طب سنتی
محمد نعمت شاهی؛ طهورا افشاری صالح؛ محبوبه نعمتشاهی؛ فرشته قراط؛ عاطفه اسدی
دوره 30، شماره 2 ، خرداد و تیر 1402، ، صفحه 233-243
چکیده
زمینه و هدف: کروناویروسها زیرمجموعه کروناویریدهها هستند که از سرماخوردگی معمولی تا بیماریهای شدیدتر را شامل میشود. با توجه به اینکه این ویروس در برخی بیماران حتی بدون بیماری زمینهای علائم شدید ایجاد میکند، احتمال میرود که با خصوصیات فردی بیماران در ارتباط باشد از این رو هدف این مطالعه، بررسی رابطه انواع مزاج ذاتی و گروه ...
بیشتر
زمینه و هدف: کروناویروسها زیرمجموعه کروناویریدهها هستند که از سرماخوردگی معمولی تا بیماریهای شدیدتر را شامل میشود. با توجه به اینکه این ویروس در برخی بیماران حتی بدون بیماری زمینهای علائم شدید ایجاد میکند، احتمال میرود که با خصوصیات فردی بیماران در ارتباط باشد از این رو هدف این مطالعه، بررسی رابطه انواع مزاج ذاتی و گروه خونی بیماران مبتلا به کووید ۱۹ با شدت بیماری بود.
مواد و روشها: این مطالعه بهصورت مقطعی در سال 1399 در بیمارستان واسعی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد. 100 نفر از افراد با پی سی آر مثبت در بازه زمانی مطالعه انتخاب شدند. برای هر فرد پرسشنامه مزاجشناسی تکمیل شد. بهمنظور بررسی گروه خونی 3 سیسی خون وریدی از بیماران گرفته شد.
یافتهها: در بررسی ارتباط جنس با شدت بیماری مردان 42/2درصد و زنان 38/9درصد در بخش بستری شدند و بیشتر زنان بهصورت سرپایی بررسی شدند ولی این تفاوت معنیدار نبود. در مقایسه گروههای خونی، گروه خونی O منفی، کمترین و گروه خونی A مثبت، بیشترین شیوع را داشتند. از نظر شیوع مزاجهای تر و خشک، 29/6درصد دارای مزاج تر، 43/2درصد متعادل و 27/2 درصد دارای مزاج خشک بودند. در بررسی مزاج سرد و گرم، 21درصد مزاج سرد 49/4 درصد متعادل و 29/6درصد مزاج گرم داشتند. در بررسی ارتباط مزاج سرد و گرم با شدت بیماری بین 3 گروه مزاجی، ارتباط معنیدار نبود (P = 0.21). همچنین در بررسی ارتباط مزاج تر و خشک با شدت بیماری، بین سه گروه ارتباط معنیدار نبود (P=0.09) .
نتیجهگیری: با توجه به این مطالعه، شدت کرونا در مزاجهای افراد با مزاج گرم و تر، بیشتر از سایر مزاجها بود و نیز گروه خونی O منفی، کمترین و گروه خونی Aمثبت، بیشترین شیوع را داشتند که این میتواند در پیشآگهی بیماران، کمککننده باشد.
مهدی رصافیانی؛ پروانه شمسی پور دهکردی؛ فرشته قراط؛ رباب صحاف
دوره 22، شماره 5 ، آذر و دی 1394، ، صفحه 909-918
چکیده
زمینه و هدف:هدف از این پژوهش تأثیّر مداخلهی فعّالیّت گام برداشتن بر میزان تغییر در سطح فعّالیت فیزیکی بود.
موادّ و روشها:این مطالعه مقطعی بود. شرکت کنندگان نود و یک نفر از پرسنل دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بودند که به صورت هدفدار انتخاب شدند. سی و سی نفر تا اتمام پروتکل تمرین در پژوهش باقی ماندند. ابتدا با استفاده از دستگاه گامشمار، ...
بیشتر
زمینه و هدف:هدف از این پژوهش تأثیّر مداخلهی فعّالیّت گام برداشتن بر میزان تغییر در سطح فعّالیت فیزیکی بود.
