دانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Life expectancy predictions based on perceived social support and mental health among those recovering from covid-19 diseaseپیشبینی امید به زندگی براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت روان در میان بهبودیافتگان بیماری کووید- 19291365FAمجیدصفاری نیااستاد روانشناسی اجتماعی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه پیام نور0000-0003-4225-5899فاطمهعیسی زادهدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه پیام نور، امارات.0000-0001-9171-4559زهراحمزئیدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه پیام نورJournal Article20200602Introduction: Covid-19 disease is highly debated with its increasing prevalence and the damage it inflicts on life, financial and psychological resources; so, The aim of the present study is to predict life expectancy based on perceived social support and mental health among those recovering from Covid-19 disease. <br />Materials and Methods: The statistical population of the present study was 117 people with improved covid-19 disease, 90 of whom were the statistical sample size of the present study according to Morgan table. The present study was conducted in 1399 in Bushehr province and sampling was done based on available sampling method. The study's tools included three written perceptions of perceived social support, Zimet (1988) (MSPSS), Goldberg's Mental Health (1972) (GHQ-12), and Snyder's Life Hope Questionnaire (1991). The present study was a descriptive study and Pearson correlation coefficient and regression analysis were used to analyze the data. <br />Results: The results showed that perceived social support and mental health are correlated with life expectancy. It was also found that perceived social support and mental health predicted 49(P=0/000) and 36(P=-0/006) percent of life expectancy changes, respectively. <br />Conclusion: The findings of the present study indicate that by providing suitable grounds for improving quality, strengthening and creating the characteristics of perceived social support and mental health in those recovering from covid-19 disease, life expectancy can be expected in They improved<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>بیماری کووید-19 با شیوع روزافزون خود و آسیبهایی که بر منابع جانی، مالی و روانشناختی وارد میکند، بسیار مورد بحث است؛ لذا، هدف پژوهش حاضر، پیشبینی امید به زندگی بر اساس حمایت اجتماعی ادراکشده و سلامت روان در میان بهبودیافتگان بیماری کووید- 19 بود.<br /> <strong>مواد و روش</strong> جامعه آماری پژوهش حاضر، 117 فرد بهبودیافته از بیماری کووید- 19 بود که بر اساس جدول مورگان 90 نفر از آنها حجم نمونه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. پژوهش حاضر در سال 1399 و در استان بوشهر انجام گرفت و نمونهگیری، بر اساس روش نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. ابزار این پژوهش شامل سه پرسشنامه کتبی حمایت اجتماعی ادراکشده زیمت (1988<strong>) </strong>(MSPSS)، سلامت روان گلدبرگ (1972) (GHQ-12)و پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) بود. پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی است و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.<br /> <strong>یافتهها</strong> نتایج حاصل نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت روان با امید به زندگی همبستگی دارند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت روان به ترتیب 49 (0/000=P) و 36 درصد (0/006 =P) از تغییرات امید به زندگی را پیشبینی میکنند.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> یافتههای مطالعه حاضر، حاکی از آن است که با فراهم آوردن زمینههای مناسب برای بهبود کیفیت، تقویت و ایجاد شاخصههای حمایت اجتماعی ادراکشده و سلامت روان در بهبودیافتگان از بیماری کووید- 19 میتوان امید به زندگی را در آنها بهبود بخشید.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1365_fed43db6bbd90904e59ede42d20f0f0c.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321The survey of pervalence of obesity and some factors of breeding and its related physical activities in females aged 30-50 years of the city of Bojnordشیوع چاقی و برخی از عوامل زاد و ولد و فعالیت بدنی مرتبط با آن در زنان 50 – 30 سال شهر بجنورد13211378FAکلثومهچمنیکارشناسارشد تربیت بدنی گرایش فیزیولوژی ورزش دانشگاه حکیم سبزواریمحمدرضاحامدی نیااستاد فیزیولوژی ورزش دانشگاه حکیم سبزواریمحمدرضامعین فرددانشیار مدیریت ورزشی دانشگاه حکیم سبزواریطیبهامیری پارسادکتری بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشگاه حکیم سبزواری0000-0002-5032-7816Journal Article20181014Introduction: The purpose of this study was the investigation of obesity prevalence and some related factors in Bojnord female. <br />Materials and Methods: The samples consisting of 380 females of 3050 years of age, were selected based on random cluster sampling method. A researcher made questionnaire was prepared for gathering data about breeding and obesity. The Beck questionnaire was used to measure the physical activity level. Results: The results showed that the prevalence of obesity and overweight in the female aged 30-50 years of the city of Bojnord were 21.8 and 43.4 percent, respectively. <br /> Conclusion: The results also showed that age of the first Parturition (P=0/06), lactation duration (P=0/26), the age of the first menstrual period (P=0/24), TV watching duration in 24 hours (P=0/61), physical activity index during job (P=0/36) and exercising (P=0/21) among three groups were not significantly differnece. Age (P=0/00), children number (P=0/01), pregnancy number (P=0/00), duration of consumption of Oral contraceptive pill (P=0/03), sitting and physical inactivity in female normal weight in comparison with obese female (P=0/01)were significantly lower, and physical activity index in leasure time (P=0/00) and marriage age (P=0/03) were higer. Considering the high prevalence of obesity and overweight in Bojnord, it is recommended that women do more physical activity and further information be made for women about obesity-related risk factors, recognize symptoms and illnesses caused by obesity and ultimately prevent and reduce chronic diseases and their costs resulting from treatment programs should be done<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع چاقی و عوامل مرتبط با آن در زنان شهر بجنورد انجام شد.<br /> <strong>مواد و روش</strong>در این مطالعه 380 نفر از زنان 50 - 30 ساله شهر بجنورد انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته برای جمعآوری اطلاعات مربوط به دلایل زاد و ولد چاقی تحلیل شد و پرسشنامه فعالیت بدنی بک Beck Physical Activity Questionnaire )) برای تعیین میزان فعالیت بدنی زنان مورد استفاده قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها</strong> در این بررسی شیوع چاقی و اضافه وزن در زنان 50 - 30 ساله شهر بجنورد بهترتیب 21/8 درصد و 43/4 درصد بود.