فیزیولوژی ورزشی
مهدی زارعی؛ رحیم گل محمدی؛ الهام ایزی؛ سیدمهدی بهشتی نصر
دوره 28، شماره 2 ، خرداد و تیر 1400، ، صفحه 165-172
چکیده
زمینه و هدف: در مورد ارزیابی تأثیر صرع بر لیپوپروتئینها و آنزیمهای کبدی و تغییرات آن به دنبال تمرینات ورزشی در موشهای صرعی شده گزارشی مشاهده نشده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی نر، بهصورت تصادفی در 7 گروه قرار گرفتند. یک گروه سالم، سه گروه کیندل و سه گروه غیرکیندل که تزریقات پنتلینتترازول یا نرمالسالین ...
بیشتر
زمینه و هدف: در مورد ارزیابی تأثیر صرع بر لیپوپروتئینها و آنزیمهای کبدی و تغییرات آن به دنبال تمرینات ورزشی در موشهای صرعی شده گزارشی مشاهده نشده است. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی نر، بهصورت تصادفی در 7 گروه قرار گرفتند. یک گروه سالم، سه گروه کیندل و سه گروه غیرکیندل که تزریقات پنتلینتترازول یا نرمالسالین را هر 48 ساعت یکبار تا کیندل شدن دریافت میکردند. 24 ساعت پس از کیندلینگ از حیوانات گروه سالم، یک گروه کیندل و یک گروه غیرکیندل خونگیری شد. یک گروه کیندل و یک گروه غیرکیندل از 4 گروه باقیمانده شش هفته تمرینات هوازی را اجرا کردند و دو گروه دیگر شش هفته بیتحرک بودند. بعد از دوره تمرین از چهار گروه خونگیری شد و پارامترهای خونی با گروههای کنترل مقایسه گردید. یافتهها: پس از 4 هفته دوره کیندلینگ، کلسترول تام، تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی پایین، آنزیمهای کبدی (0/001<p) و ضریب آنتروژنیک (0/01<p) در گروه صرعی بطور معنیداری افزایش یافت. پس از شش هفته تمرین هوازی در موشهای کیندل، تریگلیسرید (0/001<p)، آنزیمهای کبدی (0/01<p) و ضریب آنتروژنیک بهطور معناداری کاهش و لیپوپروتئین با چگالی بالا بهطور معناداری افزایش یافت (0/01<p). نتیجهگیری: نتایج نشان داد تمرینات هوازی در موشهای صرعی شده با پنتلینتترازول اختلال نیمرخ لیپیدی و افزایش آنزیمهای کبدی ناشی از صرع را بهبود میبخشد.
فیزیولوژی و فارماکولوژی
زهره توسلی؛ نرگس حسین مردی؛ مهیار جان احمدی؛ مهدی گلپایگانی؛ فرهاد سالاری؛ دلارام جعفرزاده
دوره 24، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1396، ، صفحه 71-77
چکیده
اهداف با توجه به نقش سلولهای گلیا در انتقال سیناپسی، تنظیم غلظت میانجیهای عصبی در شکاف سیناپسی، تعدیل غلظت پتاسیم در فضای سیناپسی و آزادسازی گلیوترانسمیترها، در این مطالعه به بررسی نقش این سلولها بر روند ایجاد تشنجات القاشده بهوسیلة مدل کیندلینگ شیمیایی در موش صحرایی پرداختیم. مواد و روشها در مدل کیندلینگ شیمیایی، پس از ...
