نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

2 استادیار گروه روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلالات عصبی‌شناختی است که آثار شناختی و رفتاری بسیار زیادی ایجاد می‌کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی در افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.
مواد و روش­ها: مطالعه حاضر، توصیفی از نوع علّی- مقایسه‌ای بود. از بین مراجعان انجمن مواتیپل اسکلروزیس ایران، 100 فرد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس که حداقل 5 سال از بیماری آن‌ها می‌گذشت به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. به‌منظور تشکیل گروه مقایسه، از میان همراهان افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و کارکنان انجمن، 100 نفر از افراد از لحاظ سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تأهل همتا شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی جمع‌آوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t تحلیل شد.
یافته‌ها: افراد سالم در زیرمقیا‌س‌های کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی نسبت به افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میانگین یالاتری دارند و بین دو گروه در این مقیاس‌ها تفاوت معنادار در سطح 05/0 وجود دارد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس نسبت به افراد سالم در مقیاس‌های کارکردهای اجرایی در جایگاه پایین‌تری قرار دارند. همچنین در مقیاس جهت‌گیری زندگی، افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس پایین‌تر از افراد سالم هستند و نگرش آن‌ها بیشتر به سمت جهت‌گیری منفی و بدبینانه است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، نیاز به توجه جدی متخصصان در زمینه مداخله در مشکلات این گروه، وجود دارد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Comparing Executive Function and Life orientation in Multiple Sclerosis Patients and Healthy People

نویسندگان [English]

  • Raziyeh Jafari Jovzani 1
  • Seyyed Ali Mohammad Mosavi 2
  • Abdoljavad Ahmadi 2
  • Nasrollah Asgari 2

چکیده [English]

Background & Objectives: Multiple sclerosis is one of the neuro-cognitive disorders that make a lot of cognitive and behavioral effects. This study was aimed to compare executive function and life orientation in multiple sclerosis patients and healthy people.
Methods: This study was descriptive and causal-comparative. Among all of the patients referred to Multiple Sclerosis Society of Iran, 100 patients with multiple sclerosis, at least 5 years of their disease passing, were chosen by sample randomization. For the comparison group, among relatives of patients with multiple sclerosis and multiple sclerosis society staff, 100 people were matched in terms of age, sex, education, occupation and marital status. Data was obtained by using executive function questionnaire (Nejati, 2013) and life orientation questionnaire (Scheier and Carver, 1985) and analyzed by T-test and MANOVA.
Results: Healthy people have higher average in the scales of executive functions and life orientation, compared to patients with multiple sclerosis. There is a significant different between these groups (p>0/05). 
Conclusion: Results showed that patients with multiple sclerosis compared to healthy people are of a lower position in the scales of executive functions. Life orientation scores in multiple sclerosis patients was lower than healthy people, and their attitude is toward the negative direction and pessimistic. According to the results, there is a need to pay more serious attention from specialists about intervention in the problems of this group

کلیدواژه‌ها [English]

  • executive function
  • Life orientation
  • Multiple Sclerosis
  • Healthy people

 

مقاله اصیل

 

 

 


مقایسه کارکردهای اجرایی و جهت­گیری زندگی در افراد مبتلا به

مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم

 

راضیه جعفری جوزانی1 ، سید علی‌محمد موسوی2، عبدالجواد احمدی3، نصراله عسگری4

1 دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

2 استادیار گروه روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

3 استادیار گروه روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

4 استادیار گروه روان‌شناسی عمومی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران

 

*نشانی نویسنده مسؤول: قزوین، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، گروه روانشناسی، راضیه جعفری جوزانی

E-mail: asal.jafari89@yahoo.com

 

وصول:21/9/94، اصلاح:10/11/94، پذیرش:18/12/94

چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلالات عصبی‌شناختی است که آثار شناختی و رفتاری بسیار زیادی ایجاد می‌کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی در افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.

مواد و روش­ها: مطالعه حاضر، توصیفی از نوع علّی- مقایسه‌ای بود. از بین مراجعان انجمن مواتیپل اسکلروزیس ایران، 100 فرد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس که حداقل 5 سال از بیماری آن‌ها می‌گذشت به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. به‌منظور تشکیل گروه مقایسه، از میان همراهان افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و کارکنان انجمن، 100 نفر از افراد از لحاظ سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تأهل همتا شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی جمع‌آوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t تحلیل شد.

