حسن روان سالار؛ سیدمهدی زرگریان؛ محمدرضا بهروزی خواه؛ آرش اکابری
دوره 17، شماره 3 ، مهر و آبان 1389، ، صفحه 207-212
چکیده
زمینه و هدف: بیماری اتوایمیون تیروئیدی از شایع ترین اختلالات تیروئیدی در مناطق با دریافت کافی ید می باشد و ارزیابی آنتی بادی های تیروئید پراکسیداز (TPO Ab) و آنتی تیروگلوبولین (TG Ab) و آنتی میکروزومال (TM Ab) در اغلب بیماران هیپوتیروئیدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا مطالعه حاضر جهت تعیین فراوانی نقش آنتی تیروئید آنتی بادی ها در افراد ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری اتوایمیون تیروئیدی از شایع ترین اختلالات تیروئیدی در مناطق با دریافت کافی ید می باشد و ارزیابی آنتی بادی های تیروئید پراکسیداز (TPO Ab) و آنتی تیروگلوبولین (TG Ab) و آنتی میکروزومال (TM Ab) در اغلب بیماران هیپوتیروئیدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا مطالعه حاضر جهت تعیین فراوانی نقش آنتی تیروئید آنتی بادی ها در افراد هیپوتیروئیدی شهرستان سبزوار طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی است که در آن 382 نفر از افراد بالای 20 سال با TSH بالاتر از نرمال و T3 و T4 پایین تر از نرمال، به روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس انتخاب گردیدند. میزان TGAb ,TPOAb ,TSH و TMAb آن ها به روش الیزا اندازه گیری شد. داده ها توسط روش های آماری مجذور کای، تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون به وسیله نرم افزارSPSS 15 مورد بررسی قرار گرفت وP
مهین بداغ آبادی
دوره 15، شماره 4 ، آذر و دی 1387، ، صفحه 207-212
چکیده
زمینه و هدف: یکی از متغیر های احتمالی موثر بر لیبر، مساله کفایت مایعات دریافتی مادر در طول لیبر است. از طرفی ناشتا بودن مادر و فعالیت عضلانی لیبر ممکن است باعث دهیدراتاسیون شود. این پژوهش به منظور تعیین اثر هیدراسیون وریدی بر پیامد لیبر انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که بر روی200 زن باردار مراجعه ...
بیشتر
زمینه و هدف: یکی از متغیر های احتمالی موثر بر لیبر، مساله کفایت مایعات دریافتی مادر در طول لیبر است. از طرفی ناشتا بودن مادر و فعالیت عضلانی لیبر ممکن است باعث دهیدراتاسیون شود. این پژوهش به منظور تعیین اثر هیدراسیون وریدی بر پیامد لیبر انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که بر روی200 زن باردار مراجعه کننده به زایشگاه شهرستان سبزوار انجام شد. به گروه شاهد مایعات وریدی به میزان 40 سی سی در ساعت (میزان روتین بیمارستان) و به گروه مورد 120 سی سی در ساعت تجویز شد. سپس پیامد لیبر در دو گروه تعیین شد. روش جمع آوری داده ها مصاحبه و مشاهده بود. آنالیز داده ها با نرم افزار آماری SPSS و آزمون های من ویتنی یو و مجذور کای انجام شد.
یافته ها: میانگین طول مدت مرحله سوم زایمان در گروه مداخله 6.65 دقیقه و در گروه شاهد 10.33 دقیقه بود که اختلاف به دست آمده معنا دار بود. همچنین 97 درصد نوزادان متولد شده از گروه مورد (در مقابل 90 درصد گروه شاهد در سطح اطمینان 90 درصد) در دقیقه اول نمرات آپگار بهتری داشتند (P=0.08).
نتیجه گیری: مایع درمانی در طی لیبر باعث کاهش طول مرحله سوم زایمان و افزایش نمرات آپگار دقیقه اول می شود.
فرزاد رجایی؛ طیبه هادیگل؛ زیور صالحی؛ امیر فرزام
دوره 21، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1393، ، صفحه 207-215
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رشد سرسام آور و ازدحام جمعیت در شهر های بزرگ از یک طرف و حساسیت سیستم ایمنی در برابر عوامل محیطی از طرف دیگر، در تحقیق حاضر اثرات استرس ازدحامی به صورت ازدحام موش ها بر روی طحال موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ۲۰ سر موش سوری نر بالغ از نژاد NMRI انتخاب و به صورت تصادفی به ۲ گروه کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: با توجه به رشد سرسام آور و ازدحام جمعیت در شهر های بزرگ از یک طرف و حساسیت سیستم ایمنی در برابر عوامل محیطی از طرف دیگر، در تحقیق حاضر اثرات استرس ازدحامی به صورت ازدحام موش ها بر روی طحال موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ۲۰ سر موش سوری نر بالغ از نژاد NMRI انتخاب و به صورت تصادفی به ۲ گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. در گروه کنترل، ٥ سر موش در هر قفس (3 قفس) و تجربی ١٥ سر موش در یک قفس نگهداری شدند. پس از دو ماه ، از قلب حیوانات خون گیری و جهت مطالعات هورمونی با روش رادیو ایمنواسی مورد استفاده قرار گرفت. طحال حیوانات وزن و پس از تهیه لام های میکروسکوپی و رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین، تعداد سلول های مگاکاریوسیت و ماکروفاژ در گروه ها تعیین و داده های حاصله در گروه های مورد مطالعه با استفاده از آزمون های آماری (T test و آزمون مان ویتنی) در برنامه SPSS نسخه 16 در سطح معنی داری 05/0>p آنالیز شدند.
یافته ها: میانگین وزن طحال و میزان هورمون کورتیزول در گروه تحت استرس در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. میانگین تعداد ماکروفاژها در گروه تحت استرس نسبت به گروه شاهد اگرچه افزایش داشت ولی معنی دار نبود. میانگین تعداد مگاکاریوسیت ها در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد دارای کاهش معنی دار بود (007/0P=).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استرس ازدحامی می تواند منجر به کاهش سلول های مگاکاریوسیت در طحال موش شود ولی هیچ گونه اثر معنی داری بر میزان هورمون کورتیزول سرم، تعداد سلول های ماکروفاژ و وزن طحال ندارد.
محمود سلطانی؛ مهرداد فتحی؛ مهتاب معظمی؛ نسرین گلردی
دوره 21، شماره 2 ، خرداد و تیر 1393، ، صفحه 207-216
چکیده
زمینه و هدف: تعیین تأثیر برنامهی تمرین در آب، بر سطوح کورتیزول وTGF-β در مردان مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر از نوع نیمهتجربی و کاربردی با طرح پیشآزمون و پسآزمون میباشد. جامعهی آماری این پژوهش، شامل بیماران مرد مبتلا به MS مراجعه کننده به مطب خصوصی پزشک متخصص مغز و اعصاب در شهر مشهد میباشد ...
بیشتر
زمینه و هدف: تعیین تأثیر برنامهی تمرین در آب، بر سطوح کورتیزول وTGF-β در مردان مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس میباشد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر از نوع نیمهتجربی و کاربردی با طرح پیشآزمون و پسآزمون میباشد. جامعهی آماری این پژوهش، شامل بیماران مرد مبتلا به MS مراجعه کننده به مطب خصوصی پزشک متخصص مغز و اعصاب در شهر مشهد میباشد که از این بین 30 نفر انتخاب شده و بهصورت تصادفی به دو گروه (کنترل و تجربی) تقسیم شدهاند. برنامهی تمرینی گروه تجربی، شامل 24 جلسهی 40 دقیقهای تمرین هوازی در آب بهمدت هشت هفته و با تواتر 3 بار در هفته بودهاست. بهطوریکه بر طبق اصل اضافه بار، بعد از هر هشت جلسه، 10 دقیقه به زمان جلسهی تمرینی اضافه شدهاست. قبل و بعد از انجام برنامهی تمرینی خونگیری از آزمودنیها که شامل متغیرهای کوتیزول و TGF-β میباشد انجامشدهاست. تحلیل داده-ها با استفاده از آزمون t مستقل (تفاوت بین گروهی) و آزمون t همبسته (تفاوت درون گروهی) درسطح 05/0≥p صورت گرفتهاست.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد بین دو گروه، در سطوح کورتیزول تفاوت معنیدار بود (001/0 P=)؛ به نحویکه تمرین موجب کاهش معنیدار این فاکتور شد و علیرغم کاهش در سطح TGF-β تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد (09/0P=).