موادّ و روشها:این مطالعه مقطعی بود. شرکت کنندگان نود و یک نفر از پرسنل دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بودند که به صورت هدفدار انتخاب شدند. سی و سی نفر تا اتمام پروتکل تمرین در پژوهش باقی ماندند. ابتدا با استفاده از دستگاه گامشمار، میانگین تعداد گام و مدّت زمان نشستن پرسنل در طول دو هفته، جهت تعیین خط پایهی فعّالیّت فیزیکی محاسبه و پرسنلی که دارای معیار حدّاقّل میزان فعّالیّت فیزیکی بودند، در پژوهش حاضر شرکت کردند. برنامهی مداخلهی تمرینی شامل ده هفته (در پنج فاز) تمرین راه رفتن و ثبت تعداد گامهای شمارش شده توسّط گامشمار بود. با استفاده از برنامهی مداخلهای، در هر فاز بر تعداد گامها بهصورت پلکانی افزوده میشد. تحلیل آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازههای تکراری در سطح معنی داری 05/0 P< انجام شد.
یافتهها:نتایج نشان داد بین تعداد گامهای ثبت شده در هر فاز با (001/0P=) تفاوت معنی داری وجود دارد و در فاز آخر مداخله، تعداد گامها افزایش یافته بود (001/0= P). همچنین بین مدّت زمان نشستن در هر فاز با (001/0P =) تفاوت معنی داری وجود دارد و مدّت زمان نشستن پرسنل دانشگاه کاهش یافته بود (05/0 =P).
نتیجهگیری:نتایج نشان داد استفاده از مداخلهی تمرینی در محیط کار میتواند منجر به افزایش سطح فعّالیّت فیزیکی پرسنل شود.
سمانه میرزایی؛ نورالدین کریمی؛ فرشته قراط؛ رباب صحاف؛ علی صمدی؛ مصطفی رحیمی؛ مصطفی قلی صابریان
دوره 21، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1393، ، صفحه 402-415
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر کوتاهمدت تمرین ویبریشن همراه با مکملسازی کراتین بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و عملکرد عصبی- عضلانی زنان سالمند بود.
مواد و روشها:جامعهی آماری زنان سالمند بالای 60 سال بودند که بدین منظور، 22 نفر زن سالمند سالم انتخاب و بهصورت تصادفی به سه گروه تمرین ویبریشن و مکمل کراتین (8n=)، ...
بیشتر
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر کوتاهمدت تمرین ویبریشن همراه با مکملسازی کراتین بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی و عملکرد عصبی- عضلانی زنان سالمند بود.
مواد و روشها:جامعهی آماری زنان سالمند بالای 60 سال بودند که بدین منظور، 22 نفر زن سالمند سالم انتخاب و بهصورت تصادفی به سه گروه تمرین ویبریشن و مکمل کراتین (8n=)، تمرین ویبریشن و دارونما (7n=) و کنترل (7n=) تقسیم شدند. گروه تمرین ویبریشن و کراتین تمرینات را که شامل 6 وضعیت بدنی بود، بهمدت 10 روز و براساس اصل اضافه بار با فرکانس 35-30 هرتز و دامنهی 5 میلیمتر انجامدادند و همزمان، 20 گرم کراتین در روز در 5 روز اول و 5 گرم کراتین در روز در 5 روز بعدی مصرفکردند. گروه تمرین ویبریشین و دارونما بهجای کراتین از دکستروز استفادهکردند. عوامل مورد ارزیابی شامل قدرت ایستای دست و پا (دینامومتر)، قدرت پویای پا (دستگاه بازکردن زانو)، تعادل ایستا (ایستادن روی یک پا) و پویا (بلندشدن و راه رفتن)، عملکرد پایین تنه (30 متر راه رفتن، تاندم گیت و بلندشدن و نشستن روی صندلی) و انعطافپذیری (نشستن و رساندن) بود. از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل کواریانس برای بررسی اثر اصلی و آزمونهای تعقیبی Tukey و Sidak برای مقایسهی دو به دوی گروهها استفادهشد (05/0≥P).