یافته‌ها: افراد سالم در زیرمقیا‌س‌های کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی نسبت به افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میانگین یالاتری دارند و بین دو گروه در این مقیاس‌ها تفاوت معنادار در سطح 05/0 وجود دارد.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس نسبت به افراد سالم در مقیاس‌های کارکردهای اجرایی در جایگاه پایین‌تری قرار دارند. همچنین در مقیاس جهت‌گیری زندگی، افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس پایین‌تر از افراد سالم هستند و نگرش آن‌ها بیشتر به سمت جهت‌گیری منفی و بدبینانه است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، نیاز به توجه جدی متخصصان در زمینه مداخله در مشکلات این گروه، وجود دارد.

واژه‌های کلیدی:کارکردهای اجرایی، جهت‌گیری زندگی، مولتیپل اسکلروزیس، افراد سالم.

 


مقدمه

            مولتیپل‌اسکلروزیس یکی از اختلالات مزمن عصب‌شناختی است که غلاف میلین رشته‌های عصبی را تخریب می‌کند و با انواع بسیاری از کژکاری‌های حرکتی، حسی، بینایی، مخچه‌ای و انواع نقایص دیگر، شناخته می‌شود. بین انواع بسیار زیاد تظاهرات بالینی این بیماری، نشانه‌های روان‌پزشکی و شناختی توجه بیشتری را به خود جلب کرده است (1).

            مطالعات نشان می‌دهد که بین 40 تا 65 درصد بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس، تغییرات عصب روان‌شناختی را تجربه می‌کنند (1) که در بین نشانه‌های بالینی، نقص‌های شناختی، معمول‌ترین نشانه است و این نقص‌ها، بین 43 تا 70 درصد در گسترش ناتوانی‌های افراد مبتلا به این بیماری، مؤثر است (2). حوزه‌های شناختی که در بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس کژکار شده‌اند، گسترده‌اند که می‌توان به حیطه‌هایی مثل عملکردهای حرکتی، ادراک، زبان، یادگیری و کارکردهای اجرایی اشاره کرد (3).

   کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعه‌ای از توانایی‌های عالی را به انجام می‌رسانند و در زندگی و انجام تکالیف یادگیری و کنش‌های هوشی به انسان کمک می‌کنند (4).

            به­طور معمول، لوب‌های پیشانی با سطوح عالی عملکردهای شناختی، شناخته می‌شوند. لوب پیشانی به سه ناحیه تقسیم می‌شود که این سه ناحیه با یکدیگر و نیز با سایر نواحی قشری و ساختارهای زیرقشری وابستگی دارند. نواحی زیرقشری مرتبط شامل عقده‌های پایه، تالاموس و مخچه است (5).

            تصویربرداری‌های مغزی نشان می‌دهند که مولتیپل‌اسکلروزیس با تحلیل مغز در نقاط مختلف، از جمله ماده خاکستری مناطقی از مغز، که توانایی دیداری‌فضایی، حل مسأله، حافظه و یادگیری را کنترل می‌کنند، ارتباط دارد. نقص‌های شناختی با تغییرات خلقی نیز هم‌زمان هستند و افسردگی و نوسانات خلقی در کیفیت زندگی افراد مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس تأثیر منفی می‌گذارد (6). همچنین پژوهش‌ها نشان داده است فرآیند تخریب غلاف میلین رشته‌های عصبی در لوب‌های پیشانی و پس‌سری پیشرفت بیشتری دارد (1).

            تغییرات عملکردی در نواحی پیش‌پیشانی بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس توسط نقص در اجرای آزمون‌هایی، همچون آزمون کارت‌های ویسکانسین و آزمون طبقه‌بندی، تأیید شده است. اجرای این آزمون‌ها تحت تأثیر ضایعات کانونی قشر پیش‌پیشانی قرار گرفته است (7).

            پراکاش و همکارانش، 24 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را با استفاده از آزمون هوش کلامی، آزمون کارت‌های ویسکانسین و آزمون بریف مورد آزمون قرار دادند و آزمودنی‌ها در حین انجام آزمون‌ها تحت تصویربرداری با تشدید مغناطیسی کارکردی قرار گرفتند و با افراد سالم مقایسه شدند. افراد مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس، در طول تکالیف مربوط به توجه انتخابی، توان‌گیری قشری نشان دادند. همچنین در مقایسه با گروه کنترل، افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در طول اجرای آزمون‌ها فعالیت بیشتری در قشر پیش‌پیشانی نشان دادند که نشان‌دهنده اجرای ضعیف آزمودنی‌های مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در آزمون‌ها بود (8).

            ایافالدانو و همکارانش، در پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌اند که نقص شناختی، شناخته‌شده‌ترین ویژگی مولتیپل‌اسکلروزیس حتی در مراحل اولیه بیماری است و بیشترین حوزه‌هایی که تحت تأثیر قرار می‌گیرند عبارتند از حافظه کلامی، سرعت پردازش اطلاعات و توجه پایدار (9).