<br /> <strong>نتایج</strong> نتایج نشان داد که سن اولین زایمان (0/06=p)، مدتزمان شیردهی (0/25=p)، سن اولین قاعدگی (0/24=p)، مدت تماشای تلویزیون در شبانهروز (0/61=p)، شاخص فعالیت بدنی در حین کار (0/36=p) و حین ورزش بین سه گروه، تفاوت معنیداری نداشت (0/21=p). سن (0/00=p)، تعداد فرزندان (0/01=p)، تعداد بارداری (0/00=p)، مدت استفاده از قرصهای ضدبارداری (0/03=p) و نشستن و عدمفعالیت بدنی (0/01=p) در زنان طبیعی نسبت به زنان چاق، بهطور معنیداری، کمتر و شاخص فعالیت بدنی در اوقات فراغت (0/00=p) و سن ازدواج (0/03=p) بیشتر بود. برای کاهش چاقی توصیه میشود زنان فعالیت بدنی بیشتری انجام دهند و اطلاعرسانی بیشتر برای آشنایی مردم بهویژه زنان با عوامل مرتبط با چاقی، عوارض و بیماریهای ناشی از چاقی و در نهایت پیشگیری و کاهش بیماریهای مزمن و هزینههای ناشی از برنامههای درمانی آنها انجام شود.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1378_aaf6f3ddf9e287495ccddfb729f4c831.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321The Comparison of Life Satisfaction, Distress tolerance and Stress coping styles in Elderly men with remarriage and single Elderly menمقایسه احساس رضایتمندی از زندگی، تحمل پریشانی و سبکهای مقابله با استرس در مردان سالمند با ازدواج مجدد و مردان سالمند مجرد23291379FAماندانانیکناماستادیار گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه خاتم، تهران، ایران0000-0001-5431-2593مریمتیموریکارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، ایران0000-0001-5801-5932Journal Article20190119Introduction: Elderly marriage is one of the appropriate arrangements to improve quality of life indicators in the elderly which makes the elderly to not be alone and to keep their spirits together. The purpose of this study was to compare the satisfaction of life, distress tolerance and coping styles in elderly men with re-marriage and single elderly men. <br />Materials & Method: The research design was causal-comparative. The statistical population included 40 remarried elderlies and 40 single elderlies of Tehran, who were selected using a snowball sampling method. For data collection, life satisfaction questionnaire, distress tolerance and stress coping styles were used. Data were analyzed using independent t-test and analysis of variance. <br />Results: findings showed that the Life Satisfaction of elderly men with re-marriage is higher than single elderly men (p < 0/001). also, the results showed that there is a significant difference between tolerance and coping styles in elderly men with remarriage and single elderly men (p < 0/001). remarriage Elderly men more use distress assessment and distress adjustment but single elderly men use the attraction and tolerance component. elderly men whit remarriage in stressful situations use focused cognitive assessment and problem-solving focused coping. But single elderly men are more likely to use emotion-focused coping, social support, and physical restraint coping-focused. <br />Conclusion: Therefore, single elderly men are more vulnerable to married elderly men, and more effort is needed to increase their mental health. <strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>ازدواج سالمندان، یکی از تمهیدات مناسب برای بهبود شاخصهای کیفیت زندگی در سالمندان است که باعث میشود سالمندان تنها نباشند و با داشتن همکلام روحیه خود را حفظ کنند.هدف پژوهش حاضر، مقایسه رضایتمندی از زندگی، تحمل پریشانی و سبکهای مقابله با استرس در مردان سالمند با ازدواج مجدد و مردان سالمند مجرد بود.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> طرح پژوهش، از نوع علی- مقایسهای بود. نمونه آماری شامل 40 سالمند با ازدواج مجدد و 40 سالمند مجرد تهران بود که با روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب گردیدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایتمندی از زندگی، تحمل پریشانی و سبکهای مقابله با استرس استفاده شد. دادهها از طریق tمستقل و تحلیل واریانس، تجزیهو تحلیل شدند.<br /> <strong>یافتههای پژوهش</strong> نتایج نشان داد که رضایت از زندگی مردان سالمند با ازدواج مجدد، بیشتر از مردان سالمند مجرد است (0/001>p). همچنین نتایج نشان داد بین تحمل پریشانیو سبکهای مقابله با استرس در مردان سالمند با ازدواج مجدد و مردان سالمند مجرد، تفاوت معنادار وجود دارد (0/001>p). مردان سالمند با ازدواج مجدد، بیشتر از ارزیابی پریشانی و تنظیمپریشانی استفاده میکنند ولی مردان سالمند مجرد، از مؤلفه جذب و تحمل استفاده میکنند. مردان سالمند با ازدواج مجدد در موقعیتهای استرسزا از مقابله متمرکز بر ارزیابی شناختی و مقابله متمرکز بر حل مسئله استفاده میکنند ولی مردان سالمند مجرد، بیشتر از مقابلهمتمرکز بر هیجان، جلب حمایت اجتماعی و مهار جسمانی استفاده میکنند.<br /> <strong>بحث و نتیجهگیری</strong> بنابراین مردان سالمند مجرد نسبت به مردان سالمند با ازدواج مجدد، آسیبپذیری بیشتری دارند و افزایش سلامتروان آنان باید مورد توجه قرار گیرد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1379_ab9d678c3e28509117a7b610fefeff65.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Histometric Study the Effects of Thiamin on the Structure of the Small Intestine in Induced Alloxan Diabetic Ratsبررسی هیستومورفومتری اثر تیامین بر ساختار روده کوچک در موشهای دیابتی ناشی از آلوکسان30381380FAرحمت اللهفتاحیان دهکردیدانشیار، گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران0000-0003-2126-6847کاظمنوروزیدانشجوی کارشناسیارشد بافت شناسی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران0000-0001-6428-4397سعیدحبیبیان دهکردیدانشیار گروه علوم پایه، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانJournal Article20190506Introduction: Diabetes is characterized by high blood glucose levels and defects in insulin production and function. Contamination of food and the environment with lead can worsen the condition of diabetics. This study investigated the effect of thiamine on the small intestinal histomorphology of alloxan-induced diabetic rats. <br />Material and Methods: In this interventional study, 63 Wistar rats were randomly divided into 9 groups. Three groups of animals were considered as control group (A), thiamine+lead 200 (H) and thiamine+lead 1000 (I). Lead in ppm and acetate form was added to drinking water. The other groups became diabetic via alloxan at a dose of 200 mg/kg. Group B: diabetic mice; Group C: Diabetic mice receiving thiamine; Groups D and E of diabetic mice receiving lead 200 and 1000 were named. Mice in groups F and G received 200 and 1000 ppm of thiamine and lead. Thiamine was used daily and peritoneal with 70 mg/kg dose. On the 29th day, histotechnique