نتیجهگیری: نتایج نشان داده بیماران مبتلا بهMS برای بهبود عملکرد سیستم ایمنی خود، میتوانند با کاهش در سطوح TGF- بهواسطهی شرکت در تمرین هوازی در آب، البته با یک دورهی تمرینی طولانیتر سود ببرند.
محمدحسین فروزان فر؛ سعید حسینی؛ محسن بهرامی؛ عسل عطایی جعفری؛ بهروز علیرضاپور؛ محمد پژوهی
دوره 14، شماره 4 ، آذر و دی 1386، ، صفحه 211-217
چکیده
زمینه و هدف: مصرف شیرین کننده ها در رژیم غذایی موجب پذیرش بهتر آنها می شوند. عسل یک شیرین کننده طبیعی است که به دلیل محتوای آنتی اکسیدانی خود ممکن است در کاهش وزن نیز سودمند باشد. در این مطالعه، اثر مصرف عسل بر وزن بدن و قند خون بیماران دیابتی نوع 2 دچار اضافه وزن و چاقی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف شیرین کننده ها در رژیم غذایی موجب پذیرش بهتر آنها می شوند. عسل یک شیرین کننده طبیعی است که به دلیل محتوای آنتی اکسیدانی خود ممکن است در کاهش وزن نیز سودمند باشد. در این مطالعه، اثر مصرف عسل بر وزن بدن و قند خون بیماران دیابتی نوع 2 دچار اضافه وزن و چاقی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده بر روی بیماران دیابت نوع 2 بیمارستان شریعتی تهران انجام شد. 38 بیمار دیابتی نوع 2 با قند خون ناشتای 110-220 mg/dl و BMI³25 kg/m2 در این مطالعه شرکت نمودند. معیارهای خروج از مطالعه عبارت بودند از سابقه بیماری های بدخیم، عمل جراحی مهم، با مصرف داروهای تنظیم کننده ایمنی، سیتوتوکسیک یا ایمنوساپرسیو، باردار یا شیرده بودن در زنان و استفاده از انسولین، بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به گروه مصرف کننده عسل به مدت 8 هفته، عسل داده شد و گروه کنترل به رژیم عادی خود ادامه دادند. وزن بدن و FBS در هفته های 8، 6، 4، 2، 0 اندازه گیری شد. جهت مقایسه روند تغییرات وزن و FBS از آزمون اندازه گیری های تکراری استفاده شد.
یافته ها: پس از حذف اثر مقادیر اولیه وزن در مدل، وزن گروه مصرف کننده عسل در طول مدت مطالعه به طور متوسط 1.6±0.33 kg کمتر از وزن در گروه مقایسه بود (P=0.0001). پس از حذف اثر FBS اولیه در مدل مقایسه، میزان FBS در گروه مقایسه در طول مدت پی گیری در حد 10.3±8 mg/dl بیشتر از گروه مداخله بود که قابل توجه نمی باشد. تغییرات FBS بین دو گروه نیز معنی دار نبود.
نتیجه گیری: مصرف عسل طبیعی به مدت 8 هفته موجب کاهش وزن بیماران دیابتی دچار اضافه وزن و چاقی گردید بدون آن که اثر منفی بر قند خون ایجاد نماید.
معصومه آران؛ منوچهر ارجمند حسابی؛ ملاحت اکبر فهیمی؛ مرجان وجدانی؛ محمد کمالی
دوره 24، شماره 4 ، مهر و آبان 1396، ، صفحه 211-216
چکیده
اهداف: کثرت افراد دارای ناتوانی و افزایش روزافزون آنها، لزوم شناخت نگرش جامعه در مورد ناتوانی را مشخص ساخته است. اهمیت شناخت نگرش، داشتن ابزاری مناسب برای اندازهگیری آن را ضروری میسازد. مطالعة حاضر با هدف تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس فارسی سنجش نگرش نسبت به افراد دارای ناتوانی انجام شد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر مطالعهای ...
بیشتر
اهداف: کثرت افراد دارای ناتوانی و افزایش روزافزون آنها، لزوم شناخت نگرش جامعه در مورد ناتوانی را مشخص ساخته است. اهمیت شناخت نگرش، داشتن ابزاری مناسب برای اندازهگیری آن را ضروری میسازد. مطالعة حاضر با هدف تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس فارسی سنجش نگرش نسبت به افراد دارای ناتوانی انجام شد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر مطالعهای غیرتجربی و روششناختی بود که در آن مقیاس نگرش به افراد دارای ناتوانی ترجمه، معادلسازی و هنجاریابی شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات مقیاس (ATDP scale) بود. نسخة انگلیسی پرسشنامة ATDPطی دو مرحله، نخست بهدست سه مترجم باتجربه و مسلط که زبان مادری آنها فارسی بود، به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی بازگردان شد. پایایی پرسشنامه به روش آزمون– بازآزمون در فاصلة سه هفته بررسی شد. از شاخصهای ICCو SEM در ارزیابی تکرارپذیری نسبی و مطلق و از ضریب آلفای کرونباخ در ارزیابی تکرارپذیری نمرات مقیاسها از جنبة همخوانی درونی استفاده شد. برای روایی محتوا، از شیوة روایی محتوای کیفی استفاده شد. بدینصورت که متن ترجمهشده در اختیار ده نفر از صاحبنظران قرارگرفت و نظرات آنها اخذ شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مترجمان در کیفیت کلی ترجمه 90 درصد، در یکسانی مفهومی 3/93 درصد، در شفافیت 7/96 درصد و در زبان مشترک ترجمه 7/96 درصد توافق داشتند. تمام مقیاسهای پرسشنامه ثبات خوبی را نشان داد (70/0 r=و 75/0 Icc= و 85/0= Cronbachα).
نتیجهگیری: تحقیق حاضر نشان داد که نسخة فارسی مقیاسATDP قابلیت اعتماد و اعتبار لازم برای سنجش نگرش نسبت به افراد دارای ناتوانی را در جامعة ایرانی دارد.
حمیدرضا بهنام وشانی؛ محمد واحدیان شاهرودی؛ مهدی جعفرزاده فخاری
دوره 17، شماره 3 ، مهر و آبان 1389، ، صفحه 213-217
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی دوره ای از تجربه سفر زندگی است که طی آن سالمندان در معرض تهدیدات بالقوه ای نظیر افزایش ابتلا به بیماری های مزمن، تنهایی و انزوا، عدم برخورداری از حمایت اجتماعی بوده و به دلیل ناتوانی های جسمی و ذهنی در موارد زیادی نیز استقلال فردی آنان مورد تهدید قرار می گیرد. این عوامل می تواند منجر به اُفت کیفیت زندگی در سالمندان ...
بیشتر
زمینه و هدف: سالمندی دوره ای از تجربه سفر زندگی است که طی آن سالمندان در معرض تهدیدات بالقوه ای نظیر افزایش ابتلا به بیماری های مزمن، تنهایی و انزوا، عدم برخورداری از حمایت اجتماعی بوده و به دلیل ناتوانی های جسمی و ذهنی در موارد زیادی نیز استقلال فردی آنان مورد تهدید قرار می گیرد. این عوامل می تواند منجر به اُفت کیفیت زندگی در سالمندان شود. از این رو، در این مطالعه کیفیت زندگی سالمندان ساکن شهر سبزوار مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی، تعداد 304 نفر از افراد بالاتر از سن 60 سالگی ساکن شهر سبزوار در سال 1388به روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک انتخاب شدند. اطلاعات مورد نظر از طریق فرم پرسشنامه استاندارد شده The sf-36 Health status مربوط به کیفیت زندگی جمع آوری گردید. داده ها توسط جداول فراوانی و مقادیر میانگین و انحراف معیار خلاصه و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون مجذور کای توسط نرم افزار SPSS 15 مورد پردازش قرار گرفت. سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین نمره کل کیفیت زندگی 8.7±44.9 بود. بیشترین میزان میانگین کیفیت زندگی در داشتن نیرو و انرژی با میانگین 0.5±50.6 و کمترین مقدار کیفیت زندگی در سلامت عمومی 19.7±39.2 بود. در مجموع 38.7 درصد افراد زندگی خوبی داشتند و 23.3 درصد از کیفیت زندگی نامناسبی برخوردار بودند. 44.4 درصد مردان از نظر درد وضعیت مناسبی نداشتند و در مجموع 44.3 درصد محدودیت فعالیت داشتند. بین مردان و زنان سالمند از نظر محدودیت فعالیت، مشکلات سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی اختلاف معناداری وجود نداشت. در حالی که از نظر درد بدنی، بین زنان و مردان سالمند اختلاف معنادار آماری دیده شد.