            استکووا و همکارانش، 43 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را تحت تصویربرداری با تشدید مغناطیسی و آزمون‌های حوزه‌های شناختی قرار دادند. نقایص شناختی در اکثریت بیماران مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس در حوزه‌های کارکردهای اجرایی، حافظه شنیداری، روانی کلام واژگانی، توجه تقسیم‌شده و سرعت روانی‌حرکتی آشکار شد. در مقایسه با گروه کنترل، افراد مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس، در نتایجی که از MRI به‌دست آمد، تحلیل تالامیک نشان دادند و نقایص شناختی با حجم تالاموس همبستگی نشان داد. همچنین تخریب میلین و تحلیل نورون‌های ماده خاکستری به عنوان بخشی از ضایعات قشری و آسیب‌های ساختاری ماده سفید و خاکستری، در تصاویر MRI افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دیده شده است (10).

                همان‌طور که اشاره شد، علاوه بر نشانه‌های شناختی، نشانه‌های روان‌شناسی که همراه با مولتیپل‌ اسکلروزیس بروز پیدا می‌کنند، مورد توجه قرار می‌گیرد. از علائم شایع در بیماری مولتیپل‌اسکلروزیس، اضطراب و افسردگی است (11) که مشخصه کلیدی آن، بدبینی است. افسردگی و اضطراب با عملکرد نابهنجار در دستگاه لیمبیک به ویژه آمیگدال، دستگاه پارالیمبیک و قشر پیش‌پیشانی جانبی ارتباط دارند (12).

            قابل ذکر است که شیوع مولتیپل‌اسکلروزیس در ایران در حدود 15 تا 30 نفر در هر 100000 نفر است (13)، و به­دلایلی که هنوز ناشناخته است شیوع آن به‌ویژه در سال‌های اخیر در حال افزایش است. اکثر مبتلایان به این بیماری را زنان بین سنین 40-20 سال تشکیل می‌دهند (14). با استناد به پژوهش‌های انجام‌شده، ابتلا به این بیماری موجب اختلال در کارکردهای اجرایی این افراد می‌گردد. همچنین قابل ذکر است که ابتلا به این بیماری، می‌تواند بر سطح خوش‌بینی فرد تأثیر بگذارد و در جهت‌گیری افراد به زندگی مؤثر باشد که خود این عامل می‌تواند با پیامدهای روان‌شناختی نامطلوب همراه باشد. باتوجه به این مسائل، این پژوهش بر آن است تا در خصوص کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی، مقایسه‌ای بین افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام دهد تا استفاده از نتایج آن، زمینه‌ای برای طراحی برنامه‌های درمانی و کاهش مشکلات روان‌شناختی ناشی از بیماری مولتیپل‌اسکلروزیس باشد.

مواد و روش­ها

            مطالعه حاضر توصیفی از نوع علّی‌- مقایسه‌ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان و مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود که در سال 1394 عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران بودند و برای دریافت خدمات مختلف به این انجمن مراجعه می‌کردند، همین‌طور از بین همراهان افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و کارکنان این انجمن، جمعیت سالم به منظور گروه مقایسه پژوهش انتخاب شدند.

            از بین مراجعه‌کنندگان به انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران، 100 فرد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که حداقل 5 سال از تشخیص بیماری آن‌ها می‌گذشت، به­صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. به­منظور تشکیل گروه مقایسه، از میان همراهان افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و کارکنان انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران، افراد از لحاظ سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تأهل همتا شدند و شرط دیگر علاوه بر معیارهای همتاسازی، نداشتن بیماری‌های مزمن پزشکی و روان‌پزشکی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از:

پرسشنامه کارکردهای اجرایی (15): این پرسشنامه دارای 30 سؤال است که 7 زیرمقیاس دارد و نمره‌گذاری آن به­صورت لیکرت است که برای هر سؤال نمره‌ای بین 1 تا 5 تعلق می‌گیرد. مقیاس‌های آن شامل حافظه، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، توجه پایدار، شناخت‌اجتماعی و انعطاف‌پذیری شناختی است. آلفای کرونباخ پرسشنامه 834/0 و همبستگی پیرسون دو نوبت آزمون در سطح 01/0 معنادار بود. یافته‌های این مطالعه همبستگی توانمندی‌های شناختی و معدل تحصیلی را در تمام زیرمقیاس‌ها نشان داد که در سطح 001/0 معنادار بود که بیانگر روایی همگرای آزمون است. روایی و پایایی این پرسشنامه به­منظور ارزیابی کارکردهای شناختی، مطلوب گزارش شد.