was performed on small intestine samples and their histomorphometry was examined. <br />Result: Histomophometry of intestinal structure in mice receiving untreated lead in diabetic group showed a significant increase compared to healthy mice. However, these parameters did not show a significant difference in lead-receiving diabetic rats treated with thiamine compared to the control group. The thiamin improved insulin secretion and reduced turbulence in villi´s of small intestine and improve size of muscular layer in digestive lumen. <br />Conclusion: Probably the antioxidant compound in the thiamin can reduce some complications of lead acetate in diabetic patients. <strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>دیابت با سطح بالای گلوکز خون و نقص در تولید و عملکرد انسولین شناخته میشود. آلودگی مواد غذایی و محیط با سرب، سبب وخامت حال دیابتیها میشود. این مطالعه، تأثیر تیامین بر هیستومورفولوژی روده کوچک موشهای دیابتی ناشی از آلوکسان را بررسی کرد.<br /> <strong>مواد و روش</strong>در این پژوهش مداخلهای، تعداد 63 سر موش صحرایی نژاد ویستار، بهصورت تصادفی در 9 گروه جای گرفتند. سه گروه از حیوانات بهعنوان گروه کنترل (A)، گروه تیامین+ سرب 200 (H) و تیامین+ سرب 1000 (I) درنظر گرفته شدند. سرب بر حسب ppm و بهصورت استات در آب مصرفی اضافه شد. سایر گروهها، از طریق آلوکسان با دوزmg/kg 200 دیابتی شدند. موشهای گروه B دیابتی تنها، گروه C موشهای دیابتی دریافتکننده تیامین، گروههای D و E موشهای دیابتی دریافت کننده سرب 200 و 1000 نامگذاری شدند. موشهای گروههای F و G، تیامین و سرب به میزان ppm 200 و 1000 دریافت کردند. تیامین، روزانه، صفاقی و mg/kg70 استفاده شد. روز 29 ام بر نمونههای روده کوچک، هیستوتکنیک انجام شد و هیستومورفومتری آنها بررسی شد.<br /> <strong>یافتهها</strong>هیستوموفومتری ساختار روده در موشهای گروه دیابتی دریافتکننده سرب درماننشده، در مقایسه با موشهای سالم، افزایش معنیدار نشان داد. اما این پارامترها در موشهای دیابتی دریافتکننده سرب که با تیامین درمان شدند نسبت به گروه کنترل، تفاوت معنیدار نشان نداد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> احتمالاً ترکیب آنتیاکسیدانی موجود در تیامین میتواند برخی از عوارض استات سرب را در بیماران دیابتی کاهش دهد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1380_e9e3f283023fe062e8c18c1601b9e392.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Effects of one period of total-body resistance exercise (TRX) training on serum concentration of myostatin and follistatin in inactive womenتأثیر یک دوره تمرین مقاومتی کل بدن (TRX) بر غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال41471381FAرحیمهموسویکارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران0000-0001-8833-5240فهیمهکاظمیاستادیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران0000-0003-3622-0438پروانهنظرعلیاستاد، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایرانJournal Article20190717<strong>Introduction</strong><strong>:</strong> It is known that the total-body resistance exercise (TRX) is a new training method to improve muscle strength and muscle mass, but, the impact of TRX training on the hormones involved in regulating muscle mass remains unknown. Therefore, the purpose of this study was to determine the effects of one period of TRX training on serum concentration of myostatin and follistatin in inactive women. <br /><strong>Materials and methods</strong><strong>:</strong> In an experimental study with pre- and post-test design, 27 inactive women aged 20 to 40 years were randomly divided into two groups of control (n=12) and TRX (n=15). The TRX group performed for eight weeks and three sessions a week on selected TRX trainings, which included 6 main movements for 60 minutes. Blood samples were collected at baseline and 48 hours after the last exercise session and serum concentration of myostatin and follistatin was measure. Independent sample t-test and paired sample t-test was used for analyzing data. <br /><strong>Results</strong><strong>:</strong> The results showed that TRX training resulted in a significant reduction in serum myostatin (TRX: 42.53 ± 8.64 pg/ml versus control: 52.77 ± 12.90 pg/ml) when compared to the control group (P= 0.021). Also, TRX training resulted in a significant increase in serum follistatin (TRX: 1865.93 ± 209.78 pg/ml versus control: 1651.41 ± 164.92 pg/ml) when compared to the control group (P= 0.008). <br /><strong>Conclusion</strong><strong>:</strong> According to the present findings, it seems that one period of TRX training may be result in decrease of myostatin and increase of follistatin hormones in inactive women<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>اخیراً مشخص شده است که تمرین مقاومتی کل بدن (TRX)، یک روش تمرینی جدید برای بهبود قدرت و توده عضلانی میباشد ولی تأثیر تمرین TRX بر هورمونهای درگیر در تنظیم توده عضلانی ناشناخته باقی مانده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر یک دوره تمرین TRX بر غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال بود.<br /> <strong>مواد و روشها</strong>درمطالعهای تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون، 27 زن غیرفعال (20 تا 40 سال) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (12 نفر) و TRX (15 نفر) تقسیم شدند. گروه TRX به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته تمرینات منتخب TRX را اجرا کردند که شامل 6 حرکت اصلی به مدت 60 دقیقه بود. نمونههای خونی در حالت پایه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمعآوری و غلظت میوستاتین و فولیستاتین سرم اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای t همبسته و t مستقل استفاده شد.<br /> <strong>یافتهها</strong>نتایج نشان داد که تمرین TRX منجر به کاهش معنیدار میوستاتین سرم نسبت به گروه کنترل (TRX: 8/64± 42/53پیکوگرم بر میلیلیتر در برابر کنترل: 12/90± 52/77پیکوگرم بر میلیلیتر) میشود (0/021=p ). همچنین، تمرین TRX منجر به افزایش معنیدار فولیستاتین سرم نسبت به گروه کنترل (TRX: 209/78± 1865/93پیکوگرم بر میلیلیتر در برابر کنترل: 164/92± 1651/41پیکوگرم بر میلیلیتر) شد (0/008=p ).<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> مطابق با یافتههای پژوهش حاضر به نظر میرسد که یک دوره تمرین TRX ممکن است منجر به کاهش میوستاتین و افزایش فولیستاتین سرم در زنان غیرفعال شودhttps://jsums.medsab.ac.ir/article_1381_0d8de6eb3ebfef0a09ce60a089f9050d.