بیشتر
اهداف با توجه به نقش سلولهای گلیا در انتقال سیناپسی، تنظیم غلظت میانجیهای عصبی در شکاف سیناپسی، تعدیل غلظت پتاسیم در فضای سیناپسی و آزادسازی گلیوترانسمیترها، در این مطالعه به بررسی نقش این سلولها بر روند ایجاد تشنجات القاشده بهوسیلة مدل کیندلینگ شیمیایی در موش صحرایی پرداختیم. مواد و روشها در مدل کیندلینگ شیمیایی، پس از تزریق داخل صفاقی mg/kg 35 پنتیلن تترازول هر 48 ساعت، مراحل مختلف تشنج (مرحلة 1 تا 5) بهتدریج ظاهر شد. شاخصهای تشنج شامل حداکثر مرحلة تشنج، مدتزمان تأخیر تا بروز مرحلة 4، مدتزمان مرحلههای 4 و 5 تشنج و نیز کل تشنج در طول 20 دقیقه پس از تزریق ثبت میشد. سپس، شاخصهای تشنج در حیواناتی که سلولهای گلیای آنها با تزریق داخل بطن مغزی داروی فلوئوروسیترات (1 نانومول در 1 میکرولیتر)، هر 24 ساعت یکبار، 30 دقیقه قبل از هر تزریق پنتیلن تترازول (PTZ) مهار شده است نیز بررسی و با حیوانات صرعیشده مقایسه شد. یافتهها نتایج نشان داد که مهار سلولهای گلیا با تزریق داخل بطن مغزی داروی فلوئوروسیترات، سبب کاهش معنادار مرحلة تشنج (SS)، مدتزمان مرحلة پنج تشنج (S5D)، مدتزمان کل تشنج(SD) و افزایش معنادار مدت زمان تأخیر تا مرحلة چهار تشنج (S4L)میشود (05/0>P، 01/0>P و 001/0>P). نتیجهگیری بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت احتمالاً با مهار سلولهای گلیا گسترش فعالیت صرعی در سیستم عصبی به تعویق میافتاد، دورة فعالیت بیشازحد نورونها کاهش مییابد و از پیشرفت تشنج به مراحل پایانی جلوگیری میشود.
اعظم عسگری؛ سعید سمنانیان؛ نفیسه عطاپور؛ امیر شجاعی؛ وحید شیبانی؛ سید جواد میرنجفی زاده
دوره 23، شماره 2 ، خرداد و تیر 1395، ، صفحه 290-303
چکیده
زمینه و هدف: تحریک الکتریکی کم فرکانس (LFS) دارای اثرات ضدّ تشنجی است که مکانیسم عملکرد آن بهدرستی مشخص نشدهاست. هدف مطالعهی حاضر بررسی اثر اعمال LFSبر جریانهای برانگیختهی مهاری گابااژیک(eIPSC) در نورون های هرمی ناحیهی CA1هیپوکمپ موشهای صحرایی کیندلشده میباشد. موادّ و روشها: در این مطالعهی تجربی حیوانات با تحریک ...
بیشتر
زمینه و هدف: تحریک الکتریکی کم فرکانس (LFS) دارای اثرات ضدّ تشنجی است که مکانیسم عملکرد آن بهدرستی مشخص نشدهاست. هدف مطالعهی حاضر بررسی اثر اعمال LFSبر جریانهای برانگیختهی مهاری گابااژیک(eIPSC) در نورون های هرمی ناحیهی CA1هیپوکمپ موشهای صحرایی کیندلشده میباشد. موادّ و روشها: در این مطالعهی تجربی حیوانات با تحریک الکتریکی آمیگدال کیندلینگ شدند. 24 ساعت بعد از اکتساب کامل کیندلینگ در 20 عدد موش صحرایی ویستار، تأثیر اعمال LFS بر eIPSC در برشهای زنده هیپوکمپ مورد بررسیقرارگرفت. 05/0p< به عنوان سطح معناداری منظورگردید. یافتهها: اعمال LFSبا الگوی 200 پالس و شدت 5/1 برابر آستانه، دامنهی eIPSC و ثابت زمانی بازگشت eIPSC به حالت پایه را در گروه کنترل و کیندل بهطور معناداری افزایشداد و هنگامی که LFSبا الگوی 200 پالس و باشدت آستانه اعمالشد، فقط دامنهی eIPSC در گروه کنترل و کیندل بهطور معناداری افزایش را نشانداد (001/0P<). مقایسهی میزان تاثیر اعمال LFSدر گروه کنترل و کیندل نشانداد که اعمال LFSبا الگوی 200 پالس و باشدت 5/1 برابر آستانه در گروه کنترل، دامنهی eIPSC را به طور معناداری بیشتر از گروه کیندل افزایشداد (001/0P<). نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشانداد که اعمال LFSبهطور وابسته به تعداد پالس و شدت، باعث افزایش eIPSCمیشود و این افزایش میتواند یکی از مکانیسمهای احتمالی اثرات ضد تشنجی LFSباشد.