   پرسشنامه جهت‌گیری زندگیشییر و کارور: این پرسشنامه دارای 10 سؤال است که سؤالات 2، 5، 6 و 8 سؤالات انحرافی هستند و نمره‌ای به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. دامنه نمرات این آزمون بین صفر تا 24 متغیر است.

            پژوهش‌های مکرر نشان داده‌اند که خوش‌بینی و بدبینی سرشتی با طیف گسترده‌ای از سازه‌های مرتبط مانند عزت‌نفس، ناامیدی و روان‌آزرده‌خویی رابطه دارند که این مطلب بیانگر روایی همگرای این پرسشنامه است. به­علاوه تحلیل عاملی خوش‌بینی سرشتی و سازه‌های مرتبط با آن نشان داده است که خوش‌بینی سرشتی یک عامل مستقل و مجزا است که این مطلب نشان‌دهنده اعتبار افتراقی این سازه است. ضریب پایایی این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 74/0 به­دست آمده است که نشان‌دهنده پایایی بالای آزمون است.

            پس از جمع‌آوری داده‌ها، برای تحلیل داده‌ها از آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری در نرم‌افزار آماری 22 SPSS استفاده شد.

 

یافته‌ها

            برای مقایسه میانگین نمره‌های کارکردهای اجرایی بین گروه‌های مورد مقایسه از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.

ابتدا آزمون‌های چندمتغیری صورت پذیرفت و با توجه به مقدار (20/0=لامبدای ویلکز،05/0>P، 43/4= ( 192 و 7)F) مشخص شد که یک اثر معنادار برای عامل گروه (سالم بودن، مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بودن) در کارکردهای اجرایی وجود دارد. بنابراین بین کارکردهای اجرایی در دو گروه تفاوت وجود دارد.

 

جدول 1: آزمون­های تحلیل واریانس چند متغیری

      شاخص آماری

اثر

آزمون

ارزش

F

Df فرضیه

Df خطا

sig

تفاوت گروه ها

اثرپیلایی

81/0

72/111

7

192

001/0

لامبدای ویلکز

20/0

72/111

7

192

001/0

اثرهتلینگ

07/4

72/111

7

192

001/0

بزرگترین ریشه روی

07/4

72/111

7

192

001/0

 

جدول 2: آزمون تحلیل واریانس تک متغیری در متن تحلیل واریانس چندمتغیری

شاخص آماری

متغیرها

منبع تغییر

SS

Df

F

سطح معناداری

اندازه اثر

توان آزمون

حافظه

گروه

02/2436

1

96/170

001/0

46/0

99/0

کنترل و توجه انتخابی

گروه

12/3916

1

05/350

001/0

64/0

99/0

تصمیم گیری

گروه

44/3065

1

65/307

001/0

61/0

99/0

برنامه ریزی

گروه

98/1884

1

13/457

001/0

69/0

99/0

توجه پایدار

گروه

12/861

1

49/190

001/0

49/0

99/0

شناخت اجتماعی

گروه

24/588

1

74/147

001/0

43/0

99/0

انعطاف پذیری شناختی

گروه

61/3112

1

71/510

001/0

72/0

99/0

 

به­منظور آزمون این فرضیه که بین کدام‌یک از زیرمقیاس‌های کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم  تفاوت وجود دارد از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری در متن تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.

            نتایج جدول 2 نشان می­دهد، وجود تفاوت معنادار در همه زیرمقیاس‌های کارکردهای اجرایی در افراد مبتلا به مولتیپل­اسکلروزیس و افراد سالم تأیید می‌گردد. همان‌گونه که از نتایج جدول 2 ملاحظه می‌گردد سطح معناداری حاصل شده برای همه زیرمقیاس‌ها در مقایسه با سطح معناداری 007/0 به­دست آمده از اصلاح بنفرونی (تقسیم سطح معناداری 05/0 بر 7 مؤلفه

جدول 3: مقایسه میانگین های دوگروه در جهت‌گیری زندگی

سطح معناداری

درجات آزادی

مقدار t

تفاوت

میانگین ­ها

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

شاخص  آماری

گرو ه ها

001/0

198

15/14

80/6

78/3

96/2

74/11

54/18

100

100

بیمار

سالم

 

 

کارکردهای اجرایی) کوچکتر است. میزان تأثیر گروه (معنادار بودن عملی)، برای کارکردهای اجرایی از 43/0 تا 72/0 بوده است، یعنی از 43 تا 72 درصد کل واریانس یا تفاوت‌های فردی در مؤلفه‌های کارکردهای اجرایی مربوط به گروه بوده است. توان بالای آزمون آماری نیز نشان می‌دهد با 99 درصد اطمینان فرض صفر به درستی رد شده است.