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321High intensity interval training leads to protein synthesis through the complex pathway of a target of rapamycin (mTORC1) in the heart muscle tissue of a type 1 diabetic ratsتأثیر تمرین تناوبی پرشدت بر سنتز پروتئین از طریق مسیر کمپلکس: یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) در بافت عضله قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع 149551382FAنداآقایی بهمنبگلواستادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد علیآباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علیآباد کتول، ایران0000-0003-0972-1288محمدشرافتی مقدماستادیار، گروه عمومی و پایه، واحد هشتگرد، دانشگاه آزاد اسلامی، البرز، ایران0000-0002-8697-2278فرهاددریانوشدانشیار، گروه علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0001-6961-886xسعیدهشادمهریاستادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد یادگار امام خمینی (ره) شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0002-5000-4427شیواجهانی گلبراستادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد یادگار امام خمینی (ره) شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-3064-9911Journal Article20181217Introduction: The complex pathway of a rapamycin target in mammals (mTORC1) is one of the important pathways in protein synthesis in the heart, which in type 1diabetes can led to impairment and is a factor for hypertrophy. The aim of this study is to investigate the effect of high intensity interval training (HIIT) on the mTORC1 pathway in heart muscle tissue of type 1 diabetic rats. Materials and Methods: In this experimental study, 16 SpragueDawley male rats (with mean weight of 300±20 gr) were selected and after induction of diabetes by STZ and nicotinamide were randomly assigned into two groups: diabetic training (8 head) and diabetic control (8 head). The experimental group performed 4 days a week the exercise training for 4 weeks, while the control group did not have any training program. Independent T-test was used to analyze the data. Results: There was a significant increase in the content of AKT1 (p < 0.027), mTOR (p < 0.003) and P70S6K1 (p < 0.024) proteins in the training group compared to control group, while significant change was not observed in the content of 4EBP1 (p < 0.75) in the training group compared to control group. Conclusion: HIIT for 4 weeks can activate the pathway AKT1/mTOR/P70S6K1 on the mTORC1 pathway. Therefore, HIIT by this pathway could lead to physiologic hypertrophy in the heart of type 1 diabetic subjects.<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>مسیر کمپلکس یک هدف راپامایسین در پستانداران (mTORC1) از مسیرهای مهم سنتز پروتئین در قلب میباشد که در بیماران دیابتی نوع 1 میتواند منجر به نقص شود و عاملی برای هیپرتروفی پاتولوژیک باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی پرشدت (HIIT) بر مسیر mTORC1 در بافت عضله قلب موشهای صحرایی مبتلا به دیابت نوع 1 میباشد.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این مطالعه، 16 سر موش صحرایی نر 3 ماهه نر از نژاد اسپراگداولی با میانگین وزن 20±300 گرم انتخاب شدند و پس از دیابتی شدن نوع 1 از طریق محلول استرپتوزوتوسین، به روش تصادفی به 2 گروه، تمرین دیابتی (8 سر) و کنترل دیابتی (8 سر) تقسیم شدند؛ گروه تمرینی 4 روز در هفته مطابق با برنامه تمرینی به مدت 4 هفته به تمرین ورزشی پرداختند؛ در حالی که گروه کنترل هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون t-مستقل استفاده شد.<br /> <strong>یافتهها</strong>افزایش معنیداری در محتوای پروتئینهای AKT1 (p <0/027)، mTOR (p <0/003) و P70S6K1 (p <0/024) در گروه تمرین نسبت به کنترل مشاهده شد؛ اما تغییر معنیداری در محتوای 4EBP1 (p <0/75) در گروه تمرین نسبت به کنترل مشاهده نشد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong>تمرین تناوبی پرشدت به مدت 4 هفته توانست مسیر AKT1/mTOR/P70S6K1 را در مسیر mTORC1 فعال کند. بنابراین، HIIT از این مسیر میتواند منجر به هیپرتروفی فیزیوژلویک در قلب آزمودنیهای دیابتی نوع 1 شود.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1382_5ac89eb1b8d8c15454a2ebaeddf60d36.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Investigation the performance of electrokinetic method on removal of polyaromatic hydrocarbons from contaminated soils: A systematic reviewبررسی کارایی روش الکتروکینتیک در حذف هیدروکربنهای پلیآروماتیک از خاکهای آلوده: یک مطالعه مروری سیستماتیک56661388FAسید مصطفیابطحیمربی، گروه ایمنی، بهداشت و محیط زیست، شرکت نفت و گاز شرق، مشهد، ایران0000-0002-7670-0279محمد تقیعیلپورمربی، گروه ایمنی، بهداشت و محیط زیست، شرکت نفت و گاز شرق، مشهد، ایرانمحمودنقدبیشیمربی، گروه ایمنی، بهداشت و محیط زیست، شرکت نفت و گاز شرق، مشهد، ایرانگئااولیوری کنتیآزمایشگاه بهداشت محیط و غذا، گروه پزشکی، علوم جراحی و فناوریهای پیشرفته، " جی، اف، اینگرسیا ”، دانشگاه کاتانیا ، کاتانیا ، ایتالیا.محمدمیریاستادیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سبزوار، ایران.0000-0002-9424-6487Journal Article20190603Introduction: Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) have several adverse effects on human health and environment in the short and long term. In this study, a systematic review of the studies carried out to date on the removal of PAHs from contaminated soils by electrokinetic method and determining the parameters affecting this process has been investigated. Materials and Methods: This research is a systematic review study. For this purpose, the keywords related to PAHs pollutants and electrokinetic methods were first prepared. Search in scientific databases including Scopus, Web of Science and PubMed was done. After completion of the search, the findings of search was transferred to the Endnote software and screening was done to reach articles that are fully related to the subject. Results: A total of 571 articles were found until September 10, 2018 from the mentioned data basis. Then, 10 studies were carefully reviewed after removing duplicates and non-compliant items. The included studies were from 2000 to 2017. In 3 studies, electrochemical methods with surfactants and biosurfactants were used. Four studies utilized biodegradation techniques along with electro-kinetics. Combination of the electrokinetic with other processes can increase the efficiency of this process in removing PAHs from soil in a short period (less than 1 month). Conclusion: Considering the influence of different parameters on the process, it is recommended to conduct a pilot test to optimize the process before the implementation of this method.<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>هیدروکربنهای پلیآروماتیک<sup><sup>[1]</sup></sup> بر سلامت انسان و محیطزیست در کوتاهمدت و بلندمدت تأثیرات منفی متعددی دارد. در این مطالعه به بررسی سیستماتیک مطالعات انجام شده در زمینه حذف PAHs از خاکهای آلوده با استفاده از روش الکتروکنیتیک و تعیین پارامترهای تأثیرگذار بر این فرایند پرداخته شده است.