریگلیسرید (0/001<p)، آنزیمهای کبدی (0/01<p) و ضریب آنتروژنیک بهطور معناداری کاهش و لیپوپروتئین با چگالی بالا بهطور معناداری افزایش یافت (0/01<p). نتیجهگیری: نتایج نشان داد تمرینات هوازی در موشهای صرعی شده با پنتلینتترازول اختلال نیمرخ لیپیدی و افزایش آنزیمهای کبدی ناشی از صرع را بهبود میبخشد.
فیزیولوژی ورزشی
طیبه امیری پارسا؛ سیدرضا عطارزاده حسینی؛ ناهید بیژه؛ محمدرضا حامدی نیا
دوره 28، شماره 2 ، خرداد و تیر 1400، ، صفحه 197-206
چکیده
زمینه و هدف شایعترین علت بروز پلینوروپاتی، بیماری دیابت میباشد. تاکنون مطالعات بسیار کمی در زمینه اثر تمرین ترکیبی بر عوارض بیماری دیابت و نوروپاتی محیطی دیابتی انجام شده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر چهار ماه تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) بر هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام، تریگلیسرید و مقاومت به انسولین در زنان یائسه ...
بیشتر
زمینه و هدف شایعترین علت بروز پلینوروپاتی، بیماری دیابت میباشد. تاکنون مطالعات بسیار کمی در زمینه اثر تمرین ترکیبی بر عوارض بیماری دیابت و نوروپاتی محیطی دیابتی انجام شده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر چهار ماه تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) بر هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام، تریگلیسرید و مقاومت به انسولین در زنان یائسه مبتلا به نوروپاتی محیطی دیابتی بود. مواد و روشها بدین منظور 21 بیمار مبتلا به نوروپاتی محیطی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت چهار ماه تمرینات ترکیبی مقاومتی- هوازی سه جلسه در هفته انجام دادند. نمونه سرم آزمودنیها قبل و پس از ماه اول، دوم، سوم و چهارم تمرین، در حالت ناشتایی بهدست آمد. دادهها با استفاده از روش آماری ANOVA یکطرفه و ANOVA با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. یافتهها سطوح کلسترول تام، تریگلیسرید، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت به انسولین، وزن و درصد چربی در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل تغییر معنیداری نداشت (0/05>P). نتیجهگیری تثبیت قند و هموگلوبین گلیکوزیله بیماران نوروپاتی دیابتی و افزایش نیافتن سطوح کلسترول تام، تریگلیسرید و مقاومت به انسولین طی چهار ماه به لحاظ بالینی اهمیت زیادی دارد و نشان میدهد تمرین مقاومتی- هوازی منظم میتواند پیشرفت و عوارض بیماری را به تأخیر اندازد.
فیزیولوژی ورزشی
حمید آروین؛ سعید ارشم؛ حسن رهبان فرد؛ مهرزاد مقدسی
دوره 28، شماره 2 ، خرداد و تیر 1400، ، صفحه 243-249
چکیده
زمینه و هدف فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سیستم عصبی و افزایش فرایندهای ذهنی میباشد که مقدار آن با غنیسازی محیطی بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات اسپارک بر BDNF در کودکان با نشانگان داون و کمتوان ذهنی آموزشپذیر بود. مواد و روشها 20 دانشآموز ...