یافتهها: نتایج آزمون آنوا نشانداد در قدرت ایستای دست (89/0p=)، عملکرد پایین تنه در آزمون تاندم گیت (25/0p=) و انعطافپذیری (59/0p=) تفاوت معناداری در بین گروهها وجودنداشت، ولی قدرت ایستای پا و عملکرد در آزمون راه رفتن 30 متر در گروه تمرین و مکمل کراتین در مقایسه با گروه کنترل بهطورمعناداری بهتر بود، به ترتیب (016/0p=) و (020/0p=). به علاوه، نتایج آزمون کواریانس نشان داد تفاوت معناداری در متغیرهای تعادل ایستا (11/0p=) و عملکرد نشستن و برخاستن (68/0p=) بین گروهها وجودنداشت، اما هر دو گروه تمرین ویبریشن و مکمل کراتین و تمرین ویبریشن و دارونما در مقایسه با گروه کنترل در تعادل پویا (به ترتیب (001/0p=) و (009/0p=)) و قدرت پویای پا (به ترتیب (001/0p=) و (001/0p=)) عملکرد بهتری داشتند.
نتیجهگیری:بر اساس نتایج پژوهش حاضر، بهنظرمیرسد تمرین ویبریشن همراه با مکملسازی کراتین در کوتاهمدت، میتواند باعث بهبود معنا-دار قدرت ایستا و پویای پاها، تعادل پویا و عملکرد راه رفتن 30 متر در زنان سالمندشود. بهعلاوه، بهنظرمیرسد که مصرف مکمل کراتین در کنار تمرین ویبریشن کل بدن، ممکن است تأثیر مضاعفی بر قدرت ایستای پا و عملکرد راه رفتن 30 متر داشتهباشد.
فرشته قراط؛ حسن صالحی پور
دوره 21، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1393، ، صفحه 199-206
چکیده
زمینه و هدف: پنوموتوراکس و مرگ و میر ناشی از آن در دوره نوزادی بسیار شایع است. این عارضه، در نوزادانی که تحت تهویهی مکانیکی قرار دارند، شایعتراست. بررسی عوامل موثر بر بروز این عارضه در کاهش مرگ و میر ناشی از آن بسیار حائز اهمیت میباشد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی شیوع پنوموتوراکس و مرگ و میر ناشی از آن در نوزادان تحت تهویهی مکانیکی ...
بیشتر
زمینه و هدف: پنوموتوراکس و مرگ و میر ناشی از آن در دوره نوزادی بسیار شایع است. این عارضه، در نوزادانی که تحت تهویهی مکانیکی قرار دارند، شایعتراست. بررسی عوامل موثر بر بروز این عارضه در کاهش مرگ و میر ناشی از آن بسیار حائز اهمیت میباشد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی شیوع پنوموتوراکس و مرگ و میر ناشی از آن در نوزادان تحت تهویهی مکانیکی و نیز عوامل موثر برآن به انجامرسیدهاست.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی، کلیهی نوزادان بستری در NICU بیمارستان تخصصی اطفال در مدت 6 سال مورد بررسی قرارگرفتهاند. تمامی نوزادان که تحت تهویهی مکانیکی دچار پنوموتوراکس شده، وارد مطالعه شدهاند. اطلاعات ضروری شامل وزن زمان تولد، جنس نوزاد، محل پنوموتوراکس، روش زایمان، درمان با سورفاکتانت میزان pco2 و PIP، زمان بروز پنوموتوراکس بعد از تهویهی مکانیکی و زمان فوت پس از پنوموتوراکس با استفاده از پروندهی بیمارستانی نوزاد استخراج گردیدهاست. دادهها، پس از جمعآوری در نرمافزار SPSS نسخه 17 مورد آنالیز قرارگرفتهاست.
یافتهها: 1864 نوزاد در طی 6 سال در NICU بستری شدهاند. 500 نوزاد (30 درصد) نیاز به تهویهی مکانیکی پیدا کرده و از این تعداد، 95 مورد (19 درصد) دچار پنوموتوراکس شدهاند. 82 مورد (86 درصد) دارای وزن پایین زمان تولد بودهاند. در بررسی بیماری زمینهای اولیه 93 درصد HMD، 4 درصد آسپیراسیون مکونیال، 3 درصد علت ناشناختهبودهاست. بین جنس نوزاد و روش زایمان با میزان بروز پنوموتوراکس تحت تهویهی مکانیکی ارتباط معناداری مشاهده نشدهاست (05/0P).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای پنوموتوراکس و مرگ و میر ناشی از آن، توجه به عوامل قابل پیشگیری مانند ارتقای کیفیت مراقبت پرستاری و نیز پیشگیری از زایمانهای زودرس، میتواند در کاهش این عارضه بسیار موثر باشد.