            همچنین برای مقایسه میانگین نمره‌های جهت‌گیری زندگی بین گروه‌های مورد مقایسه از آزمون t استفاده شد. جدول 3 مقایسه میانگین­های دو گروه در جهت‌گیری زندگی را نشان می‌دهد.

            همان‌گونه که نتایج جدول نشان می‌دهد از آنجا که مقدار t به­دست آمده (15/14) با درجه آزادی 198 ، از مقدار t جدول بزرگتر است و همچنین از آنجا که سطح معناداری این آزمون برابر 001/0 است و چون این مقدار کوچکتر از سطح معناداری 05/0 است، بنابراین با 95 درصد اطمینان می‌توان گفت که تفاوت مشاهده شده بین میانگین نمرات دو گروه معناددار است. بنابراین فرضیه پژوهش با 95 درصد اطمینان تأیید و فرض صفر رد می‌گردد.

 

بحث

            این پژوهش با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و جهت‌گیری زندگی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.

            همان‌طور که نتایج پژوهش نشان داد، افراد مبتلا به مولتیپل­اسکلروزیس در حوزه‌های کارکردهای اجرایی نسبت به افراد سالم، پایین­تر بودند. این یافته با نتایج مطالعات بسیار دیگر همچون نتایج مطالعات (3-1,10-7,18) همسو است. در تبیین این یافته‌ها دلایل بسیاری وجود دارد. احمد زاده راجی و همکارانش در پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیدند که شواهدی قوی بر درگیری ناحیه اطراف ژن آپولیپوپروتئین E که بر روی کروموزوم شماره 19 قرار دارد، در بیماری مولتیپل‌اسکلروزیس وجود دارد که این ژن در تغییرات شناختی و آلزایمر نیز تأثیرگذار است (16).

            همچنین اشاره شد که لوب‌های پیشانی با سطوح عالی عملکردهای شناختی مرتبط هستند که به سه ناحیه شامل کورتکس حرکتی، کورتکس پیش‌حرکتی و کورتکس پیش‌پیشانی تقسیم می‌شود. این سه ناحیه با یکدیگر و نیز با سایر نواحی قشری و ساختارهای زیرقشری وابستگی دارند. نواحی زیرقشری مرتبط شامل عقده‌های پایه، تالاموس و مخچه است (5). در پژوهش کورتز و همکارانش، نتایج MRI بیماران مولتیپل­اسکلروزیس نشان داد که فرآیند تخریب غلاف میلین رشته‌های عصبی در لوب‌های پیشانی و پس‌سری پیشرفت بیشتری دارد (1). همچنین با توجه به پژوهش استکووا و همکارانش، تحلیل تالاموس، تخریب میلین و تحلیل نورون های ماده خاکستری، در تصاویر MRI افراد مبتلا به مولتیپل­اسکلروزیس دیده شده است که دلیلی بر نقایص شناختی آن‌ها می‌تواند باشد (10).   در ضمن رابطه بین کارکردهای اجرایی با مخچه به­وسیله شواهد گسترده‌ای حمایت شده است (17). بنابراین با توجه به آسیب مخچه در بیماران مبتلا به مولتیپل­اسکلروزیس (1)، علاوه بر مشکل تعادل و هماهنگی که مربوط به این ناحیه است در کارکردهای اجرایی هم دچار نقص می‌شوند.

            یکی دیگر از تبیین‌های احتمالی، با توجه به یافته‌های (18) است که معتقدند آسیب در توجه دلیل اصلی نقص کارکرهای اجرایی و فرآیندهای عالی شناختی در مولتیپل اسکلروزیس است. با توجه به این که میانگین نمره‌های افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در توجه پایین‌تر از افراد سالم است، می‌تواند اختلال در سایر کارکردهای اجرایی را در این بیماران توجیه کند.

            افزون بر آن، نتایج این پژوهش آشکار کرد که افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مقایسه با افراد سالم از جهت‌گیری منفی به زندگی برخوردارند. همان‌طور که قبلاً اشاره شد، ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس، عاملی برای بروز اضطراب و افسردگی است و بدبینی مشخصه کلیدی اضطراب و افسردگی است. (19)، در پژوهش خود بیان کردند که افسردگی و اضطراب به صورت منفی با سطح خوش‌بینی بیماران در ارتباط است. بنابراین، ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس و به‌دنبال آن بروز افسردگی، عاملی در جهت شکل‌گیری دید منفی و بدبینانه در این گروه از بیماران است.

                همچنین اضطرابی را هم که در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شکل می‌گیرد، می‌توان به­صورت تبیینی برای بدبینی آن‌ها در نظر گرفت. اضطراب با پیوند نابهنجار گابا ارتباط دارد و کاهش فعالیت گابا را در پی دارد. کاهش فعالیت گابا هم باعث درماندگی در برابر عوامل فشارزا و ایجاد بدبینی می‌گردد (12).