بیشتر
زمینه و هدف فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سیستم عصبی و افزایش فرایندهای ذهنی میباشد که مقدار آن با غنیسازی محیطی بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات اسپارک بر BDNF در کودکان با نشانگان داون و کمتوان ذهنی آموزشپذیر بود. مواد و روشها 20 دانشآموز پسر با نشانگان داون و 20 دانشآموز پسر کمتوان ذهنی 7 تا 9 ساله شهر شیراز، داوطلبانه در این تحقیق نیمهتجربی شرکت کردند. آزمودنیهای هر گروه، بهصورت تصادفی به دو زیرگروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. زیرگروههای آزمایش، یک برنامه منتخب اسپارک را به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقهای اجرا کردند. زیرگروههای کنترل در این برنامه مداخلهای شرکت نداشتند. قبل و بعد از تمرینات اسپارک، از تمام آزمودنیها (آزمایش و کنترل) نمونهگیری خونی از ورید جلوبازویی بهعمل آمد. پس از جداسازی سرم از پلاسما به روش الایزا، سطح BDNF با استفاده از کیت انسانی استبیوفارم ساخت کشور چین با دقت 0/01نانوگرم/ میلی لیتر اندازهگیری شد. یافتهها نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که اثر تعاملی گروه*مرحله معنادار میباشد. بررسیهای بیشتر نشان داد در پیشآزمون، تفاوت معناداری بین گروههای چهارگانه در سطوح BDNF وجود ندارد. هرچند در پسآزمون، هر دو زیرگروه تجربی (کمتوان ذهنی و نشانگان داون) بطور معناداری BDNF بالاتری نسبت به زیرگروههای کنترل داشتند. همچنین، سطح BDNF در زیرگروههای تجربی از پیش به پسآزمون پیشرفت معناداری نشان داد، در حالیکه در مورد زیرگروههای کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجهگیری با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت که برنامه منتخب اسپارک باعث افزایش سطح BDNF در کودکان دارای اختلال رشدی میشود. هرچند، این برنامه بهطور یکسانی بر هر دو گروه کمتوان ذهنی و نشانگان داون، تأثیرگذار بوده است.
فیزیولوژی ورزشی
رحیمه موسوی؛ فهیمه کاظمی؛ پروانه نظرعلی
دوره 28، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1400، ، صفحه 41-47
چکیده
زمینه و هدف اخیراً مشخص شده است که تمرین مقاومتی کل بدن (TRX)، یک روش تمرینی جدید برای بهبود قدرت و توده عضلانی میباشد ولی تأثیر تمرین TRX بر هورمونهای درگیر در تنظیم توده عضلانی ناشناخته باقی مانده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر یک دوره تمرین TRX بر غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال بود. مواد و روشهادرمطالعهای ...
بیشتر
زمینه و هدف اخیراً مشخص شده است که تمرین مقاومتی کل بدن (TRX)، یک روش تمرینی جدید برای بهبود قدرت و توده عضلانی میباشد ولی تأثیر تمرین TRX بر هورمونهای درگیر در تنظیم توده عضلانی ناشناخته باقی مانده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر یک دوره تمرین TRX بر غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال بود. مواد و روشهادرمطالعهای تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون، 27 زن غیرفعال (20 تا 40 سال) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (12 نفر) و TRX (15 نفر) تقسیم شدند. گروه TRX به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته تمرینات منتخب TRX را اجرا کردند که شامل 6 حرکت اصلی به مدت 60 دقیقه بود. نمونههای خونی در حالت پایه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمعآوری و غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای t همبسته و t مستقل استفاده شد. یافتههانتایج نشان داد که تمرین TRX منجر به کاهش معنیدار میوستاتین سرم نسبت به گروه کنترل (TRX: 8/64± 42/53پیکوگرم بر میلیلیتر در برابر کنترل: 12/90± 52/77پیکوگرم بر میلیلیتر) میشود (0/021=p ). همچنین، تمرین TRX منجر به افزایش معنیدار فولیستاتین سرم نسبت به گروه کنترل (TRX: 209/78± 1865/93پیکوگرم بر میلیلیتر در برابر کنترل: 164/92± 1651/41پیکوگرم بر میلیلیتر) شد (0/008=p ). نتیجهگیری مطابق با یافتههای پژوهش حاضر به نظر میرسد که یک دوره تمرین TRX ممکن است منجر به کاهش میوستاتین و افزایش فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال شود
فیزیولوژی ورزشی
ندا آقایی بهمنبگلو؛ محمد شرافتی مقدم؛ فرهاد دریانوش؛ سعیده شادمهری؛ شیوا جهانی گلبر
دوره 28، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1400، ، صفحه 49-55
چکیده
زمینه و هدف مسیر کمپلکس یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) از مسیرهای مهم سنتز پروتئین در قلب میباشد که در بیماران دیابتی نوع 1 میتواند منجر به نقص شود و عاملی برای هیپرتروفی پاتولوژیک باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) بر مسیر mTORC1 در بافت عضله قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع 1 میباشد. مواد ...