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> این تحقیق، یک مطالعه مروری نظاممند میباشد. برای این منظور، ابتدا کلیدواژههای مرتبط با آلایندههای نفتی و روش الکتروکنتیک تهیه شد. جستجو در پایگاههای علمی شامل Scopus، Web of Scienceو PubMed انجام گرفت. پس از اتمام جستجو در هر پایگاه مقالات به نرمافزار Endnote منتقل شد و غربالگری تا رسیدن به مقالاتی که کاملاً به موضوع ارتباط دارند انجام گردید.<br /> <strong>یافتهها</strong> بهطور کلی571 مقاله تا تاریخ 10 سپتامبر سال 2018 از پایگاههای ذکر شده پیدا گردید. سپس با حذف موارد تکراری و موارد غیرمرتبط با موضوع، 10 مطالعه موردبررسی دقیق قرار گرفت. مطالعات بررسی شده مربوط به سالهای 2000 تا سال 2017 بود. در سه مطالعه از روش الکتروکنتیک به همراه سورفاکتانتها و بیوسورفاکتانتها شده بود. چهار مطالعه از روش تجزیه زیستی به همراه فرایند الکتروکنتیک بهره برده بود. تلفیق فرایند الکتروکنتیک با سایر فرایندها میتواند کارایی این فرایند را در حذف PAHs از خاک تا حد بسیار بالایی در زمانهای نسبتاً کوتاه (کمتر از 1 ماه) افزایش دهد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> با توجه تأثیرگذاری پارامترهای مختلف بر فرایند، انجام یک پایلوت آزمایشگاهی برای بهینه گرفتن فرایند قبل از اجرای این روش به صورت میدانی توصیه میگردد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1388_6eb642997750a119cbec6f3600dd954d.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Thymosin alpha-1 (Zadaxin): A thymic peptide with a wide range of biological and clinical activitiesتیموزین آلفا-1 (زاداکسین): پپتید تیموسی با طیف وسیعی از فعالیتهای بیولوژیکی و بالینی69811383FAیاسمینخوارزمی خراسانیکارشناسیارشد بیوشیمی،گروه شیمی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانhttps://orcid.org/00احمدآسودهاستاد، گروه شیمی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000000214060595Journal Article20190908Introduction: Thymosin alpha-1 (zadaxin) a 28-amino acid peptide, which was first identified in the calf thymus. This peptide is a biological modifier which leads to activation of various cells of the immune system. In the recent years, thymosin alpha-1 has been studied in in vitro and in vitro studies to evaluate its biological activities and therapeutic applications. <br />Materials and Methods: This study was done to summarize findings from the biological and clinical applications of thymosin alpha-1 peptide. We searched at the sites of Google, Google Scholar and PubMed over 1966-2019 using Thymosin alpha-1, Immunomodulatory, Cancer, Hepatitis and AIDS as keywords. Results: The results showed that thymosin alpha-1 interacts with Tolllike receptors (TLR) and brings about to activation of some intracellular pathways that ultimately stimulate the immune system by modulating cytokine production, enhancing T-cell and dendritic cells. The peptide also shows antitumor activity and a protective role against oxidative damage by increasing the level of antioxidant enzymes. Clinical studies with thymosin alpha-1 have been shown a broad effective application against many infectious diseases, including hepatitis B and C and AIDS. In addition, thymosin alpha-1 is considered as a promising and adjunctive approach for subjects suffering from some cancers such as hepatocellular carcinoma and melanoma. <br />Conclusion: The results of this study indicate the multiple biological properties of thymosin alpha-1. However, further studies are needed to understand the mechanism of action of thymosin alpha-1. <strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>تیموزین آلفا-1 (زاداکسین)، پپتید 28 اسیدآمینهای میباشد که اولینبار از تیموس گوساله شناسایی شد. این پپتید، یک اصلاحکننده واکنش زیستی میباشد که منجر به فعال شدن سلولهای مختلف سیستم ایمنی میشود. در سالهای اخیر، تیموزین آلفا-1 در مطالعات درونتنی و برونتنی بهمنظور بررسی فعالیت زیستی و کاربردهای درمانی آن مورد مطالعه قرار گرفته است.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این پژوهش، تعدادی از مطالعات موجود در زمینه تیموزین آلفا-1 از طریق جستجوی الکترونیکی با وارد کردن کلید واژههای تیموزین آلفا-1، تنظیم سیستم ایمنی، سرطان، هپاتیت و ایدز در بانکهای اطلاعاتی نظیر Google، Google Scholar و PubMed بین سالهای 1966 تا 2019 نقد و بررسی شدند.<br /> <strong>یافتهها</strong> نتایج نشان داد که تیموزین آلفا-1 با گیرندههای Toll-like receptors (TLR) برهمکنش برقرار میکند و منجر به فعالسازی برخی از مسیرهای داخل سلولی میشود که در نهایت سبب تحریک سیستم ایمنی از طریق تحریک تولید سیتوکینها، افزایش سلولهای T و دندریتیک میگردد. این پپتید همچنین دارای فعالیت ضدتوموری و نیز خاصیت دفاع در برابر آسیبهای اکسیداتیو از طریق افزایش سطح آنزیمهای آنتیاکسیدانی میباشد. تیموزین آلفا-1 کاربرد بالینی گستردهای در برابر بسیاری از بیماریهای عفونی از جمله هپاتیت B و C و ایدز نشان داده است. علاوه بر این، استفاده از تیموزین آلفا-1 میتواند در درمان برخی سرطانها از جمله سرطان هپاتوسلولار و ملانوما بسیار امیدبخش باشد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده خواص بیولوژیکی چندگانه تیموزین آلفا-1 میباشد. با این وجود، مطالعات بیشتری بهمنظور درک سازوکار عمل تیموزین آلفا-1 مورد نیاز است.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1383_8fbb340274f892f11cf7d2daa72fb199.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Green Synthesis of Iron Nano Particles Using Fennel (Foeniculum vulgare) Extract and its Antioxidant Propertiesسنتز سبز نانوذرات آهن با استفاده از عصاره رازیانه (Foeniculum vulgare) و بررسی خواص آنتیاکسیدانی آن83881389FAابوالفضلموسویدانشجوی کارشناسیارشد شیمی آلی، گروه علوم پایه، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران0000-0001-7816-648Xمحمدآرمیندانشیار، گروه کشاورزی، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران0000-0002-2228-7204سید هاشماخلاقیدانشیار، گروه علوم پایه، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایرانJournal Article20190702Introduction: Typical nanoparticle synthesis methods have disadvantages such as poor structure, low production rate, high production cost and high energy requirement. Therefore, today the tendency to use plant resources as one of the most suitable methods of nanoparticle synthesis is taken into consideration by researcher attention. Foeniculum vulgare is one of the most important medicinal plants in Iran that has the potential to synthesize nanoparticles from its seed or shoot extracts. In this study, the possibility of green synthesis of zero iron nanoparticles using fennel seed extracts was investigated. <br /> Materials and Methods: In this study, seed extract was used to synthesize green nanoparticles of iron particles.The antioxidant properties and the total amount of phenolic compounds of seed extract and extract containing nano-iron particles were determined. Structural analysis of iron nanoparticles was performed using scanning electron microscopy. <br />Results: The