نتیجه گیری: با عنایت به این که همه ابعاد کیفیت زندگی سالمندان کمتر از 50 بود، می توان کیفیت زندگی سالمندان شهرستان سبزوار را نامطلوب ارزیابی نمود.
کریستینا وریسیمو؛ ژوآ براندو؛ حسین معلایی؛ لورا روزادو
دوره 16، شماره 4 ، آذر و دی 1388، ، صفحه 213-219
چکیده
زمینه و هدف: علت استفاده روزافزون از داروهای ضدقارچی گروه آزول، تعداد مخمرهای مقاوم به دارو و نیز میزان شیوع عفونت های شایع واژن به ویژه شکل عود کننده آن، امروزه رو به افزایش است. از این رو این مطالعه به منظور بررسی حساسیت و مقاومت مخمرهای جدا شده از عفونت های واژن انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بر روی ...
بیشتر
زمینه و هدف: علت استفاده روزافزون از داروهای ضدقارچی گروه آزول، تعداد مخمرهای مقاوم به دارو و نیز میزان شیوع عفونت های شایع واژن به ویژه شکل عود کننده آن، امروزه رو به افزایش است. از این رو این مطالعه به منظور بررسی حساسیت و مقاومت مخمرهای جدا شده از عفونت های واژن انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بر روی 118 مخمر جدا شده از 436 بیمار مشکوک به ولو واژینیت کاندیدایی به داروهای گروه ایمیدازول شامل کلوتریمازول، فلوکونازول کتوکونازول، میکونازول و اکونازول و نیستاتین از گروه داروهای پلی ان ها انجام گرفت. برای تعیین ارتباط آن ها با علایم بالینی و نبز ارتباط مقاومت یک دارو با سایر داروها از آزمون های آماری مجذور کای، کاپا و ضریب رگرسیون خطی و نرم افزارSPSS.11 ویرایش 11 استفاده گردید.
یافته ها: در این مطالعه، هیچ گونه مقاومتی نسبت به داروی نیستاتین از گروه پلی ان ها و اکونازول در گروه ایمیدازول ها مشاهده نگردید ولی نسبت به سایر داروها از این گروه، پنجاه و سه مورد (9/44 درصد) به فلوکونازول، 26 مورد (22 درصد) به میکونازول، 10 مورد (5/8 درصد) به کلوتریمازول و 2 مورد (7/1 درصد) به کتوکونازول مقاوم (27 درصد) بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه، آزمون ضریب همبستگی خطی نشان داد که بین علایم بالینی و حساسیت مخمرهای جدا شده از آن ها همبستگی منفی نسبت به داروهای کلوتریمازول و کتونازول وجود دارد (P?0.05). همچنین بین مقاومت مخمرهای جدا شده به یک دارو از گروه ایمیدازول با سایر داروهای آن گروه همبستگی مثبت وجود دارد ولی هیچ گونه همبستگی با داروی نیستاتین از گروه پلی ان ها وجود ندارد.
نرگس سرشار؛ مجتبی کیان مهر؛ مهدی یعقوبی اول ریابی؛ محمد قهرمانی؛ حسین مختاریان دلویی؛ حمید راسخی
دوره 15، شماره 4 ، آذر و دی 1387، ، صفحه 213-219
چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی، خصوصا هیپرکلسترولمی از عوامل موثر در ابتلا به آترواسکلروز و بیماری شریان های اکلیلی قلب می باشد. زرده تخم مرغ یکی از منابع غنی از کلسترول در تغذیه انسان می باشد. با توجه به میزان کمتر کلسترول موجود در تخم مرغ های غنی شده با اسیدهای چرب امگا-3، این مطالعه به منظور تعیین تاثیر مصرف این تخم مرغ ها بر روی میزان چربی ...
بیشتر
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی، خصوصا هیپرکلسترولمی از عوامل موثر در ابتلا به آترواسکلروز و بیماری شریان های اکلیلی قلب می باشد. زرده تخم مرغ یکی از منابع غنی از کلسترول در تغذیه انسان می باشد. با توجه به میزان کمتر کلسترول موجود در تخم مرغ های غنی شده با اسیدهای چرب امگا-3، این مطالعه به منظور تعیین تاثیر مصرف این تخم مرغ ها بر روی میزان چربی ها و فشار خون انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 26 نفر از دانشجویان (8 مرد و 18 زن) از بین داوطلبان سالم به صورت تصادفی ساده انتخاب و به مدت 4 هفته علاوه بر رژیم غذایی معمولی، روزانه 2 عدد تخم مرغ غنی شده همراه با صبحانه مصرف کردند. سنجش های آنتروپومتریک و متابولیک و دریافت انرژی و سایر مواد مغذی قبل و بعد از رژیم جدید توسط آزمون تی زوج با نرم افزار SPSSبا هم مقایسه شدند.
یافته ها: مصرف روزانه 2 عدد تخم مرغ غنی شده با اسیدهای چرب امگا 3 به مدت 4 هفته باعث کاهش معنادار تری گلیسرید (0.0001 (p= ، فشار خون سیستولیک (0.0001 (p= و دیاستولیک (0.001 (p= به ترتیب 93.8 میلی گرم در دسی لیتر و 117.3 و 78.84 میلیمتر جیوه قبل از مصرف تخم مرغ به 67.5 میلی گرم در دسی لیتر و 95.38 و 69.46 میلیمتر جیوه بعد از مصرف تخم مرغ و افزایش معنادار HDL-C (0.0001 (p= و (P=0.03) PUFA و کلسترول دریافتی (0.0001 (p= به ترتیب از 46.26 میلی گرم در دسی لیتر و 20.3 و 231.1 گرم در روز در شروع مطالعه به 60.65 میلی گرم در دسی لیتر 25.7 و 510.1 گرم در روز پایان مطالعه گردید. سایر فاکتورهای اندازه گیری شده تغییرات معناداری را نشان ندادند.
نتیجه گیری: تخم مرغ غنی شده با اسیدهای چرب امگا 3 باعث افزایش مقادیر HDL-Cو کاهش مقادیر تری گلیسرید و فشار خون می گردد.
علی گرمایی؛ منصور حکیم جوادی؛ سیده معصومه علوی؛ مسعود غلامعلی لواسانی
دوره 20، شماره 2 ، خرداد و تیر 1392، ، صفحه 213-221
چکیده
زمینه و هدف: دریافت هوش هیجانی به عنوان مجموعهای از تواناییها نشان از آموزشپذیر بودن آن دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی در افزایش هوش هیجانی در مددکاران اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمهتجربی بود. طرح تحقیق عبارت بود از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل ...