            دیگر تبیین احتمالی این موضوع، با توجه به یافته‌های (20) است که اعتقاد دارد رویدادهای پرفشار زندگی از عوامل ایجاد جهت‌گیری بدبینانه به زندگی است. با توجه به این‌که ابتلا به بیماری مهلک و ناشناخته‌ای مثل مولتیپل اسکلروزیس از رویدادهای ناگوار زندگی است، می‌توان گفت ابتلا به این بیماری، عاملی در جهت رشد منفی‌گرایی و بدبینی است.

            بنابر نتایج این پژوهش که افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به دنبال بیماری‌شان دچار نقص در کارکردهای اجرایی می‌شوند و با توجه به بروز اختلالات روان‌شناسی، دچار بدبینی و جهت‌گیری منفی به زندگی می‌گردند، نیاز به درمان‌های روان‌شناسی و توان‌بخشی شناختی را علاوه بر درمان‌های پزشکی، در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تأیید می‌کند.

 

تشکر و قدردانی

            لازم به ذکر است که از انجمن مولتیپل اسکلروزیس ایران و اعضای این انجمن تشکر نماییم که این پژوهش با همکاری‌های ایشان انجام شده است. همچنین این مقاله برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی است.

 

References

  1. Cortez, Aldrete V.R; Duriez-Sotelo, E.; Carrillo-Mora, P.; Pérez-Zuno, J.A. (2012). Correlation between demyelinating lesions and executive functiondecline in a sample of Mexican patients with multiple sclerosis. Journal ofNeurologia, 28 (7): 394-399.
  2. Kollndorfer, K.; Krajnik, J.; Woitek, R.; Freiherr, J.; Prayer, D.; Schöpf, V. (2013). Altered likelihood of brain activation in attention and working memory networks in patients with multiple sclerosis: An ALE meta-analysis. Journal ofNeuroscience and Biobehavioral Reviews, 37, 2699-2708.
  3. Julian, Laura J. (2011). Cognitive functioning in multiple sclerosis. Journal ofNeurologic Clinics, 29, 507-525.
  4. Alizadeh, Hamid (2007). The relationship betweenneuro-cognitiveexecutive functionswithdevelopmental disorders.Journal ofAdvances in Cognitive Sciences. 8 (4): 57-70..  [Persian].
  5. Sutton, Amy M. (2007). Executive function in presence of sleep disordered breathing. Georgia State University. http://scholarworks.gsu.edu/cps_diss
  6. Ganji, Mehdi. Abnormal psychology based on DSM-5. 1st ed. Tehran: Savalan Press; 2013. [Persian].
  7. Santiago, O.; Guardia, J.; Casado, V.; Carmona, O.; Arbizu, Tx. (2007). Specificity of frontal dysfunction in relapsing-remitting multiple sclerosis. Archives of Clinical Neuropsychology, 22, 623-629.
  8. Prakash, RuchikaShaurya; Erickson, Kirk I.; Snook, Erin M.; Colcombe, Stanley J.; Motl, RobertW.;Kramer, Arthur F. (2008). Cortical recruitment during selective attention in multiple sclerosis: An fMRI investigation of individual differences. Journal ofNeuropsychologia, 46, 2888-2895.
  9. Iaffaldano, Pietro; Viterbo, Rosa Gemma; Goretti, Benedetta; Portaccio, Emilio; Amato, Maria Pia; Trojano, Maria (2014). Emotional and neutral verbal memory impairment in Multiple Sclerosis. Journal of the Neurological Sciences, 341, 28-31.
  10. Steckova, T.; Hlustik, P.; Sladkova, V.; Odstrcil, F.; Mares, J.; Kanovsky, P. (2014). Thalamic atrophy and cognitive impairment in clinically isolated syndrome and multiple sclerosis. Journal of the Neurological Science, 342, 62-68.
  11. Bakhti, M.; Salehi, M. What isMS? And howto livewithit?,Tehran: Ketabsarayesalam Press; 2009.  [Persian].
  12. Carr, Allen. Positive psychology the science ofhumanhappiness andstrength. Translated by Pashasharifi, H.; NajafiZand, J. Tehran: Sokhan Press; 2006. [Persian].
  13. Dehghani, A.; MohammadkhanKermanshahi, S.; Memariyan, R. (2010). Trainingneeds in patients with multiple sclerosis referred toMultipleSclerosisSociety of Tehran in 2010. ZahedanJournal of research in Medical Sciences, 14 (1): 47-51.[Persian].
  14. Aghayousefi, A.; Shaghaghi, F.; Dehestani, M.; BarghiIrani, Z.(2012). The relationship of quality of lif and psychological capital with illness perception in MS patients. Journal ofHealth Psychology, 1 (1): 1-15.[Persian].
  15. Nejati, Vahid. (2013). Cognitive Abilities Questionnaire: evaluation of psychometric properties. Journal of Advances in Cognitive Sciences. 15 (2): 11-19. [Persian].
  16. AhmadzadehRaji, M.; Khosravi, A.; Sanati, M.A.; Haji Hoseini, R.; Ebrahimi, A.; Nabavi, M. (2011). Interleukin VII receptor genepolymorphism inmultiple sclerosis patients.Journal of ShahidSadoughi University of Medical Sciences, 19 (4): 501-510. [Persian].
  17. Paul, Robert; Grieve, Stuart M.; Chaudary, Bilal; Gordon, Norman; Lawrence, Jeffrey; Cooper, Nicholas; Clark, C. Richard; Kukla, Matthew; Mulligan, Richard; Gordon, Evian (2009). Relative contributions of the cerebellar vermis and prefrontal lobe volumes on cognitive function across the adult lifespan. Journal ofNeurobiology of Aging, 30, 457-465.
  18. Artacho, MaríaÁngeles Rodríguez; Milán, Emilio Gómez; Pérez, Miguel; Pereda, Alex; Arnal, Carmen (2006). Executive dysfunction syndrome in multiple sclerosis. Journal of Experimental Psychology: Neuropsychology, 1-30. Available from:www.dissertation.lib-ebook.com
  19. Rajandram, R.; My Ho, S.; Samman, N.; Chan, N.; McGrath, C.; Zwahlen, R. A. (2011). Interaction of hope and optimism with anxiety and depression in a specific group of cancer survivors: a preliminary study.Available from:www.pubfacts.com
  20. Seligman, M. E. P.; Reivich, K.; Jaycox, L.; Gillham, J. The optimistic child. Translated byDavarpanah, F.Tehran: Roshd Press; 2004. [Persian].