formation of iron nanoparticles was confirmed by changing the color of the solution from yellow to brown. Both in the extract containing the seeds and in the extract containing iron nanoparticles, antioxidant properties were observed and adding iron nanoparticles increased the antioxidant properties of fennel. Structural analysis of iron nanoparticles using scanning electron microscopy showed that the shape of spherical particles and its dimensions are 200 nm. <br />Conclusion: The results of this experiment showed that the fennel seed extract can be used to synthesize nanoscale zero-valent iron particles, and increasing the Zero nanoparticles increases its antioxidant properties. Received<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>روشهای معمول سنتز نانوذرات، نقایصی مانند ساختار ضعیف، نرخ تولید کم، هزینه تولید بالا و نیاز به انرژی زیاد دارد. از این رو، امروزه گرایش به استفاده از منابع گیاهی، بهعنوان یکی از مناسبترین روشهای سنتز نانوذرات، مورد توجه محققان قرار گرفته است. رازیانه (<em>Foeniculum vulgare</em>) یکی از گیاهان دارویی بسیار مهم در ایران است که پتانسیل سنتز نانوذرات از عصارههای بذر یا اندام هوایی آن وجود دارد. در این مطالعه، امکان سنتز سبز نانو ذرات آهن صفر با استفاده از عصارههای بذر رازیانه مورد بررسی قرار گرفت.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این بررسی از عصاره بذر برای سنتز سبز نانو ذرات آهن استفاده شد. خصوصیات آنتیاکسیدانی و میزان کل ترکیبات فنولی عصاره بذر و عصاره حاوی ذرات نانو آهن تعیین شد. بررسی ساختاری نانوذرات آهن با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی انجام شد.<br /> <strong>یافتهها</strong> تشکیل نانوذرات آهن با تغییر رنگ محلول از زرد به قهوهای تأیید شد. هم در عصاره حاوی بذر و هم در عصاره حاوی نانوذرات آهن، خصوصیت آنتیاکسیدانی مشاهده شد و افزودن نانوذرات آهن، سبب افزایش خصوصیات آنتیاکسیدانی رازیانه شد. بررسی ساختاری نانوذرات آهن با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان داد که شکل ذرات کروی و ابعاد آن 200 نانومتر میباشد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> نتایج این آزمایش نشان داد میتوان از عصاره بذر رازیانه برای سنتز نانوآهن صفر ظرفیتی استفاده کرد و افزایش نانوذرات آهن صفر، سبب افزایش خاصیت آنتیاکسیدانی آن میشود.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1389_92770b595b68cfd894f82715cf3cfcdb.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Modulation of TGF-β and TNF-α expression in wound healing by fly larvae extractتعدیل بیان TGF-β و TNF-α به نفع ترمیم زخم توسط عصاره لارو مگس93981390FAشهرامکمالیدانشیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایرانسهراببوذرپوراستادیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه گنبد، گنبد کاووس، ایرانمجیدمومنی مقدمدانشیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران0000-0001-8372-1310Journal Article20191011Creating wounds from simple to advanced and from acute to chronic is one of the problems that mankind has faced for a long time. Over the past half century, with the discovery of antibiotics, human ability to manage wounds has improved much more than before, but antibiotic resistance has become a serious problem in recent decades, especially for chronic wounds, and therefore different therapeutic approaches are needed. Larval therapy is an old method that requires molecular cellular research and recognition and confirmation of its function can lead to the development of new drugs. In this study, the larvae of Lucilia sericata were first prepared and extracted, and then the extract was affected on fibroblast cells and molecular cellular studies were performed. The results indicate that TNF-α gene expression was 8 times higher in the control sample. The expression of SMAD-2 gene was 6 times higher in the control sample than in the control sample. TGF-β gene expression in the treated sample was 4 times that of the control sample. Given the additive effect on fibroblast growth and molecular confirmation of the above genes, it is suggested that this extract has the potential to heal wounds. <strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>ایجاد زخم؛ از ساده تا پیشرفته و از حاد تا مزمن، یکی از مشکلاتی است که بشر از دیرباز با آن مواجه بوده است. در نیمه قرن گذشته و با کشف آنتیبیوتیکها، توانایی بشر در مدیریت زخم، بسیار بهتر از گذشته شد اما مقاومت آنتیبیوتیکی در دهههای اخیر به مشکلی جدی برای کنترل زخم بهویژه زخمهای مزمن تبدیل شده و لذا روشهای درمانی متفاوت مورد نیاز میباشند. لارو درمانی، یک روش قدیمی است که نیازمند بررسی و شناخت سلولی مولکولی است و تأیید عملکرد آن میتواند به تهیه داروهای جدید منجر شود.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این مطالعه، ابتدا لارو مگس لوسیلیا سریکاتا تهیه و عصاره آن تهیه شد و در مرحله بعد این عصاره بر سلولهای فیبروبلاستی تأثیر داده شد و بررسی سلولی مولکولی در مورد نحوه تأثیر انجام گردید.<br /> <strong>یافتهها</strong> سلولها در تست MTT همانطور که طبق مقالات قبلی، قابل پیشبینی بود رشد معنیداری را نسبت به نمونه کنترل از خود نشان دادند.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> نتایج نشاندهنده این موضوع میباشند که بیان ژن TNF-α در نمونه تیمار 8 برابر نمونه کنترل بود. بیان ژن SMAD-2 در نمونه تیمار 6 برابر نمونه کنترل بود. بیان ژن TGF-β در نمونه تیمار 4 برابر نمونه کنترل بود. با توجه به اثر افزایشی بر رشد فیبروبلاست و تأیید مولکولی ژنهای فوق پیشنهاد میشود این عصاره دارای توانایی برای درمان زخم میباشد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1390_162fe2a9f1bbb4cc5afcd9412807a155.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Epidemiology of tuberculosis in Sabzevar district during 2009-2013اپیدمیولوژی بیماری سل در شهرستان سبزوار طی سالهای 1392-13881001041386FAمجتبیفتاحی عبدی زادهدانشیار گروه میکروبشناسی (PhD) دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، ایران .