بیشتر
زمینه و هدف: دریافت هوش هیجانی به عنوان مجموعهای از تواناییها نشان از آموزشپذیر بودن آن دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی در افزایش هوش هیجانی در مددکاران اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمهتجربی بود. طرح تحقیق عبارت بود از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل که افراد آزمودنی پس از انتخاب تصادفی در گروه آزمایش و سپس در گروه کنترل جای گرفتند. حجم نمونه شامل 25 نفر (13 نفر گروه کنترل و 12 نفر گروه آزمایش) با روش نمونهگیری تصادفی از میان مددکاران اجتماعی شاغل در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان انتخاب شدند. پس از اجرای پیش آزمون، آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت دو ماه (هشت جلسه 90 دقیقهای) در جلسات آموزشی هوش هیجانی شرکت نمودند. پس از پایان آموزش، پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. ابزار پژوهش مقیاس رگه فراخلقی سالوی (TMMS) بود. از فراوانی، انحراف استاندارد و واریانس برای تحلیل دادههای دموگرافیک و از آزمون تی زوج و تی مستقل برای مقایسه گروهها با خود و گروه مقابلشان بهره گرفته شد.
یافتهها: از اجرای آزمونهای تی زوج و مستقل نتیجه گرفته شد که گروه آزمایش تفاوت میانگین بالایی نسبت به قبل از اجرای کلاسهای آموزشی دارد (09/9+) و این تفاوت بین گروه آزمایش و گروه کنترل (008/0p
عفت مسکنی؛ حسن عبداله زاده؛ بتول کلاته میمری؛ فرزانه سعادت طلب
دوره 22، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1394، ، صفحه 213-219
چکیده
هدف: این مطالعه برای ارایه وضعیّت تأثیر شروع تغذیه تکمیلی بر روند رشد در کودکان زیر یک سال سبزوار و به منظور جهت دهی به سیاستگزاری بهداشتی منطقه انجام شد.
روش کار: روش بررسی، مقطعی می باشد . 400 نمونه به روش طبقه بندی مبتنی بر حجم نمونه ، از مراکز بهداشتی درمانی انتخاب گردید. معیار ورود به مطالعه، شروع تغذیه تکمیلی کودک در هنگام ارزیابی، ...
بیشتر
هدف: این مطالعه برای ارایه وضعیّت تأثیر شروع تغذیه تکمیلی بر روند رشد در کودکان زیر یک سال سبزوار و به منظور جهت دهی به سیاستگزاری بهداشتی منطقه انجام شد.
روش کار: روش بررسی، مقطعی می باشد . 400 نمونه به روش طبقه بندی مبتنی بر حجم نمونه ، از مراکز بهداشتی درمانی انتخاب گردید. معیار ورود به مطالعه، شروع تغذیه تکمیلی کودک در هنگام ارزیابی، به مدّت حدّاقل یک ماه بود. یافته ها در دو مقطع قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی از طریق بررسی اطّلاعات پرونده خانوار، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون مک نمار و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد .
یافته ها: در 75/80%، سنّ شروع تغذیه تکمیلی بالای 6 ماهگی بود. روند مطلوب رشد قبل از شروع تغذیه تکمیلی 87% و بعد از آن 3/81% بود. بین روند رشد قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط آماری معنی دار وجود داشت (001/0P< و 595/0r=). بین شیردهی و روند رشد قبل از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط معنی داری مشاهده گردید (021/0P= و 115/0r=). آزمون مک نمار به طور مستقل، بین جنسیّت کودک، شغل پدر و تحصیلات مادر با روند رشد ، قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط آماری معنی دار نشان داد (001/0P< ). در سایر موارد ارتباط معنی دار آماری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: شروع تغذیه تکمیلی می تواند به عنوان یک عامل بالقوّه مثبت (595/0r=) در روند مطلوب رشد کودک تأثیرگذار باشد؛ ولی، متغیّرهایی مانند جنس کودک ، شغل پدر و سطح تحصیلات مادر ، این وضعیّت را به صورت مستقل مورد تأثیر قرار می دهند که در فرآیند مشاوره تغذیه باید به آنها دقت نمود.
حسین شاره؛ مهشید دولتشاهی؛ محمد کاهانی
دوره 21، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1393، ، صفحه 216-227
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط فراشناختها با علایم افسردگی طی دهههای گذشته به اثبات رسیده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی فراشناختی (GMCT) بر افسردگی، باورهای فراشناختی و پاسخهای نشخواری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (MDD) انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ...
بیشتر
زمینه و هدف: ارتباط فراشناختها با علایم افسردگی طی دهههای گذشته به اثبات رسیده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی فراشناختی (GMCT) بر افسردگی، باورهای فراشناختی و پاسخهای نشخواری بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (MDD) انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعهکننده و ارجاع شده به کلّینیکهای روانشناسی رهیاب، آستان قدس و بیمارستان ابن سینا شهر مشهد سال 1392 بود. از بین این بیماران، 24 نفر به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به یکی از دو گروه درمان فراشناختی و کنترل اختصاص یافتند. تمام بیماران گروه مداخله به مدّت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند و بیماران گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. آزمودنیها پرسش-نامههای افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II)، فراشناخت-30 سوؤالی(MCQ-30) و مقیاس پاسخهای نشخواری (RRS) را قبل از جلسه اوّل درمان و در پایان درمان تکمیل کردند. دادهها با محاسبه درصد بهبودی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیّری (MANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد درمان تغییرات قابل توجّهی در نمرات آزمودنیهای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در علایم افسردگی، باورهای فراشناختی و پاسخهای نشخواری ایجاد کرد و موجب بهبودی در علایم همهی بیماران شد (001/0P
زهره دانشورپور؛ لطف اله کریمی؛ محسن احمدی طهور سلطانی
دوره 18، شماره 3 ، مهر و آبان 1390، ، صفحه 217-223
چکیده
زمینه و هدف: رابطه کیفیت دلبستگی با آسیب های روانشناختی از جمله حوزه هایی است که مجموعه وسیعی از پژوهش های روانشناختی را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی در دانشجویان با علایم افسردگی بالا و عادی می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی و جامعه آماری دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت ...
بیشتر
زمینه و هدف: رابطه کیفیت دلبستگی با آسیب های روانشناختی از جمله حوزه هایی است که مجموعه وسیعی از پژوهش های روانشناختی را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی در دانشجویان با علایم افسردگی بالا و عادی می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی و جامعه آماری دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران در سال تحصیلی 89-1388 بود. نمونه پژوهش شامل 82 نفر (41 نفر افسرده به عنوان گروه مورد و 41 نفر غیر افسرده به عنوان گروه شاهد) بود. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس فسردگی بک (BDI)، مصاحبه بالینی و مقیاس دلبستگی کولینز و رید (1990) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چند متغیره و به کمک نرم افزار SPSS.16 انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات دانشجویان افسرده و غیره افسرده در سه سبک دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا به ترتیب عبارت بود: 33/4±44/55، 16/2±59/12، 77/2±13/13، 23/4±69/18، 01/3±35/13 و 67/1±44/88. میانگین نمرات گروه افسرده در سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا بیشتر از گروه غیر افسرده (02/0>P، 95/5=F) و میانگین نمرات گروه غیر افسرده در سبک دلبستگی ایمن بیشتر از گروه افسرده بود (001/0>P، 18/14). بین میانگین نمرات دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی تفاوت معناداری دیده نشد( 19/0>p). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، افراد غیر افسرده از سبک دلبستگی ایمن و افراد افسرده از سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا برخوردارند.
مهدی زارعی؛ محمد محمدزاده؛ سید مهدی بهشتی نصر
دوره 19، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1391، ، صفحه 217-227
چکیده
مقدمه و هدف: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS: Low Frequency Stimulation) (کمتر از 5 هرتز) به عنوان یک راهکار درمانی مناسب برای معالجه صرع و تشنجهای ناشی از آن؛ محسوب میشود. هر یک از الگوهای LFS اثرات متفاوتی بر تشنجهای صرعی دارد. با توجه به اینکه الگویی از LFS که بتواند کاملاً این گونه تشنجات را مهار و سرکوب کند ارائه نشده است؛ در این تحقیق ...
