ایمنی شناسی و بیوشیمی
مهسا سعیدپور؛ محمد فضیلتی؛ ذوالفقار لطفی
چکیده
زمینه و هدف: پاندمــی کوویــد-۱9 کــه توســط کرونــاویــروس ایجاد شده به یکی از بزرگترین مشکلات بهداشــتی قرن حاضر تبدیل شــده اســت. نقش دادههای آزمایشگاهی در تشخیص اشکال شدید کووید-19 بهطور قطع ثابت نشده است. این پژوهش با هدف یافتن راههای پیشگیری سریع بیماری کووید-19 انجام شد.مواد و روشها: : این مطالعه بر روی 43 نفر از بیماران ...
بیشتر
زمینه و هدف: پاندمــی کوویــد-۱9 کــه توســط کرونــاویــروس ایجاد شده به یکی از بزرگترین مشکلات بهداشــتی قرن حاضر تبدیل شــده اســت. نقش دادههای آزمایشگاهی در تشخیص اشکال شدید کووید-19 بهطور قطع ثابت نشده است. این پژوهش با هدف یافتن راههای پیشگیری سریع بیماری کووید-19 انجام شد.مواد و روشها: : این مطالعه بر روی 43 نفر از بیماران کووید-19 از اسفند1400 تا اردبیهشت 1401 در مرکز خصوصی مهرگان استان خوزستان انجام شد .آزمایشهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی بیماران انجام شد. برای بهدستآوردن مقدار متغیرها ازجمله دی-دایمر و اینترلوکین6 از دستگاه الایزا (Biotek ELX 800TS) و برای فیبرینوژن از روش انعقاد Clauss استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با اسـتفاده از نرمافزار آماری spssورژن 22 و Graph pad prismورژن 9 انجام شد.یافتهها: : یافتهها تفاوت معنیداری در میزان اینترلوکین۶، دی-دایمر و فیبرینوژن نشان داد که این میزان برابر با 0.0001 بود (P <0.05). سطح آستانه و مساحت زیرمنحنی مشخصه عملکرد گیرنده اینترلوکین6 بهترتیب 20/06 پیکوگرم/میلیلیتر و837 /0، دی-دایمر 952/5 نانوگرم/میلیلیتر و 0/929 و فیبرینوژن 206/5 میلیگرم/دسی لیتر و 0/768 بود. ویژگی و حساسیت پیشبینی شدت کووید-19 اینترلوکین 6 بهترتیب 67/44 درصد و 100 درصد، دی-دایمر 60/47 درصد و 97/67 درصد و فیبرینوژن 53/49 درصد و35 /95 درصد بود. اینترلوکین6 و دی-دایمر دارای بالاترین ویژگی و حساسیت برای پیشبینی اولیه شدت کووید-19 بودند اما برای فیبرینوژن این میزان به اندازه دو فاکتور دیگر آشکار نبود.نتیجهگیری: بهترتیب دی- دایمر و اینترلوکین 6 دارای بیشترین تأثیرات و فیبرینوژن کمترین تأثیر را در شدت این بیماری داشتند.
فیزیولوژی و فارماکولوژی
بهرام فرهادی مقدم؛ مسعود فریدونی
دوره 28، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1400، ، صفحه 116-122
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات فراوانی نشان داده است که فرایندهای التهابی ناشی از ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی، منجر به ایجاد آسیبهای مغزی و اختلالات شناختی میگردد. از سوی دیگر، مناکوئینون-4 (MK-4)، یکی از مهمترین انواع ویتامین کا (K2)، دارای تأثیرات ضدالتهابی است؛ لذا در این مطالعه، تأثیرات تجویز MK-4 بر میزان بیان ژنهای عوامل پیشبرنده التهاب ...