دانشیار مرکز تحقیقات سلولی ملکولی، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، ایران0000-0003-1822-0389زهراپاکیزه مقدمدانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، ایرانعلیرضاقربانیاستادیار گروه بهداشت عمومی (PhD)، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، ایرانمحمد حسنربیعیاستادیار اپیدمیولوژی (PhD)، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، ایران0000-0002-8355-1478حامدگوکلانیدانشیار مرکز تحقیقات پزشکی ملکولی (PhD)، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، ایرانرامینشهرایینیاستادیار، دپارتمان رادیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سبزوار، ایرانJournal Article20191021<strong>زمینه و هدف</strong><strong>: </strong>بیماری سل، دومین علت مرگ ناشی از بیماریهای عفونی است. سازمان بهداشت جهانی، تخمین میزندکه یکچهارم مردم دنیا به مایکو باکتریوم آلوده هستند. این مطالعه با توجه به شیوع مجدد این بیماری طی سالهای اخیر، در راستای توجه بیشتر و اقدامات کنترلی مناسبتر، صورت گرفت.<br /> <strong>مواد و روشها</strong><strong>:</strong> در این مطالعه، پرونده 150 بیمار مبتلا به سل طی سالهای 1392-1388 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات بیماران شامل اطلاعات دموگرافیک، وضعیت سل ریوی (اسمیر مثبت یا منفی)، محل سکونت و سایر متغیرها مورد تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 و روش آزمون کای دو قرار گرفت.<br /> <strong>یافتهها</strong><strong>:</strong> شیوع کلی بیماران مسلول در شهرستان سبزوار طی سالهای 1392-1388 کمتر ازیک نفر(0/94) در هر 10 هزار نفر (براساس جمعیت وسط سال) بود. میانگین سن بیماران 20 ± 53 سال بود. 85 نفر( 56 درصد) به سل ریوی و 65 نفر(44 درصد) به سل خارج ریوی، مبتلا بودند. بین سن و جنسیت با نوع بیماری سل، رابطه معنیدار وجود داشت (p <strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> براساس یافتههای این مطالعه، تعداد مسلولین سل خارجریوی، درصد بالایی را به خود اختصاص دادهاند و میزان بالاتر نسبت به آمار جهانی و کشوری دارد. همچنین وجود 60 درصدی موارد اسمیر مثبت نشان داد که سیاست کنترلی بهطور مناسب اجرا نشده است. عملکرد بهتر بهمنظور بیماریابی، اقدامات پیشگیرانه، درمان بهموقع و پیگیری بیماران برای کنترل بیماری سل توصیه میشود.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1386_07ba1d24df3806a126804e1718f0c879.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321The Assessment of Changes in Liver Aminotransferases and Insulin Resistance Following 4 Weeks of High Intensity Interval Training and Ginger Supplementation in Active Middle Aged Menبررسی تغییرات آمینوترانسفرازهای کبدی و مقاومت به انسولین پس از 4 هفته تمرینات تناوبی شدید و مصرف مکمل زنجبیل در مردان میانسال فعال1061141384FAشیلانایبی فراستادیار فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان0000-0003-1840-0689الهامقاسمیدکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه زابل، زابل0000-0001-8643-486xJournal Article20190721Introduction: The assessment of changes in liver Aminotranspherases and Insulin resistance following 4 weeks of exercise trainings have been of great importance in order to prevent liver diseases. The purpose of present study is to determine the effect of 4 weeks of high intensity interval trainings together with ginger on serum levels of liver enzymes and insulin resistance in pioneer football players. Materials and Methods: In this semi-experimental study, 46 football pioneer men (40-50 years) were selected according to selective and on purpose sampling, and were divided into 4 groups of Ginger+Training, Gnger, Training+placebo and control. The training groups performed high intensity trainings for 4 weeks with 90% HRmax while supplementation groups consumed 3×1000 mg ginger capsules daily. Blood sampling was done before and 48 hours after the intervention in fasting state. Data were analyzed using Shapiro-wilk, Two way ANOVA and Tukey post hoc tests in p < 0.05 significant level. Results: 4 weeks of ginger and HIIT decreased HOMA, ALT, AST, Glucose, Insulin, weight, WC and BMI significantly in experimental groups (Ginger, Train-Ginger, Train-placebo) compared to pretest (p≤0.05). The mean changes in mentioned indices showed better improvements in ginger+training group compared to other groups (p≤0.05). Conclusion: It seems that ginger intake together with high intensity interval exercises is an efficient factor in non-alcoholic fatty liver prevention and improvement by augmentation in fat metabolism through putting desirable results on serum liver enzymes, insulin resistance and body composition in pioneer football men players. <strong>زمینه و هدف</strong><strong>: </strong>سنجش آمینوترانسفرازهای کبدی و مقاومت به انسولین، به دنبال فعالیت ورزشی بهمنظور پیشگیری از بیماری کبدی، همواره اهمیت بالایی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین تأثیر 4 هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف زنجبیل بر سطوح سرمی آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین پیشکسوتان فوتبال بود.<br /> <strong>مواد و روشها</strong><strong>:</strong> در این مطالعه نیمهتجربی،46 مرد پیشکسوت فوتبالیست (50-40 سال) به روش نمونهگیری انتخابی در دسترس و هدفدار، انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در چهار گروه زنجبیل، تمرین- دارونما، تمرین- زنجبیل و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت 4 هفته به اجرای تمرینات تناوبی شدید با شدت90 درصد ضربان قلب بیشینه پرداختند؛ در حالی که گروههای مکمل، روزانه سه عددکپسول 1000میلیگرمی زنجبیل مصرف کردند. خونگیری از افراد موردمطالعه، قبل و 48 ساعت پس از مداخله در حالت ناشتایی انجام شد. دادهها با آزمونهای آماری شاپیروویلک، آنالیزواریانس دوراهه و تست تعقیبی توکی در سطح معناداری 0/05≤ p تجزیهوتحلیل شدند.<br /> <strong>یافتهها</strong><strong>:</strong> 4 هفته تمرین و مصرف مکمل موجب کاهش معنادار سطوح HOMA، ALT، AST، گلوکز، انسولین، وزن، WC و BMI در سه گروه دارای مداخله (زنجبیل، تمرین-دارونما و تمرین-زنجبیل) نسبت به پیشآزمون گردید (05/0 p≤). میانگین تغییرات این شاخصها در گروه تمرین- زنجبیل بهطور معناداری کاهش بیشتری از سایر گروهها نشان داد (0/05≤p)..<br /> <strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> به نظر میرسد مصرف زنجبیل همراه با تمرین تناوبی شدید با افزایش سوختوساز چربیها از طریق تأثیر مطلوب بر سطوح آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین و ترکیبات بدن، عامل کارآمدی در پیشگیری و بهبود کبد چرب غیرالکلی در مردان پیشکسوت فوتبال است.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1384_4844097467c95701b61e1d378d4c5bb1.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321The effect of Menaquinone-4 administration on the expression of proinflammatory factors following transient global cerebral ischemia/reperfusion in the hippocampus of male Wistar ratتأثیر تجویز مناکوئینون-4 بر بیان ژنهای عوامل پیشبرنده التهاب به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی سرتاسری گذرا در هیپوکامپ موش صحرایی نر نژاد ویستار1161221377FAبهرامفرهادی مقدمدانشجوی دکتری فیزیولوژی جانوری، گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-3280-5693مسعودفریدونیاستاد، گروه زیستشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-5250-898XJournal Article20191108Introduction: Many investigations revealed that the inflammatory process induced by cerebral ischemia/reperfusion causes brain damages and cognitive impairments. On the other hand, Menaquinone-4 (MK-4) is one of the important vitamin K2 types that has anti-inflammatory effects. Therefore, in this study, we investigated the effect of administration of MK-4 on the level of gene expression of proinflammatory cytokines following global ischemia/reperfusion in the hippocampus of male Wistar rats. Materials and Methods: In this research, 20 adult male Wistar rats (250-300 g) were randomly selected in 5 experimental groups and studied: control (intact), sham (surgery without carotid artery occlusion), ischemia/reperfusion, ischemia/reperfusion + intraperitoneal (i.p.) injection of DMSO as MK-4 solvent, treatment (ischemia/reperfusion + i.p. injection of MK-4). For induction ischemic model, common carotid occlusion was performed for 20 minutes. In the treatment group i.p. injection of 200 mg/kg MK-4 was done 20 minutes after obstruction (immediately and 2 hours after reperfusion). 