بیشتر
مقدمه و هدف: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS: Low Frequency Stimulation) (کمتر از 5 هرتز) به عنوان یک راهکار درمانی مناسب برای معالجه صرع و تشنجهای ناشی از آن؛ محسوب میشود. هر یک از الگوهای LFS اثرات متفاوتی بر تشنجهای صرعی دارد. با توجه به اینکه الگویی از LFS که بتواند کاملاً این گونه تشنجات را مهار و سرکوب کند ارائه نشده است؛ در این تحقیق بر آن شدیم تا اثر 60 دقیقه اعمال LFS را بر تشنجهای ناشی از کیندلینگ آمیگدال بررسی نماییم. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی دو گروه موش صحرایی (14 سر) پس از جراحی استرئوتاکسیک و یک هفته دوره بهبودی، تحریکات کیندلینگ (2 بار در روز) دریافت میکردند. حیوانات پس از کیندل شدن؛ در گروه 1 (6=n)و (4 بار و یک مرتبه در روز) تنها تحریکات کیندلینگ را دریافت میکردند. اما در گروه دوم (8=n)، چهار بار (در فواصل زمانی 24 ساعت) و به مدت 60 دقیقه LFS (فرکانس1 هرتز، مدت زمان پالس 1/0 میلی ثانیه و شدت تحریک برابر با ½ آستانه ایجاد امواج تخلیه متعاقب) داده شده و بلافاصله تحریکات کیندلینگ انجام میشد. مدت زمان امواج تخلیه متعاقب (ADD: Afterdischarge Duration)، مدت زمان تأخیری تا شروع مرحله 2 تشنج (S2L: Stage 2 Latency)، مدت زمان تأخیری تا شروع مرحله 4 تشنج (S4L: Stage 4 Latency) و مدت زمان مرحله 5 تشنج (S5D: Stage 5 Duration) روز تحریک LFS با روز قبل (که تنها تحریکات کیندلینگ را دریافت کرده بودند) مقایسه شد. یافتهها: اولین الگوی LFS بهکار گرفته شده مدت زمان لازم برای شروع مرحله 2 و 4 تشنج را بهترتیب 5/91 درصد (05/0>P) و 5/79 درصد (01/0>P) نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری افزایش داد. اعمال 4 بار LFS مدت زمان مرحله 5 تشنج را نیز بهطور معناداری کاهش داد؛ بهطوری که اولین الگوی LFS این پارامتر را 100 درصد کاهش داد. مدت زمان امواج تخلیه متعاقب تحت تأثیر 4 روز LFS تنها در 2 روز اول بهترتیب 9/46 درصد و 4/40 درصد بهطور معناداری (05/0>P) نسبت به گروه کنترل کاهش یافت.نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان داد که اعمال LFS بلافاصله قبل از شروع تشنجات صرعی موجب کاهش شدت حملات تشنجی گردید.
لیدا مقدم بنائم؛ سیده سمیرا مخلصی؛ مسعود کیمیاگر؛ مینور لمیعیان؛ لیلا قلعه خندابی؛ سیامک محبی
دوره 21، شماره 2 ، خرداد و تیر 1393، ، صفحه 217-225
چکیده
زمینه و هدف: پارگی زودرس پردههای جنینی، یکی از علتهای عمدهی زایمان زودرس و ناتواناییهای پره ناتال است. با توجه به اهمّیّت این عارضه و عدم وجود عوامل قطعی مساعدکنندهی آن، این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین PROM و سطح سرب خون مادران در نیمهی اوّلِ بارداری انجامشدهاست.
مواد و روشها: این مطالعهی طولی، درسالهای 1389 ـ 90 بر ...
بیشتر
زمینه و هدف: پارگی زودرس پردههای جنینی، یکی از علتهای عمدهی زایمان زودرس و ناتواناییهای پره ناتال است. با توجه به اهمّیّت این عارضه و عدم وجود عوامل قطعی مساعدکنندهی آن، این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین PROM و سطح سرب خون مادران در نیمهی اوّلِ بارداری انجامشدهاست.
مواد و روشها: این مطالعهی طولی، درسالهای 1389 ـ 90 بر روی 1100 مادر باردار در سن حاملگی 20-14 هفته در درمانگاههای بیمارستانهای آموزشی دانشگاههای تهران انجامشدهاست. از واحدهای پژوهشی مورد مطالعه، نمونهی خون جهت سنجش سرب اخذ و پرسشنامهی دموگرافیک و بارداری تکمیلگردیدهاست. تجزیه و تحلیل دادهها، با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری کای دو، تی مستقل، من ویتنی و رگرسیون لجستیک با سطح معناداری کمتر از 05/0 انجامیافتهاست.
یافتهها: میانگین سن مادران3/4±7/26سال، میانگین سطح سرب خون مادران µg/dl 9/4±7/4 و وقوع پارگی زودرس پردههای جنینی 8/6%گزارشگردیدهاست. جهت بررسی ارتباط PROM با سطح سرب خون مادر، از آزمون آماری تی مستقل استفاده شده که ارتباط معنادار آماری میان میانگین لگاریتم سطح سرب خون در دو گروه با PROM و بدون PROM مشاهدهن گردیده است (8/0P=). همچنین جهت بررسی ارتباط بین PROM و سطح سرب خون بالا (بیش از µg/dl 10) با استفاده از آزمون آماری کای دو، ارتباط معنادار آماری مشاهده نشده است (8/0P=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشانداده که بین سطح سرب خون مادران در نیمهی اوّلِ بارداری، با پارگی زودرس پردههای جنینی ارتباطی وجود ندارد.
مجید فلاحی؛ سیدمهدی رضوی؛ علی اصغر خسروآبادی؛ آرش اکابری
دوره 17، شماره 3 ، مهر و آبان 1389، ، صفحه 218-223
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی-عضلانی یکی از مهم ترین موضوع های سلامت شغلی در دنیای امروز می باشد. با توجه به این که وزارت بهداشت متولی امر سلامت جامعه است و ارایه هر چه بهتر خدمات سلامت نیازمند نیروی کار سالم می باشد، تحقیق حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در سال 1386 انجام گردید.
مواد ...
بیشتر
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی-عضلانی یکی از مهم ترین موضوع های سلامت شغلی در دنیای امروز می باشد. با توجه به این که وزارت بهداشت متولی امر سلامت جامعه است و ارایه هر چه بهتر خدمات سلامت نیازمند نیروی کار سالم می باشد، تحقیق حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در سال 1386 انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی به صورت نمونه گیری در دسترس بر روی 364 نفر از پرسنل گروه های پیراپزشکی، بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی سبزوار در سال 1386 انجام شده است. در این مطالعه اختلالات اسکلتی-عضلانی از طریق پرسشنامه نوردیک که شامل بررسی اختلالات در 9 عضو بدن در یک هفته گذشته، یک سال گذشته و بازماندگی از کار به علت اختلالات می باشد، بررسی گردید. داده های جمع آوری شده با آزمون های تی مستقل و ضریب همبستگی در نرم افزار SPSS 13 تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار سن و سابقه کارکنان به ترتیب 6.88±32.81 سال و 7±9.36 سال می باشد. بیشترین شیوع اختلالات در یک سال گذشته در کل افراد مورد بررسی در نواحی کمر، زانو و پشت به ترتیب 57.8 درصد، 44 درصد و 42.6 درصد بود ولی در گروه درمان به ترتیب 61.6 درصد، 9/46 درصد و 48.6 درصد بود. در گروه پیراپزشکی، شیوع اختلالات در ناحیه شانه 29.7 درصد و در گروه بهداشت در ناحیه مچ دست 28.4 درصد بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه شیوع اختلالات کارکنان دانشگاه بالا بوده و بیشترین شیوع اختلال در نواحی کمر و زانو می باشد. اختلال در ناحیه پشت، کمر و زانو در گروه درمان و اختلال ناحیه گردن در گروه بهداشت بیشتر بود.
فروغ السادات مرتضوی؛ آرش اکابری
دوره 14، شماره 4 ، آذر و دی 1386، ، صفحه 218-223
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص مادران با جنین درشت یا کم وزن با ابزاری ساده که همه جا در دسترس باشد، امکان ارجاع بموقع و ارایه اقدامات مناسب برای آنان را فراهم می سازد. در این مطالعه توانایی حاصل ضرب ارتفاع رحم در محیط شکم در پیشگویی وزن جنین به طور خاص در زمان زایمان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی می باشد. جامعه ...