 

 


 

 

Original Article

Comparing Executive Function and Life orientation in Multiple Sclerosis Patients and Healthy People

 

*Raziyeh Jafari-Jozani

Master Student in General Psychology, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran

 

Seyyed Ali Mohammad Mousavi

Assistant Professor of General Psychology Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran.

 

Abdoljavad Ahmadi

Assistant professor of General Psychology Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran.

 

Nasrollah Asgari

Assistant Professor of Anthropology, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran.

 

Received:12/12/2015, Revised:30/01/2015, Accepted:08/03/2015


Abstract

Background & Objectives: Multiple sclerosis is one of the neuro-cognitive disorders that make a lot of cognitive and behavioral effects. This study was aimed to compare executive function and life orientation in multiple sclerosis patients and healthy people.

Methods: This study was descriptive and causal-comparative. Among all of the patients referred to Multiple Sclerosis Society of Iran, 100 patients with multiple sclerosis, at least 5 years of their disease passing, were chosen by sample randomization. For the comparison group, among relatives of patients with multiple sclerosis and multiple sclerosis society staff, 100 people were matched in terms of age, sex, education, occupation and marital status. Data was obtained by using executive function questionnaire (Nejati, 2013) and life orientation questionnaire (Scheier and Carver, 1985) and analyzed by T-test and MANOVA.

Results: Healthy people have higher average in the scales of executive functions and life orientation, compared to patients with multiple sclerosis. There is a significant different between these groups (p>0/05). 

Conclusion: Results showed that patients with multiple sclerosis compared to healthy people are of a lower position in the scales of executive functions. Life orientation scores in multiple sclerosis patients was lower than healthy people, and their attitude is toward the negative direction and pessimistic. According to the results, there is a need to pay more serious attention from specialists about intervention in the problems of this group.

Keywords: Executive function; Life orientation; Multiple sclerosis; Healthy people

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Corresponding author:

Raziyeh Jafari-Jozani,

Master Student in General Psychology, Imam Khomeini International University, Qazvin, Iran

E-mail: asal.jafari89@yahoo.com

 