بیشتر
زمینه و هدف: مطالعات فراوانی نشان داده است که فرایندهای التهابی ناشی از ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی، منجر به ایجاد آسیبهای مغزی و اختلالات شناختی میگردد. از سوی دیگر، مناکوئینون-4 (MK-4)، یکی از مهمترین انواع ویتامین کا (K2)، دارای تأثیرات ضدالتهابی است؛ لذا در این مطالعه، تأثیرات تجویز MK-4 بر میزان بیان ژنهای عوامل پیشبرنده التهاب به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی سرتاسری در هیپوکامپ موشهای صحرایی نر بررسی گردید. مواد و روشها: در این تحقیق، 20 موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 300 تا 250 گرم بهطور تصادفی، انتخاب و در ۵ گروه آزمایشی بررسی شدند: گروه کنترل (سالم)، شم (جراحی، بدون بستن شریانهای کاروتید)، ایسکمی/ ریپرفیوژن، ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درونصفاقی DMSO بهعنوان حلال MK-4، درمان (ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درونصفاقی MK-4). بهمنظور ایجاد مدل ایسکمی هر دو شریان کاروتید مشترک به مدت 20 دقیقه مسدود شدند. در گروه درمانی، تجویز درونصفاقی MK-4 (mg/kg200) ۲۰ دقیقه پس از ایسکمی (بلافاصله و 2 ساعت پس از ریپرفیوژن) انجام شد. 24 ساعت پس از ریپرفیوژن، میزان mRNA ژنهای TNF-α، IL-1β و IL-6 بررسی گردید. یافتهها: تجویز درونصفاقی MK-4 بهطور معنیداری میزان بیان mRNA ژنهای عوامل پیشبرنده التهابی شامل TNF-α (p <0.05)، IL-1β و IL-6 (p <0.001) به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن را کاهش داد. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که تجویز MK-4 پس از القای ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی توانسته است موجب کاهش بیان عوامل پیشبرنده التهاب در هیپوکامپ شود و احتمالاً از این طریق منجر به بروز اثرات حفاظت نورونی میشود.
مختار نصیری فارسانی؛ مونا سرحدی؛ فرزانه رحمانی؛ کیانا حسن زاده
دوره 24، شماره 5 ، آذر و دی 1396، ، صفحه 339-345
چکیده
اهدافتحقیقات پیشین افزایش سایتوکاینهای پیشالتهابی و ضدالتهابی را متعاقب فعالیت شدید بدنی نشان دادهاند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر تغییر نسبت مکملیاری کربوهیدرات- پروتئین بر پاسخ سایتوکاینهای IL-6 و IL-10 پس از فعالیت شدید در دختران جوان سالم بود. مواد و روشهاتعداد 27 دختر جوان سالم با دامنة سنی 20-25 سال در گروههای دارونما، کربوهیدرات- ...
بیشتر
اهدافتحقیقات پیشین افزایش سایتوکاینهای پیشالتهابی و ضدالتهابی را متعاقب فعالیت شدید بدنی نشان دادهاند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر تغییر نسبت مکملیاری کربوهیدرات- پروتئین بر پاسخ سایتوکاینهای IL-6 و IL-10 پس از فعالیت شدید در دختران جوان سالم بود. مواد و روشهاتعداد 27 دختر جوان سالم با دامنة سنی 20-25 سال در گروههای دارونما، کربوهیدرات- پروتئین با نسبت 1:3 و کربوهیدرات- پروتئین با نسبت 1:4 تقسیم شدند. پس از ناشتایی شبانه، در ساعت 8 صبحانهای استاندارد به آزمودنیها داده شد. در ساعت 10، نمونهها آزمون بیهوازی RAST را اجرا کردند. مکمل در سه نوبت پیش از آزمون، پس از آزمون و یک ساعت پس از آزمون مصرف شد. خونگیری پیش از آزمون، بلافاصله پس از آزمون و دو ساعت پس از آزمون انجام شد. آزمونهای آنالیز واریانس چندگانه و آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر در بررسی دادهها استفاده شد. سطح معناداری 05/0>p در نظر گرفته شد. یافتههادر هر سه گروه پس از فعالیت سایتوکاینهای IL-10 و IL-6 بهطور معناداری افزایش یافت. دو ساعت پس از فعالیت IL-6 کاهش یافت ولی IL-10 هنوز بالا باقیماند. سایتوکاینهای IL-6 و IL-10 در بین گروهها تفاوت معناداری نداشت، هر چند در گروه مکمل کربوهیدرات- پروتئین با نسبت 4 به 1 تمایل به بالاماندن IL-10 و کاهش بیشتر IL-6 در دو ساعت بعد از فعالیت وجود داشت. نتیجهگیریمکمل کربوهیدرات- پروتئین با نسبت 4 به 1 تا حدی موجب بهبود پاسخ سایتوکاینی در دو ساعت بعد از فعالیت با شدت بالا شد.