بیشتر
زمینه و هدف: تشخیص مادران با جنین درشت یا کم وزن با ابزاری ساده که همه جا در دسترس باشد، امکان ارجاع بموقع و ارایه اقدامات مناسب برای آنان را فراهم می سازد. در این مطالعه توانایی حاصل ضرب ارتفاع رحم در محیط شکم در پیشگویی وزن جنین به طور خاص در زمان زایمان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش زنان باردار با سن حاملگی 42-38 هفته مراجعه کننده جهت زایمان به بیمارستان شهیدان مبینی سبزوار می باشد. با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف 795 زن باردار با حاملگی یک قلو، جنین زنده با قرار طولی که مشخصات واحد پژوهش را داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. مادران با پارگی پرده های جنینی هنگام مراجعه، اولیگوهیدرآمنیوس و پلی هیدرآمنیوس بر اساس گزارش سونوگرافی، تولد نوزاد با ناهنجاری های شدید و تجمع چربی در قسمت تحتانی شکم از مطالعه حذف شدند. ارتفاع رحم، محیط شکم و سایر شاخص های مربوط به مادر اندازه گیری شد. وزن تولد بعد از تولد نیز اندازه گیری شد. تخمین وزن جنین توسط دو فرمول حاصل ضرب ارتفاع رحم در محیط شکم و مدل رگرسیونی روی ارتفاع رحم مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط ضریب همبستگی، آزمون تی مستقل و آنالیز کو واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت.
یافته ها: 56 درصد زنان مورد مطالعه اول زا بودند. در 21.9 درصد موارد آنگاژمان سر جنین در هنگام بستری رخ داده بود. ضرایب همبستگی بین وزن جنین و اندازه ارتفاع رحم 0.58 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی بین اندازه حاصل ضرب ارتفاع رحم و محیط شکم مادر با وزن جنین 0.56 به دست آمد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در پیشگویی وزن هنگام تولد بیشتر از 4000 گرم حساسیت و ویژگی اندازه حاصل ضرب ارتفاع رحم و محیط شکم مادر با نقطه برش 3900 به ترتیب 0.81 و 0.82 و برای فرمول رگرسیونی ارتفاع رحم با نقطه برش 3450 به ترتیب 0.75 و 0.85 می باشد. در پیشگویی وزن هنگام تولد کمتر از 2500 گرم حساسیت و ویژگی اندازه حاصل ضرب ارتفاع رحم و محیط شکم با نقطه برش 3000 گرم به ترتیب 0.70 و 0.79 و برای فرمول رگرسیونی ارتفاع رحم با نقطه برش 3000 گرم به ترتیب 0.77 و 0.85 به دست آمد.
نتیجه گیری: برای تشخیص نوزاد با وزن بیشتر از 4000 گرم اندازه حاصل ضرب ارتفاع رحم و محیط شکم مادر با نقطه برش 3900 اعتبار بیشتری نسبت به فرمول رگرسیونی ارتفاع رحم دارد اما برای تشخیص نوزاد با وزن کمتر از 2500 گرم، فرمول رگرسیونی ارتفاع رحم با نقطه برش 3000 گرم معتبرتر از حاصل ضرب ارتفاع رحم و محیط شکم مادر است.
علی موافق؛ امید نبویان؛ مسعود یونسیان؛ بیژن جهانگیری
دوره 15، شماره 4 ، آذر و دی 1387، ، صفحه 220-225
چکیده
زمینه و هدف: به منظور افزایش بی دردی (بی حسی نورآکسیال)، به دارو های بی حس کننده مواد مخدر اضافه می شود که گاه باعث بروز عوارض شدیدی از قبیل خارش می شوند. در این مطالعه، اثر مقادیر نانومپریدین بر خارش به دنبال تجویز اپیوئید (در حد و دوز میلی گرم) در بی حسی ناحیه ای بررسی شده است.مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شد ...
بیشتر
زمینه و هدف: به منظور افزایش بی دردی (بی حسی نورآکسیال)، به دارو های بی حس کننده مواد مخدر اضافه می شود که گاه باعث بروز عوارض شدیدی از قبیل خارش می شوند. در این مطالعه، اثر مقادیر نانومپریدین بر خارش به دنبال تجویز اپیوئید (در حد و دوز میلی گرم) در بی حسی ناحیه ای بررسی شده است.مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شد و 54 بیمار در دو گروه 27 نفری بررسی شدند. بیماران افراد بستری در بخش های ارتوپدی – جراحی و مامایی (به منظور انجام عمل سزارین) بودند. هر دو دسته داروی بی حسی و مخدر (مپریدین با دوز میلی گرم) دریافت کردند. دسته اول به عنوان گروه شاهد، حجم معین سرم فیزیولوژی و دسته دوم به عنوان گروه تجربی، همین حجم سرم فیزیولوژی + مقادیر نانو مپریدین (IV) دریافت نمودند. خارش طبق درجه بندی متعارف در ساعت های 0 و 6 و 12 و 24 بعد از عمل اندازه گیری شد. در تحلیل آماری از آزمون های من ویتنی، فیشر و مجذور کای استفاده شد.یافته ها: در گروه تجربی (گروه 2) بروز خارش و نمره شدت آن (در صورت بروز)، به طور معنا داری از گروه شاهد کمتر بود (نمره شدت یک).نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه نانو مپریدین در پیشگیری از خارش ناشی از مپریدین موثر است.
زهرا نوا نورافشار؛ محسن کوشان
دوره 22، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1394، ، صفحه 220-224
چکیده
زمینه و هدف: مسأله خودکشی درزمره آسیب های اجتماعی وبهداشتی است . بررسیهای اپیدمیولوژیک خودکشی می تواند زمینه را برای اقدامات مؤثّر پیشگیرانه فراهم آورد. این پژوهش با هدف بررسی اپیدمیولوزی اقدام کنندگان به خودکشی درمراجعین به بیمارستانهای شهرستان سبزوار درسال 1389 انجام شده است.
مواد وروش کار: این پژوهش از نوع توصیفی – مقطعی بوده ...
بیشتر
زمینه و هدف: مسأله خودکشی درزمره آسیب های اجتماعی وبهداشتی است . بررسیهای اپیدمیولوژیک خودکشی می تواند زمینه را برای اقدامات مؤثّر پیشگیرانه فراهم آورد. این پژوهش با هدف بررسی اپیدمیولوزی اقدام کنندگان به خودکشی درمراجعین به بیمارستانهای شهرستان سبزوار درسال 1389 انجام شده است.
مواد وروش کار: این پژوهش از نوع توصیفی – مقطعی بوده است . برای گرد آوری اطّلاعات مورد نیاز از پرونده بیماران استفاده شده است . برای تجزیه وتحلیل داده های از روشهای آماری توصیفی استفاده شد که با بهره گیری ازنرم افزار SPSS 16 داده ها آنالیزگردید.
یافته ها: دراین پژوهش شیوع اقدام به خودکشی 1 در هزار محاسبه گردیده است . طی یک سال 471 مورد اقدام به خودکشی در شهرستان سبزوار ثبت گردید.305مورد در گروه سنّی 15 تا 24 ساله بوده که بیشترین میزان شیوع موارد را تشکیل داده است. تعدادموارد زنان دراین پژوهش 288 نفربوده که61 درصد موارد را تشکیل میدهد. مجرّدها 289 مورد که 4/61 درصد میباشد. بیشترین موارد اقدام به خودکشی درمیان مشاغل زنان خانه دار با فراوانی 125 مورد بوده که 5/26 درصد را شامل میشود.
نتیجه گیری:میزان شیوع اقدام به خودکشی درشهرستان سبزوار1در هزار برآورد شد. بر اساس برنامه نظام ثبت خودکشی وزارت بهداشت سبزوار جزو شهرستان های باخطرمتوسّط از نظرمیزان شیوع اقدام به خودکشی قرار دارد.