بیشتر
زمینه و هدف مسیر کمپلکس یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) از مسیرهای مهم سنتز پروتئین در قلب میباشد که در بیماران دیابتی نوع 1 میتواند منجر به نقص شود و عاملی برای هیپرتروفی پاتولوژیک باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) بر مسیر mTORC1 در بافت عضله قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع 1 میباشد. مواد و روشها در این مطالعه، 16 سر موش صحرایی نر 3 ماهه نر از نژاد اسپراگداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند و پس از دیابتی شدن نوع 1 از طریق محلول استرپتوزوتوسین، به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (8 سر) و کنترل دیابتی (8 سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت 4 هفته به تمرین ورزشی پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون t-مستقل استفاده شد. یافتههاافزایش معنیداری در محتوای پروتئینهای AKT1 (p <0/027)، mTOR (p <0/003) و P70S6K1 (p <0/024) در گروه تمرین نسبت به کنترل مشاهده شد؛ اما تغییر معنیداری در محتوای 4EBP1 (p <0/75) در گروه تمرین نسبت به کنترل مشاهده نشد. نتیجهگیریتمرین تناوبی پرشدت به مدت 4 هفته توانست مسیر AKT1/mTOR/P70S6K1 را در مسیر mTORC1 فعال کند. بنابراین، HIIT از این مسیر میتواند منجر به هیپرتروفی فیزیوژلویک در قلب آزمودنیهای دیابتی نوع 1 شود.
فیزیولوژی ورزشی
شیلا نایبی فر؛ الهام قاسمی
دوره 28، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1400، ، صفحه 106-114
چکیده
زمینه و هدف: سنجش آمینوترانسفرازهای کبدی و مقاومت به انسولین، به دنبال فعالیت ورزشی بهمنظور پیشگیری از بیماری کبدی، همواره اهمیت بالایی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف زنجبیل بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین پیشکسوتان فوتبال بود. مواد و روشها: در این مطالعه نیمهتجربی،46 ...
بیشتر
زمینه و هدف: سنجش آمینوترانسفرازهای کبدی و مقاومت به انسولین، به دنبال فعالیت ورزشی بهمنظور پیشگیری از بیماری کبدی، همواره اهمیت بالایی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف زنجبیل بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین پیشکسوتان فوتبال بود. مواد و روشها: در این مطالعه نیمهتجربی،46 مرد پیشکسوت فوتبالیست (50-40 سال) به روش نمونهگیری انتخابی در دسترس و هدفدار، انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در چهار گروه زنجبیل، تمرین- دارونما، تمرین- زنجبیل و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 4 هفته به اجرای تمرینات تناوبی شدید با شدت90 درصد ضربان قلب بیشینه پرداختند؛ در حالی که گروههای مکمل، روزانه سه عددکپسول 1000میلیگرمی زنجبیل مصرف کردند. خونگیری از افراد موردمطالعه، قبل و 48 ساعت پس از مداخله در حالت ناشتایی انجام شد. دادهها با آزمونهای آماری شاپیروویلک، آنالیزواریانس دوراهه و تست تعقیبی توکی در سطح معناداری 0/05≤ p تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: 4 هفته تمرین و مصرف مکمل موجب کاهش معنادار سطوح HOMA، ALT، AST، گلوکز، انسولین، وزن، WC و BMI در سه گروه دارای مداخله (زنجبیل، تمرین-دارونما و تمرین-زنجبیل) نسبت به پیشآزمون گردید (05/0 p≤). میانگین تغییرات این شاخصها در گروه تمرین- زنجبیل بهطور معناداری کاهش بیشتری از سایر گروهها نشان داد (0/05≤p).. نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف زنجبیل همراه با تمرین تناوبی شدید با افزایش سوختوساز چربیها از طریق تأثیر مطلوب بر سطوح آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین و ترکیبات بدن، عامل کارآمدی در پیشگیری و بهبود کبد چرب غیرالکلی در مردان پیشکسوت فوتبال است.