لعیا ضرابی؛ علیرضا اسدی؛ فرشته قراط؛ سیدعبدالله بنی هاشم؛ محمد غروی؛ محمدتقی شاکری
دوره 19، شماره 2 ، خرداد و تیر 1391، ، صفحه 173-180
چکیده
زمینه و هدف: در سال های اخیر لزوم تسکین درد و اضطراب بیماران مبتلا به لوسمی حاد حین اقدامات تهاجمی تشخیصی و درمانی مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای شدت درد و ناراحتی ناشی از نمونه برداری مغز استخوان تحت بیهوشی عمومی در مقایسه با بیحسی موضعی انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی روی 239 بیمار با لوسمی ...
بیشتر
زمینه و هدف: در سال های اخیر لزوم تسکین درد و اضطراب بیماران مبتلا به لوسمی حاد حین اقدامات تهاجمی تشخیصی و درمانی مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای شدت درد و ناراحتی ناشی از نمونه برداری مغز استخوان تحت بیهوشی عمومی در مقایسه با بیحسی موضعی انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی روی 239 بیمار با لوسمی حاد زیر 18 سال مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شیخ مشهد طی دو سال صورت گرفت. کودکانی که طی مراحل درمان، با دو روش بیهوشی عمومی با پروپوفول و تسکین موضعی با لیدوکائین تحت نمونه گیری مغز استخوان قرار گرفته بودند، از لحاظ شدت درد (Visual Analoge Scale)، میزان مقاومت حین انجام عمل، و میزان ترس و اضطراب حین نمونه گیری (مقیاس لیکرت) مقایسه شدند. نتایج با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی و کای دو بررسی شد. یافته ها: از میان 135 بیمار که تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند 1/20 درصد مقاومت خفیف به گذاشتن ماسک بیهوشی نشان دادند. در بررسی 104 بیمار تحت تسکین موضعی 2/80 درصد مقاومت فیزیکی نشان دادند. 4/44 درصد درد شدید و بسیار شدید و 1/86 ترس و اضطراب شدید نشان دادند. در گروه بیهوشی عمومی میزان مقاومت فیزیکی(0.01=P)، درد (0.01=P) و ترس و اضطراب (0.05>P) نسبت به گروه بی حسی موضعی به طور معناداری پایین تر بود.نتیجه گیری: جهت نمونهگیری مغز استخوان، روش بیهوشی عمومی نسبت به تسکین موضعی از طرف کودکان و والدین آنها بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. این روش تا حد زیادی می تواند درد زیاد ناشی از اقدامات تهاجمی را کاهش داده و از مقاومت و ترس کودکان حین انجام نمونه گیری بکاهد.
ژیلا آگاه؛ آرش خامنه باقری؛ فرشته قراط
دوره 18، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1390، ، صفحه 67-71
چکیده
زمینه و هدف : حاملگی در شاخ فرعی رحم یک پدیده نادر ولی جدی در مامایی است که با پارگی رحم و مرگ و میر مادر همراه است. در این مقاله یک مورد بارداری در شاخ فرعی رحم در هفته 15 بارداری گزارش شده است.
معرفی بیمار: خانم 33 ساله مولتی پار در هفته 15 بارداری با درد شدید شکمی به بیمارستان مراجعه و با تشخیص شکم حاد تحت عمل لاپاروتومی اورژانس قرار گرفت. ...
بیشتر
زمینه و هدف : حاملگی در شاخ فرعی رحم یک پدیده نادر ولی جدی در مامایی است که با پارگی رحم و مرگ و میر مادر همراه است. در این مقاله یک مورد بارداری در شاخ فرعی رحم در هفته 15 بارداری گزارش شده است.
معرفی بیمار: خانم 33 ساله مولتی پار در هفته 15 بارداری با درد شدید شکمی به بیمارستان مراجعه و با تشخیص شکم حاد تحت عمل لاپاروتومی اورژانس قرار گرفت. در حین عمل، پارگی شاخ فرعی راست رحم مشاهده شد، در حالی که جنین با کیسه آب سالم در حفره پرتوان قرار داشت. جنین و ضمانم آن خارج شد و حذف شاخ فرعی رحم و لوله راست انجام گرفت. بیمار بعد از 3 روز بدون عارضه خاص از بیمارستان ترخیص شد.
نتیجه گیری: حاملگی در شاخ فرعی رحم از موارد نادر است ولی به دلیل عوارض جدی آن، باید همواره مد نظر قرار گیرد.