بابک براتی؛ شهرام نظریان؛ مهدی شیرازی؛ نسیبه قربانی؛ مجتبی سعادتی؛ محمدباقر صالحی؛ هادی شیرزاد
دوره 16، شماره 4 ، آذر و دی 1388، ، صفحه 221-227
چکیده
زمینه و هدف: تب تیفوئید توسط سالمونلا تیفی ایجاد می شود و هنوز یکی از مهم ترین بیماری های عفونی در سر تا سر دنیا می باشد. روش های متعددی از جمله روش های بیوشیمیایی و الایزا برای شناسایی این باکتری استفاده شده است که علاوه بر زمان بر بودن و هزینه فراوان، بعضا با پاسخ کاذب همراه می باشد. لذا هدف از این تحقیق شناسایی باکتری سالمونلا تیفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: تب تیفوئید توسط سالمونلا تیفی ایجاد می شود و هنوز یکی از مهم ترین بیماری های عفونی در سر تا سر دنیا می باشد. روش های متعددی از جمله روش های بیوشیمیایی و الایزا برای شناسایی این باکتری استفاده شده است که علاوه بر زمان بر بودن و هزینه فراوان، بعضا با پاسخ کاذب همراه می باشد. لذا هدف از این تحقیق شناسایی باکتری سالمونلا تیفی از طریق روش PCR می باشد که روشی سریع، ارزان و اختصاصی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی که به روش تشخیص انجام شد از polymerase chain reaction (PCR) جهت شناسایی سالمونلا تیفی استفاده شد. این سویه قبلا توسط روش های بیوشیمیایی مورد تایید قرار گرفت. جهت شناسایی به وسیله PCR، نسبت به طراحی یک جفت پرایمر اختصاصی ژن ViaB اقدام گردید. سپس نسبت به انجام واکنش PCR اقدام و محصول آن در معرض هضم با آنزیم محدودکننده Taq1 قرار گرفت. برای ارزیابی اختصاصیت این روش از 6 سویه مختلف باکتری به عنوان کنترل منفی استفاده شد. جهت بررسی حساسیت واکنش PCR از سریال رقت استفاده شد.
یافته ها: محصول PCR سالمونلا تیفی 530 جفت باز بود که با هضم آنزیمی صحت محصول PCR تایید شد. برای ارزیابی اختصاصیت این روش از باکتری سالمونلا تیفی موریوم، شیگلا فلکسنری، اشریشیا کلای، کلستریدیوم بوتولینیوم، استافیلوکوکوس اورئوس و باسیلوس سابتیلیس به عنوان کنترل منفی مورد استفاده قرار گرفت و نتایج PCR آن با پرایمر طراحی شده منفی بود. حساسیت این روش در حدود CFU/ml 50 ارزیابی شد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که شناسایی ژن viaB با روش PCR برای تشخیص سالمونلا تیفی در نمونه های کلینیکی می تواند به عنوان روشی سریع، ارزان، اختصاصی و با حساسیت بالا مورد استفاده قرار گیرد.
اکبر احمدی آسور؛ محمدحسین ساقی؛ رمضانعلی خمیرچی؛ طاهره وزیری؛ ایوب رستگار
دوره 20، شماره 2 ، خرداد و تیر 1392، ، صفحه 222-229
چکیده
زمینه و هدف: مصرف بیرویه کودهای شیمیایی به منظور افزایش تولیدات کشاورزی بهویژه در بخش زراعی، موجب بروز صدمات زیست محیطی و اختلال در حاصلخیزی خاک میشود. در روش تهیه کود از بیوگاز، علاوه بر بهدست آوردن گاز میتوان کود آلی با کیفیت بالا نیز تولید کرد، هدف از این تحقیق بررسی خواص فیزیکی و شیمیایی کود حاصله از ترکیب فضولات دامی و ...
بیشتر
زمینه و هدف: مصرف بیرویه کودهای شیمیایی به منظور افزایش تولیدات کشاورزی بهویژه در بخش زراعی، موجب بروز صدمات زیست محیطی و اختلال در حاصلخیزی خاک میشود. در روش تهیه کود از بیوگاز، علاوه بر بهدست آوردن گاز میتوان کود آلی با کیفیت بالا نیز تولید کرد، هدف از این تحقیق بررسی خواص فیزیکی و شیمیایی کود حاصله از ترکیب فضولات دامی و طیور با استفاده از سیستم بیوگاز میباشد.
مواد و روشها: برای راهاندازی پایلوت ابتدا فضولات دامی و طیور جمعآوری شده و به نسبت 2 : 1 به پایلوت طراحی شده، اضافه گردید. پس از گذشت حدود 2 ماه، میزان گاز تولیدی مشخص گردید و سپس پارامترهای کود حاصله از پایلوت مورد آنالیز قرار گرفته و با استانداردهای مختلف و موجود مقایسه گردید. دادههای بهدست آمده با استفاده از نرمافزار Excel آنالیز گردید.
یافتهها: میزان pH بهدست آمده از کود حاصله 2/7 بود. هدایت الکتریکی نمونه موردنظر در دمای استاندارد برابر با 53/29 میلی زیمنس بر سانتیمتر گزارش گردید. رطوبت محاسبه شده 5 درصد بهدست آمد. میزان مواد آلی نمونه مذکور 19/8 درصد و میزان خاکستر آن 58/8 درصد محاسبه گردید. میزان کربن آلی برای نمونه مذکور 40 درصد و اندازه ذرات یکنواخت و دارای بیشترین مش50 میباشند. کود حاصل دارای غلظت فسفر 1 میلیگرم بر لیتر بود. غلظت سدیم 94 میلیگرم در لیتر و میزان پتاسیم 74 میلیگرم بر لیتر بهدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که میزان مواد آلی، فسفر و خاکستر و کربن آلی با استانداردهای WHO مطابقت دارد. با توجه به ارزان بودن، در دسترس بودن، بیخطر بودن و غنی بودن و استفاده همزمان از گاز تولیدی، کود حاصل از بیوگاز میتواند کودی مناسب برای کشاورزی محسوب گردد.
کاظم مسکنی؛ آرش اکابری؛ فاطمه شهابی پور؛ محمدعلی یعقوبی فر
دوره 18، شماره 3 ، مهر و آبان 1390، ، صفحه 224-232
چکیده
زمینه و هدف: پذیرش و اقامت غیرمقتضی به عنوان یکی از ضعف های نظام بهداشت و درمان و از معیارهای ارزشیابی عملکرد بیمارستانی، تعیین کارآیی و اثربخشی تخت های بیمارستانی حتی در کشورهای پیشرفته می باشد. اقامت غیرمقتضی بیمار علاوه بر افزایش هزینه، وی را در معرض عفونت بیمارستانی نیز قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی پذیرش و اقامت غیرمقتضی ...
بیشتر
زمینه و هدف: پذیرش و اقامت غیرمقتضی به عنوان یکی از ضعف های نظام بهداشت و درمان و از معیارهای ارزشیابی عملکرد بیمارستانی، تعیین کارآیی و اثربخشی تخت های بیمارستانی حتی در کشورهای پیشرفته می باشد. اقامت غیرمقتضی بیمار علاوه بر افزایش هزینه، وی را در معرض عفونت بیمارستانی نیز قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی پذیرش و اقامت غیرمقتضی در بیمارستان های شهر سبزوار در سال 1387 بر اساس معیارهای پروتکل ارزیابی مناسب می باشد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است. جامعه پژوهش بیماران پذیرش شده بیمارستان های شهر سبزوار بود. حجم نمونه مورد نیاز 385 نفر و روش نمونه گیری طبقه بندی چند مرحله ای بود. به این صورت که هر یک از سه بیمارستان طی 12 هفته متوالی و سه روز در هفته در دو بخش و هر بخش دو نفر به طور تصادفی طبقه ای چند مرحله ای انتخاب و نهایتاً 428 نفر مورد ارزیابی قرار گرفته اند. داده های لازم با استفاده از جداول معیارهای پذیرش و بستری مقتضی بیمار و پرونده بیماران در سه بیمارستان مورد مطالعه جمع آوری شد. سپس با تکمیل جداول و ثبت نتایج، داده ها توسط نرم افزار SPSS 15 و با استفاده از آزمون مجذور کای و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین اقامت بیماران در بیمارستان های مورد بررسی 23/3 روز بود اما 4/11 درصد پذیرش ها غیرمقتضی بود که بخش اورتوپدی با 1/29 درصد بیشترین مقدار و بخش جراحی زنان بدون پذیرش غیرمقتضی کمترین مقدار را به خود اختصاص دادند. پذیرش غیرمقتضی در مردان (9/13 درصد) بیشتر از زنان (7/9 درصد) بود و بیشترین پذیرش غیرمقتضی مربوط به سنین 41 تا 60 سال (6/17 درصد) می باشد. فراوانی پذیرش مقتضی به علت نیاز به جراحی یا اقدامات تهاجمی دیگر (8/48 درصد) بیشترین فراوانی را داشته است. در بیمارستان های مورد بررسی بستری 2/0 درصد بیماران غیرمقتضی و بستری 8/99 درصد آن ها مقتضی بوده است. نتیجه گیری: میزان پذیرش غیرمقتضی نسبت به بستری مقتضی رقم بالاتری را نشان می دهد و نسبت پذیرش های غیرمقتضی در بخش ارتوپدی بسیار بالا و در بخش جراحی زنان بسیار پایین است.