نصیبه اکبری؛ محمود اله دادی سلمانی؛ تقی لشکربلوکی؛ مهدی گودرزوند
دوره 23، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1395، ، صفحه 66-74
چکیده
زمینه و هدف:صرع یک اختلال عصبی ناشی از تغییرات سیناپسی است که منجر به افزایش تحریکپذیری و تغییرات ساختاری بافت مغزی میگردد. کیندلینگ یک مدل حیوانی صرع است که طی تحریک های مکرر الکتریکی یا شیمیایی زیرآستانهای منجر به تغییرات سیناپسی و مداری در مغز می شود. هیپوتالاموس جانبی به عنوان کانون اصلی نورون های اورکسینرژیک در خواب و ...
بیشتر
زمینه و هدف:صرع یک اختلال عصبی ناشی از تغییرات سیناپسی است که منجر به افزایش تحریکپذیری و تغییرات ساختاری بافت مغزی میگردد. کیندلینگ یک مدل حیوانی صرع است که طی تحریک های مکرر الکتریکی یا شیمیایی زیرآستانهای منجر به تغییرات سیناپسی و مداری در مغز می شود. هیپوتالاموس جانبی به عنوان کانون اصلی نورون های اورکسینرژیک در خواب و بیداری و نیز تحریکپذیری مغزی دخیل است و گیرنده های زیادی در هیپوکامپ دارد. بنابراین، در این مطالعه به بررسی اثر کیندلینگ و غیرفعالسازی هیپوتالاموس جانبی بر تغییرات بافتی هیپوکامپپرداخته شد. مواد و روش ها:به منظور ایجاد کیندلینگ شیمیایی، داروی پنتیلن تترازول به میزان 45 میلیگرم / کیلوگرم، هر 48 ساعت از طریق داخل صفاقی تا 13 روز به حیوان تزریق گردید. سه مرحله متوالی 4 یا 5، به عنوان تایید کیندلینگ در نظر گرفته شد. لیدوکایین 2% با کمک دستگاه استریوتاکسی به هیپوتالاموس جانبی سمت راست، نیم ساعت قبل از هر تزریق پنتیلن تترازول تجویز گردید. رنگآمیزی Nissl جهت مشاهده جمعیت نورونی نواحی CA3 و هیلوس (Hilus) هیپوکامپ استفاده گردید. یافته ها:غیرفعالسازی هیپوتالاموس جانبی از نمو کیندلینگ پنتیلن تترازول (دوز 45 میلی گرم) پیشگیری نمود. پراکندگی سلولی در ناحیه ژیروس دندانهای و ناحیه CA3 هیپوکامپ در اثر کیندلینگ پنتیلنتترازول افزایش یافت. در حالی که، غیرفعالسازی هیپوتالاموس جانبی نتوانست از این پراکندگی پیشگیری نماید. از طرفی، کیندلینگ اثر قابل مشاهده بر جمعیت نورونی نواحی CA3 و هیلوس هیپوکامپ نداشت. نتیجه گیری:تحلیل نتایج نشان داد که کیندلینگ پنتیلن تترازول در ایجاد پراکندگی نورونی هیپوکامپ نقش دارد و غیرفعالسازی هیپوتالاموس جانبی اگر چه از نمو کیندلینگ ممانعت می نماید، قادر به پیشگیری از پراکندگی نورونی نیست.
سیمین نامور آغداش؛ رؤیا میرزایی
دوره 22، شماره 5 ، آذر و دی 1394، ، صفحه 902-908
چکیده
مقدمه: صرعیکی از شایع ترین اختلالات نورولوژیکی در دنیا می باشد. 2 - 5/0 درصد از جمعیت جهان از آن رنج می برند که عواقب فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بوجود می آورد. علیرغم وجود روش های رایج در درمان صرع، تحقیقات برای کشف داروهای جدید ادامه دارد. گیاهان دارویی در درمان صرع در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرند اما فقط تعداد ...