فیزیولوژی ورزشی
قاسم مسعودزاده؛ علیرضا براری؛ آسیه عباسی دلویی؛ پروین فرزانگی
دوره 27، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1399، ، صفحه 818-824
چکیده
زمینه و هدف کبد چرب غیرالکلی، تجمع چربی در کبد است که خطر بروز بیماری قلبی- عروقی، کارسینومای کبدی و دیابت را افزایش میدهد و تمرینات بدنی میتواند احتمالاً سبب کاهش چربی کبدی گردد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت بالا و متوسط بر سطوح سرمیFGF-21 و آنزیمPON-1 در کبد چرب غیرالکلی بود. مواد و روشهادر این مطالعه تجربی ...
بیشتر
زمینه و هدف کبد چرب غیرالکلی، تجمع چربی در کبد است که خطر بروز بیماری قلبی- عروقی، کارسینومای کبدی و دیابت را افزایش میدهد و تمرینات بدنی میتواند احتمالاً سبب کاهش چربی کبدی گردد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با شدت بالا و متوسط بر سطوح سرمیFGF-21 و آنزیمPON-1 در کبد چرب غیرالکلی بود. مواد و روشهادر این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار (با میانگین وزن 10±210 گرم) بهطور تصادفی به پنج گروه مساوی 1) کنترل (سالم) 2) کنترل (کبد چرب) 3) سالین 4) تمرین با شدت بالا و 5) تمرین با شدت متوسط تقسیم شدند. دوره تمرین در مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه 45 دقیقه انجام شد. نمونههایسرمیدر 48 ساعتپسازآخرینجلسهتمرینیودروضعیت 12 ساعتناشتاییجمعآوریشد. آنالیزواریانسیکطرفهوآزمونتوکیدرسطحP < 0.05مورداستفادهقرارگرفت. یافتههاسطوح سرمی FGF-21 در گروه تمرین با شدت بالا و شدت متوسط در مقایسه با گروه کنترل (کبد چرب) کاهش معناداری داشت (P≤0.001). همچنین سطوح سرمی PON-1 در گروه تمرین با شدت بالا و شدت متوسط در مقایسه با گروه کنترل (کبد چرب) کاهش معناداری داشت (P≤0.01) و تفاوت معناداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نشد. نتیجهگیریطبق نتایج این مطالعه، تمرین ورزشی با شدت بالا و متوسط با کاهش FGF-21 و افزایشPON-1 سرمی میتواند سبب کاهش خطرات اختلالات کبدی در موشهای صحرایی مبتلا به کبدچرب غیرالکلی گردد.
فیزیولوژی ورزشی
بنت الهدی اسدی؛ ماندانا غلامی؛ حسین عابد نطنزی؛ نادر شاکری
دوره 27، شماره 5 ، آذر و دی 1399، ، صفحه 664-671
چکیده
زمینه و هدف آیریزین، یک میوکین مترشحه از عضله اسکلتی است که میتواند رشد سلولهای سرطانی را تحت تأثیر قرار دهد و بر تغییرات توده عضلانی تأثیرگذار باشد. در پژوهش حاضر، تأثیر چهار هفته تمرین ورزشی تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی و عضلانی آیریزین در موشهای ماده مبتلا به سرطان پستان، بررسی شده است.
مواد و روشها تعداد 32 سر موش ماده ...
بیشتر
زمینه و هدف آیریزین، یک میوکین مترشحه از عضله اسکلتی است که میتواند رشد سلولهای سرطانی را تحت تأثیر قرار دهد و بر تغییرات توده عضلانی تأثیرگذار باشد. در پژوهش حاضر، تأثیر چهار هفته تمرین ورزشی تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی و عضلانی آیریزین در موشهای ماده مبتلا به سرطان پستان، بررسی شده است.
مواد و روشها تعداد 32 سر موش ماده Balb/c در چهار گروه هشتتایی شامل گروههای کنترل سالم، کنترل توموری، تمرین تناوبی+تومور و تمرین تداومی+تومور قرار گرفتند. به منظور القای سرطان پستان از رده سلولی MC4-L2 استفاده شد. برنامه تمرین ورزشی (تناوبی و تداومی) به مدت چهار هفته و پنج جلسه در هفته اجرا شد. 48 ساعت بعد از جلسه آخر تمرین، نمونههای خونی و بافت عضله دوقلو گرفته شد و به منظور اندازهگیری سطوح آیریزین به روش الایزا استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی صورت گرفت و معناداری 0/05≥p در نظر گرفته شد.