مجید جلال یزدی؛ عزت صمدی پور
دوره 17، شماره 3 ، مهر و آبان 1389، ، صفحه 224-228
چکیده
زمینه و هدف: سنگ شکنی برون اندامی یکی از شیوه های درمانی کم عارضه سنگ های کلیه است. هماتوم از عوارض خطرناک و هماچوری، عارضه شایع این روش درمانی است. اثرات قلبی عروقی این روش شامل، افزایش فشار خون دیاستولیک و ایجاد آریتمی های دهلیزی، تشدید نارسایی قلبی و اختلال در پیس میکر قلبی است. امروزه استفاده از سنگ شکنی برون اندامی در اکثر شهر های ...
بیشتر
زمینه و هدف: سنگ شکنی برون اندامی یکی از شیوه های درمانی کم عارضه سنگ های کلیه است. هماتوم از عوارض خطرناک و هماچوری، عارضه شایع این روش درمانی است. اثرات قلبی عروقی این روش شامل، افزایش فشار خون دیاستولیک و ایجاد آریتمی های دهلیزی، تشدید نارسایی قلبی و اختلال در پیس میکر قلبی است. امروزه استفاده از سنگ شکنی برون اندامی در اکثر شهر های بزرگ رواج یافته است. پیش گیری از عوارض تحریک کننده حیات و نیز اتخاذ مطلوب ترین روش برای درمان چنین بیمارانی ضروری است معرفی بیمار: بیمار مردی 48 ساله است که به علت سنگ کلیه تحت درمان سنگ شکنی برون اندامی قرار گرفته و دو ساعت پس از آن دچار درد قفسه سینه شده است. وی پس از مراجعه به اورژانس با تشخیص انفارکتوس قسمت تحتانی قلب تحت درمان با آسپرین، استرپتوکیناز و هپارین قرار گرفت. شش ساعت بعد دچار هماچوری شدید و هماتوم کلیه شد که با قطع داروهای ضد انعقاد و مایع درمانی مناسب و استفاده از داروهای وازوکنسترکتیو و آپروتینین بیمار نجات یافت و با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص شد.
نتیجه گیری: احتمال وقوع انفارکتوس میوکارد حاد به دنبال سنگ شکنی برون اندامی مساله ای است که باید مورد توجه قرار گرفته و برای پیش گیری از آن باید بررسی دقیق تر بیماران از نظر قلبی عروقی، قبل و بعد از سنگ شکنی انجام شود.
ربابه معماریان؛ حمیده یزدی مقدم؛ عیسی محمدی
دوره 14، شماره 4 ، آذر و دی 1386، ، صفحه 224-230
چکیده
زمینه و هدف: تسکین درد نیاز اساسی و حق هر انسانی بوده و یکی از اولویت های پرستاری به شمار می رود، اما کنترل درد بعد از عمل، سال ها است که ناکافی بوده و پیشرفت مهمی نداشته است. هدف از این پژوهش، تعیین میزان اثر پایش و مداخله سیستماتیک درد توسط پرستاران بر کاهش درد بیماران بعد از عمل جراحی شکمی می باشد.
مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: تسکین درد نیاز اساسی و حق هر انسانی بوده و یکی از اولویت های پرستاری به شمار می رود، اما کنترل درد بعد از عمل، سال ها است که ناکافی بوده و پیشرفت مهمی نداشته است. هدف از این پژوهش، تعیین میزان اثر پایش و مداخله سیستماتیک درد توسط پرستاران بر کاهش درد بیماران بعد از عمل جراحی شکمی می باشد.
مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی، ابزار پژوهش مشتمل بر پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و بررسی درد و ابزار دیداری کنترل درد (10-0) می باشد. نمونه های پژوهش شامل بیماران بستری کاندید عمل جراحی در بخش جراحی بیمارستان امداد شهید بهشتی سبزوار می باشد که بر اساس توزیع پوآسون و با توجه به مشخصات نمونه در مدت یک ماه جمع آوری گردید. ابتدا نمونه گیری گروه شاهد بر روی 65 بیمار انجام شد و پرسشنامه داده های دموگرافیک تکمیل گردید. قبل از شروع مداخله، چارت علایم حیاتی موجود در پرونده اصلاح گردید و درد نیز در این چارت قرار داده شد که هر بار با کنترل علایم حیاتی، درد نیز کنترل شود و سپس برای هر درجه درد، مداخله ای در نظر گرفته شد. سپس اجرای مداخله به صورت 3 جلسه 45 تا 60 دقیقه برنامه آموزشی توجیهی برای پرسنل پرستاری بخش جهت اجرای پایش و مداخله سیستماتیک درد اجرا شد و به مدت یک ماه برای 60 بیمار گروه آزمون، این روند مراقبتی اجرا گردید. سپس نمره درد بیماران در گروه آزمون تعیین گردید. داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که با اجرای پایش و مداخله سیستماتیک درد، بیماران میزان درد کمتری را در 72 ساعت بعد از عمل نسبت به 24 ساعت اول گزارش کردند؛ به طوری که در 72 ساعت بعد از بستری به دنبال مداخله، 38.6 درصد درد متوسط با درجه 5-3 و در 24 ساعت اول مداخله، 41.7 درصد درد خیلی شدید با درجه 10-8 را گزارش کردند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، پایش و مداخله سیستماتیک درد توسط پرستار می تواند باعث کنترل صحیح و بموقع درد بیماران جراحی شکمی گردد.
مهرنوش صفرپور؛ لیلا کهن؛ عبدالحسین پورخواجه
دوره 22، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1394، ، صفحه 225-231
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شایعترین نوع بیماری کبدی است. چاقی یک عامل پیشگوییکننده برای خطر ابتلا به این بیماری در جوامع عمومی محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی شاخصهای تنسنجی در افراد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی و مقایسه آن با گروه سالم میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی بوده که بر روی 94 فرد ...
بیشتر
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شایعترین نوع بیماری کبدی است. چاقی یک عامل پیشگوییکننده برای خطر ابتلا به این بیماری در جوامع عمومی محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی شاخصهای تنسنجی در افراد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی و مقایسه آن با گروه سالم میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی بوده که بر روی 94 فرد بیمار مبتلا به NAFLD (کبد چرب) و 100 فرد سالم انجام شد. قد، وزن، شاخص توده بدن (BMI) و نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) در کلیّه افراد مورد مطالعه اندازهگیری شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون تی و مدل رگرسیون لوجستیک انجام شد. 05/0>P به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین سنّ بیماران 12±43 سال و در گروه کنترل 4/12±3/41 بود. اختلاف آماری معنیداری در میانگین وزن، BMI، دور کمر و دور باسن بین دو گروه کنترل و بیمار مشاهده شد. میانگین BMI در افراد مبتلا به NAFLD و سالم به ترتیب 4/5±6/28 و 5/4±2/25 برآورد شد. نتایج نشان داد که ارتباط آماری معنیداری بین اضافه وزن (30< BMI ≥ 25)، چاقی (30≤BMI) و خطر ابتلا به NAFLD وجود دارد (001/0P