بیشتر
مقدمه: صرعیکی از شایع ترین اختلالات نورولوژیکی در دنیا می باشد. 2 - 5/0 درصد از جمعیت جهان از آن رنج می برند که عواقب فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بوجود می آورد. علیرغم وجود روش های رایج در درمان صرع، تحقیقات برای کشف داروهای جدید ادامه دارد. گیاهان دارویی در درمان صرع در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرند اما فقط تعداد کمی از آنها مورد بررسی علمی قرار گرفته است. هدف این مطالعه بررسی اثر عصاره گیاهآویشندر درمان تشنج می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه 48 سر موش سوری به طور تصادفی انتخاب شدند و به 6 گروه شامل 1 گروه کنترل، 1 گروه شم و 4 گروه آزمایش تقسیم شدند. گروه شم آب مقطر و گروه های آزمایش دوزهای 100،200، 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره آبی آویشن را به مدت 4 هفته دریافت کردند. 30 دقیقه بعد از گاواژ با دوز های مختلف عصاره و آب مقطر، پنتیلن تترازول به گروه های آزمایش و شم تزریق شد. حیوان بلافاصله به قفس ویژه ای منتقل شد و رفتارهای تشنجی و پارامتر های مربوطه بوسیله دوربین ضبط شد سپس مراحل مختلف تشنج ، تاخیر در شروع تشنج و طول مدت تشنج ارزیابی شد.
یافته ها: آنالیز داده ها نشان داد که عصاره آبی آویشن اثر قابل ملاحظه ای بر تشنج های القاء شده باPTZدارد. درمان با این عصاره تاخیر در شروع تشنج را افزایش، پیشرفت فاز های تشنج را مهار می کند.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که عصاره آویشن اثر ضد تشنجی بر تشنج های القاء شده باPTZدارد و ممکن است در درمان تشنج مورد استفاده قرار گیرد.
سیدمهدی بهشتی نصر؛ محمد محمدزاده؛ حسن رامشینی
دوره 21، شماره 2 ، خرداد و تیر 1393، ، صفحه 352-361
چکیده
مقدمه: مینوسیکلین دارای اثرات ضد تشنجی است. از آن جایی که برخی داروهای ضد تشنجی باعث افزایش میانجی عصبی گابا در مغز می شوند، لذا هدف از این مطالعه بررسی میزان بیان ژن گیرنده GABAA در نواحی هیپوکمپ و پیریفورم مغزی، به دنبال تزریق مینوسیکلین در طی روند کیندلینگ آمیگدال در موش صحرایی می باشد.
روشها: در این مطالعه تجربی 3 گروه موش صحرایی ...
بیشتر
مقدمه: مینوسیکلین دارای اثرات ضد تشنجی است. از آن جایی که برخی داروهای ضد تشنجی باعث افزایش میانجی عصبی گابا در مغز می شوند، لذا هدف از این مطالعه بررسی میزان بیان ژن گیرنده GABAA در نواحی هیپوکمپ و پیریفورم مغزی، به دنبال تزریق مینوسیکلین در طی روند کیندلینگ آمیگدال در موش صحرایی می باشد.
روشها: در این مطالعه تجربی 3 گروه موش صحرایی نژاد ویستار(24 سر) پس از جراحی استرئوتاکسیک و یک هفته دوره بهبودی، تحریکات کیندلینگ (2 بار در روز با فاصله زمانی شش ساعت) را دریافت میکردند. در گروه اول (8=n) حیوانات هیچ گونه تحریکی را دریافت نمی کردند، به حیوانات گروه دوم (8=n) روزانه سالین (1 ml/kg)، و گروه سوم (8=n) مینوسیکلین با غلظت 25 میلیگرم به ازای یک کیلوگرم حیوان (mg/kg) به صورت داخل صفاقی (60 دقیقه قبل از هر تحریک) تزریق شد. دو ساعت بعد از آخرین تحریک مغز حیوانات خارج شده و بیان ژن گیرنده های GABAA در نواحی هیپوکمپ و پیریفورم این سه گروه با یکدیگر مقایسه شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه وتست تعقیبی Tukey در سطح معناداری 05/0 p
مهدی زارعی؛ محمد محمدزاده؛ سید مهدی بهشتی نصر
دوره 19، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1391، ، صفحه 217-227
چکیده
مقدمه و هدف: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS: Low Frequency Stimulation) (کمتر از 5 هرتز) به عنوان یک راهکار درمانی مناسب برای معالجه صرع و تشنجهای ناشی از آن؛ محسوب میشود. هر یک از الگوهای LFS اثرات متفاوتی بر تشنجهای صرعی دارد. با توجه به اینکه الگویی از LFS که بتواند کاملاً این گونه تشنجات را مهار و سرکوب کند ارائه نشده است؛ در این تحقیق ...