یافتهها افزایش معنادار سطوح سرمی آیریزین در گروههای تمرین تداومی (0/002=p) و تناوبی (0/011=p) در مقایسه با گروه کنترل توموری مشاهده شد. حجم تومور نیز در گروه تداومی و تناوبی در مقایسه با گروه کنترل توموری به صورت معناداری کاهش یافت (0/05≥p)، اما تغییر معناداری در وزن عضله دوقلو بعد از تمرین تداومی و تناوبی مشاهده نشد (0/05<p).
نتیجهگیری باتوجه به یافتههای حاضر میتوان بخشی از تأثیرات ضدتوموری مشاهده شده به دنبال تمرینات تداومی و تناوبی را با افزایش سطوح آیریزین مرتبط دانست و اینکه تفاوت معناداری بین دو نوع برنامه تمرین ورزشی تداومی و تناوبی وجود ندارد.
فیزیولوژی ورزشی
فاطمه فلاح؛ فرهاد رحمانی نیا؛ رامین شعبانی؛ زهرا حجتی ذیدشتی
دوره 27، شماره 5 ، آذر و دی 1399، ، صفحه 674-682
چکیده
زمینه و هدف در زنان مسن، افزایش برخی از نشانگرهای پیشالتهابی، از عوامل خطر برای توسعه بیماریها است. مطالعه حاضر، به بررسی تأثیر۱۲هفته پیادهروی با دو شدت متفاوت بر عوامل التهابی در زنان مسن پرداخته است.
مواد و روشها سی زن مسن تمریننکرده (۶۰-۷۰ ساله) به صورت تصادفی به سه گروه پیادهروی با سرعت متوسط (۱۱ نفر)، گروه پیادهروی ...
بیشتر
زمینه و هدف در زنان مسن، افزایش برخی از نشانگرهای پیشالتهابی، از عوامل خطر برای توسعه بیماریها است. مطالعه حاضر، به بررسی تأثیر۱۲هفته پیادهروی با دو شدت متفاوت بر عوامل التهابی در زنان مسن پرداخته است.
مواد و روشها سی زن مسن تمریننکرده (۶۰-۷۰ ساله) به صورت تصادفی به سه گروه پیادهروی با سرعت متوسط (۱۱ نفر)، گروه پیادهروی سریع (۱۰ نفر) و گروه شاهد (۹ نفر) تقسیم شدند. گروه پیادهروی سرعت متوسط، با شدت ۵۰ تا ۵۵ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره (HRRmax) و گروه پیادهروی سریع، با شدت ۷۰ تا ۷۵ درصد HRRmax پیادهروی کردند. هر دو گروه پیادهروی ۱۲ هفته و ۳ جلسه در هفته، از ۳۰ تا ۶۰ دقیقه تمرین کردند و گروه شاهد، بدون تمرین باقی ماند. حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، ترکیببدن، تعداد لکوسیتها (WBC) و سطوح پلاسمایی فاکتور نکروز تومور-آلفا (TNF-α)، قبل و بعد از دوره مطالعه اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آنالیز واریانس یکراهه، آزمون شفه و آزمون تی همبسته استفاده شد (P≤0/05).
یافتهها VO2max، به طور معنیداری در گروه پیادهروی سریع افزایش یافت. در هر دو گروه تمرین، وزن بدن، درصد چربی ( 1../.p =)، شاخص توده بدنی (3../.p=) به طور معنیداری کاهش و درصد عضله (.../۰=) افزایش یافت. درصد چربی احشایی فقط در گروه پیادهروی سریع، کاهش معنیداری یافت (28./.p=). همچنین در مقایسه با سطوح پایه، گروه پیادهروی سریع، کاهش معنیداری را در تعداد WBC نشان داد (4../۰=) تفاوت معنیداری در سطوح پلاسمایی TNF-α میان گروهها وجود نداشت.
نتیجهگیری نتایج نشان داد که برنامه پیادهروی منظم میتواند بر ترکیب بدن در زنان سالخورده، تأثیر بگذارد اما ممکن است در کاهش نشانگرهای التهابی سیستمیک، مؤثر نباشد.