  1. Cortez, Aldrete V.R; Duriez-Sotelo, E.; Carrillo-Mora, P.; Pérez-Zuno, J.A. (2012). Correlation between demyelinating lesions and executive functiondecline in a sample of Mexican patients with multiple sclerosis. Journal ofNeurologia, 28 (7): 394-399.
  2. Kollndorfer, K.; Krajnik, J.; Woitek, R.; Freiherr, J.; Prayer, D.; Schöpf, V. (2013). Altered likelihood of brain activation in attention and working memory networks in patients with multiple sclerosis: An ALE meta-analysis. Journal ofNeuroscience and Biobehavioral Reviews, 37, 2699-2708.
  3. Julian, Laura J. (2011). Cognitive functioning in multiple sclerosis. Journal ofNeurologic Clinics, 29, 507-525.
  4. Alizadeh, Hamid (2007). The relationship betweenneuro-cognitiveexecutive functionswithdevelopmental disorders.Journal ofAdvances in Cognitive Sciences. 8 (4): 57-70..  [Persian].
  5. Sutton, Amy M. (2007). Executive function in presence of sleep disordered breathing. Georgia State University. http://scholarworks.gsu.edu/cps_diss
  6. Ganji, Mehdi. Abnormal psychology based on DSM-5. 1st ed. Tehran: Savalan Press; 2013. [Persian].
  7. Santiago, O.; Guardia, J.; Casado, V.; Carmona, O.; Arbizu, Tx. (2007). Specificity of frontal dysfunction in relapsing-remitting multiple sclerosis. Archives of Clinical Neuropsychology, 22, 623-629.
  8. Prakash, RuchikaShaurya; Erickson, Kirk I.; Snook, Erin M.; Colcombe, Stanley J.; Motl, RobertW.;Kramer, Arthur F. (2008). Cortical recruitment during selective attention in multiple sclerosis: An fMRI investigation of individual differences. Journal ofNeuropsychologia, 46, 2888-2895.
  9. Iaffaldano, Pietro; Viterbo, Rosa Gemma; Goretti, Benedetta; Portaccio, Emilio; Amato, Maria Pia; Trojano, Maria (2014). Emotional and neutral verbal memory impairment in Multiple Sclerosis. Journal of the Neurological Sciences, 341, 28-31.
  10. Steckova, T.; Hlustik, P.; Sladkova, V.; Odstrcil, F.; Mares, J.; Kanovsky, P. (2014). Thalamic atrophy and cognitive impairment in clinically isolated syndrome and multiple sclerosis. Journal of the Neurological Science, 342, 62-68.
  11. Bakhti, M.; Salehi, M. What isMS? And howto livewithit?,Tehran: Ketabsarayesalam Press; 2009.  [Persian].
  12. Carr, Allen. Positive psychology the science ofhumanhappiness andstrength. Translated by Pashasharifi, H.; NajafiZand, J. Tehran: Sokhan Press; 2006. [Persian].
  13. Dehghani, A.; MohammadkhanKermanshahi, S.; Memariyan, R. (2010). Trainingneeds in patients with multiple sclerosis referred toMultipleSclerosisSociety of Tehran in 2010. ZahedanJournal of research in Medical Sciences, 14 (1): 47-51.[Persian].
  14. Aghayousefi, A.; Shaghaghi, F.; Dehestani, M.; BarghiIrani, Z.(2012). The relationship of quality of lif and psychological capital with illness perception in MS patients. Journal ofHealth Psychology, 1 (1): 1-15.[Persian].
  15. Nejati, Vahid. (2013). Cognitive Abilities Questionnaire: evaluation of psychometric properties. Journal of Advances in Cognitive Sciences. 15 (2): 11-19. [Persian].
  16. AhmadzadehRaji, M.; Khosravi, A.; Sanati, M.A.; Haji Hoseini, R.; Ebrahimi, A.; Nabavi, M. (2011). Interleukin VII receptor genepolymorphism inmultiple sclerosis patients.Journal of ShahidSadoughi University of Medical Sciences, 19 (4): 501-510. [Persian].
  17. Paul, Robert; Grieve, Stuart M.; Chaudary, Bilal; Gordon, Norman; Lawrence, Jeffrey; Cooper, Nicholas; Clark, C. Richard; Kukla, Matthew; Mulligan, Richard; Gordon, Evian (2009). Relative contributions of the cerebellar vermis and prefrontal lobe volumes on cognitive function across the adult lifespan. Journal ofNeurobiology of Aging, 30, 457-465.
  18. Artacho, MaríaÁngeles Rodríguez; Milán, Emilio Gómez; Pérez, Miguel; Pereda, Alex; Arnal, Carmen (2006). Executive dysfunction syndrome in multiple sclerosis. Journal of Experimental Psychology: Neuropsychology, 1-30. Available from:www.dissertation.lib-ebook.com
  19. Rajandram, R.; My Ho, S.; Samman, N.; Chan, N.; McGrath, C.; Zwahlen, R. A. (2011). Interaction of hope and optimism with anxiety and depression in a specific group of cancer survivors: a preliminary study.Available from:www.pubfacts.com
  20. Seligman, M. E. P.; Reivich, K.; Jaycox, L.; Gillham, J. The optimistic child. Translated byDavarpanah, F.Tehran: Roshd Press; 2004. [Persian].