بیشتر
مقدمه و هدف: تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS: Low Frequency Stimulation) (کمتر از 5 هرتز) به عنوان یک راهکار درمانی مناسب برای معالجه صرع و تشنجهای ناشی از آن؛ محسوب میشود. هر یک از الگوهای LFS اثرات متفاوتی بر تشنجهای صرعی دارد. با توجه به اینکه الگویی از LFS که بتواند کاملاً این گونه تشنجات را مهار و سرکوب کند ارائه نشده است؛ در این تحقیق بر آن شدیم تا اثر 60 دقیقه اعمال LFS را بر تشنجهای ناشی از کیندلینگ آمیگدال بررسی نماییم. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی دو گروه موش صحرایی (14 سر) پس از جراحی استرئوتاکسیک و یک هفته دوره بهبودی، تحریکات کیندلینگ (2 بار در روز) دریافت میکردند. حیوانات پس از کیندل شدن؛ در گروه 1 (6=n)و (4 بار و یک مرتبه در روز) تنها تحریکات کیندلینگ را دریافت میکردند. اما در گروه دوم (8=n)، چهار بار (در فواصل زمانی 24 ساعت) و به مدت 60 دقیقه LFS (فرکانس1 هرتز، مدت زمان پالس 1/0 میلی ثانیه و شدت تحریک برابر با ½ آستانه ایجاد امواج تخلیه متعاقب) داده شده و بلافاصله تحریکات کیندلینگ انجام میشد. مدت زمان امواج تخلیه متعاقب (ADD: Afterdischarge Duration)، مدت زمان تأخیری تا شروع مرحله 2 تشنج (S2L: Stage 2 Latency)، مدت زمان تأخیری تا شروع مرحله 4 تشنج (S4L: Stage 4 Latency) و مدت زمان مرحله 5 تشنج (S5D: Stage 5 Duration) روز تحریک LFS با روز قبل (که تنها تحریکات کیندلینگ را دریافت کرده بودند) مقایسه شد. یافتهها: اولین الگوی LFS بهکار گرفته شده مدت زمان لازم برای شروع مرحله 2 و 4 تشنج را بهترتیب 5/91 درصد (05/0>P) و 5/79 درصد (01/0>P) نسبت به گروه کنترل بهطور معناداری افزایش داد. اعمال 4 بار LFS مدت زمان مرحله 5 تشنج را نیز بهطور معناداری کاهش داد؛ بهطوری که اولین الگوی LFS این پارامتر را 100 درصد کاهش داد. مدت زمان امواج تخلیه متعاقب تحت تأثیر 4 روز LFS تنها در 2 روز اول بهترتیب 9/46 درصد و 4/40 درصد بهطور معناداری (05/0>P) نسبت به گروه کنترل کاهش یافت.نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان داد که اعمال LFS بلافاصله قبل از شروع تشنجات صرعی موجب کاهش شدت حملات تشنجی گردید.
جواد میرنجفی زاده؛ علی گرجی؛ یعقوب فتح اللهی؛ مهیار جان اجمدی؛ پرویز شهابی؛ هادی کاظمی
دوره 18، شماره 3 ، مهر و آبان 1390، ، صفحه 148-157
چکیده
زمینه و هدف: مهار گسترش یابنده (Spreading depression; SD) یک دپولاریزاسیون نورونی-گلیالی است که در بروز اختلالات نورولوژیک همچون صرع و میگرن همراه با اورا نقش مهمی دارد. شروع و گسترش SD تحریک پذیری شبکه عصبی را تعدیل می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی خصایص الکتروفیزیولوژیک سلول های عصبی ناحیه آمیگدال جانبی در دوره تحریک پذیری ثانویه بود. مواد و روش ...
بیشتر
زمینه و هدف: مهار گسترش یابنده (Spreading depression; SD) یک دپولاریزاسیون نورونی-گلیالی است که در بروز اختلالات نورولوژیک همچون صرع و میگرن همراه با اورا نقش مهمی دارد. شروع و گسترش SD تحریک پذیری شبکه عصبی را تعدیل می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی خصایص الکتروفیزیولوژیک سلول های عصبی ناحیه آمیگدال جانبی در دوره تحریک پذیری ثانویه بود. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، از 6 راس موش صحرایی نر استفاده شد. بعد از خارج کردن مغز حیوانات تحت بیهوشی عمیق، در برش هیپوکمپ – بادامه - قشر نو موش صحرایی با KCl، مهار منتشر شونده ایجاد می گردید. در این برش، با کاربرد آنتاگونیست گیرنده GABAA (بیکوکولین) در غلظت زیر آستانه تشنج (µmol/L 25/1) به مدت 45 دقیقه، SD در ثبت خارج سلولی منجر به ایجاد پتانسیل های میدانی Ictal و Interictal و در ثبت داخل سلولی، منجر به القاء انحراف دپولاریزاسیون متناقض (Paroxysmal Depolarization Shift; PDS) می شود. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه توسط نرم افزار Sigma Stat 3 استفاده گردید. یافته ها: بعد از ایجاد مهار منتشر در ناحیه آمیگدال جانبی، پتانسیل استراحت غشاء قبل (5/0±3/60-) و بعد (78/0±8/52-) از ایجاد مهار منتشر در راستای دپولاریزاسیون بود (001/0
زینب امیری؛ مهرداد مدرسی
دوره 18، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1390، ، صفحه 13-20
چکیده
زمینه و هدف: اکسکاربازپین به عنوان یک داروی جدید ضد صرع کاربرد فراوانی دارد. مطالعات الکتروفیزیولوژی نشان می دهد که این دارو باعث انسداد کانال های سدیمی وابسته به ولتاژ، افزایش کارآیی غشاهای عصبی و مهار انتشار ایمپالس های سیناپسی می شود. با توجه به اثرات اکسکاربازپین در سیستم عصبی و ارتباط نزدیک نوروهورمونی این سیستم با تولید مثل ...
بیشتر
زمینه و هدف: اکسکاربازپین به عنوان یک داروی جدید ضد صرع کاربرد فراوانی دارد. مطالعات الکتروفیزیولوژی نشان می دهد که این دارو باعث انسداد کانال های سدیمی وابسته به ولتاژ، افزایش کارآیی غشاهای عصبی و مهار انتشار ایمپالس های سیناپسی می شود. با توجه به اثرات اکسکاربازپین در سیستم عصبی و ارتباط نزدیک نوروهورمونی این سیستم با تولید مثل بررسی اثر این دارو بر هورمون های جنسی ضروری است. در این تحقیق اثر اکسکاربازپین بر میزان هورمون های LH ، FSH و تستوسترون و فیزیولوژی تولید مثل در افراد مذکر بررسی شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد که در آن 40 داوطلب با دامنه سنی 25 تا45 سال شرکت داشتند. تعداد 40 نفر مرد مبتلا به صرع از بین مراجعین به کلینیک های نورولوژی در شیراز در 4 گروه 10 تایی به شرح زیر انتخاب شدند. این طرح پس از اخذ مجوز از کمیته اخلاق و رضایت نامه کتبی آگاهانه انجام شد. گروه کنترل هیچ ماده ای را دریافت نکردند و گروه های تجربی به ترتیب 150، 300 و 600 mg/day داروی اکسکاربازپین را به مدت یک ماه و به صورت قرص خوراکی دریافت نمودند. پس از پایان دوره، به منظور سنجش میزان هورمون های LH و FSH و تستوسترون خونگیری انجام شد و نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری توکی، دانکن و آنالیز واریانس در نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده در غلظت پلاسمایی LH ، افزایش معناداری را (05/0> P) نشان داد اما در غلظت پلاسمایی FSH هیچ گونه تغییر معناداری مشاهده نشد. این دارو باعث کاهش معناداری در غلظت تستوسترون (05/0>P) نیز گردید.
نتیجه گیری: مصرف داروی اکسکاربازپین می تواند با تاثیر بر محور هیپوفیز - گناد بر سلول های لایدیگ در بیضه تاثیر گذاشته و تولید تستوسترون را کاهش دهد.