24 hours after reperfusion, mRNA expression level of TNF-α, IL-1β and IL-6 were assessed. Results: I.p. administration of MK-4 could significantly decrease mRNA expression level of TNF-α (p < 1.15), IL-1β and IL-6 (p < 0.001) induced by ischemia/reperfusion. <br />Conclusion: The findings of this study show that MK-4 administration following cerebral ischemia/reperfusion could diminish the expression of the pro-inflammatory factors in the hippocampus and maybe cause neuroprotective effects. <br />Received.<strong>زمینه و هدف</strong><strong>: </strong>مطالعات فراوانی نشان داده است که فرایندهای التهابی ناشی از ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی، منجر به ایجاد آسیبهای مغزی و اختلالات شناختی میگردد. از سوی دیگر، مناکوئینون-4 (MK-4)، یکی از مهمترین انواع ویتامین کا (K2)، دارای تأثیرات ضدالتهابی است؛ لذا در این مطالعه، تأثیرات تجویز MK-4 بر میزان بیان ژنهای عوامل پیشبرنده التهاب به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی سرتاسری در هیپوکامپ موشهای صحرایی نر بررسی گردید.<br /> <strong>مواد و روشها</strong><strong>:</strong> در این تحقیق، 20 موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 300 تا 250 گرم بهطور تصادفی، انتخاب و در ۵ گروه آزمایشی بررسی شدند: گروه کنترل (سالم)، شم (جراحی، بدون بستن شریانهای کاروتید)، ایسکمی/ ریپرفیوژن، ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درونصفاقی DMSO بهعنوان حلال MK-4، درمان (ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درونصفاقی MK-4). بهمنظور ایجاد مدل ایسکمی هر دو شریان کاروتید مشترک به مدت 20 دقیقه مسدود شدند. در گروه درمانی، تجویز درونصفاقی MK-4 (mg/kg200) ۲۰ دقیقه پس از ایسکمی (بلافاصله و 2 ساعت پس از ریپرفیوژن) انجام شد. 24 ساعت پس از ریپرفیوژن، میزان mRNA ژنهای TNF-α، IL-1β و IL-6 بررسی گردید.<br /> <strong>یافتهها</strong><strong>:</strong> تجویز درونصفاقی MK-4 بهطور معنیداری میزان بیان mRNA ژنهای عوامل پیشبرنده التهابی شامل TNF-α (p <0.05)، IL-1β و IL-6 (p <0.001) به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن را کاهش داد.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong><strong>:</strong> نتایج این تحقیق نشان میدهد که تجویز MK-4 پس از القای ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی توانسته است موجب کاهش بیان عوامل پیشبرنده التهاب در هیپوکامپ شود و احتمالاً از این طریق منجر به بروز اثرات حفاظت نورونی میشود.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1377_834206ab5752d019c61684d8040229ef.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Maternal Anemia during pregnancy and birth outcomes: a population based cross sectional study Maternal Anemia and birth outcomesکمخونی مادر در دوران بارداری و وزن هنگام تولد نوزاد: یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت کمخونی مادر و پیامدهای نوزاد1241321373FAمنورافضل آقاییدانشیار پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-2029-6577احسانموسی فرخانیدکتری تخصصی اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-0474-5611بهنازبیگیکارشناس ارشد مهندسی بهداشت محیط، مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی اختلالات مصرف مواد و رفتارهای اعتیادی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0001-8183-1997رضاافتخاری گلدکتری داروسازی، معاونت بهداشتی درمانی استان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-9201-1908وجیههاسلامیکارشناس بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانحمیدرضابهرامیدانشیار طبچینی و مکمل، دانشکده طب ایرانی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-3744-4356Journal Article20190113<strong>Introduction</strong><strong>:</strong> Iron deficiency anemia Has been raised due to high prevalence and adverse effects as one of the main problems of public health in pregnancy. The aim of this study was to investigate the relationship between maternal iron deficiency anemia and its effect on birth weight in a population covered by Mashhad University of Medical Sciences in 2018. <br /><strong>Materials and Methods</strong><strong>:</strong> In this descriptive-analytic research, information on the birth of newborns was extracted from the Sina Electronic Health Record System. In this study, pregnant mothers were divided into two groups: anemia and non-anemia, 4 groups: moderate to severe, mild, normal and high hemoglobin, and 9 groups with 10 g/L interval from severe anemia to high hemoglobin. Data analysis was performed using statistical software STATA 14 and descriptive statistics, t test and logistic regression. The significance level in this study was considered 0.05. <br /><strong>Results</strong><strong>:</strong> Result of this study showed Low concentration of Hemoglobin was associated with higher odds of Low Birth Weight (OR:1.19 P:0.271) abnormal head circumference (OR:1.07 P:0.611) and abnormal hight (OR:1.10 P:0.587) When compared with normal hemoglobin. The risk of this factors across 9 pregnancy hemoglobin groups depended on severity of anemia. In this study high hemoglobin concentration was associated with an elevated risk of Low Birth Weight, abnormal head circumference and abnormal hight of neonate. <br /><strong>Conclusion:</strong> The results of this study showed that high and Low maternal hemoglobin concentrations during pregnancy can have an adverse effect on neonatal weight and height.<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>کمخونی فقر آهن به علت شیوع بالا و تأثیرات نامطلوب به عنوان یکی از مشکلات اصلی بهداشت عمومی در بارداری مطرح شده است؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین کمخونی فقر آهن مادر و تأثیر آن بر وزن هنگام تولد نوزاد در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1397 انجام شد.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، اطلاعات مربوط به تولد نوزادان از سامانه پرونده الکترونیک سلامت سینا استخراج شد. در این مطالعه، مادران باردار به دو گروه مبتلا به کمخونی و سالم، چهار گروه کمخونی متوسط تا شدید، خفیف، طبیعی و هموگلوبین بالا و نه گروه با فواصل 10 گرم بر لیتر از کمخونی شدید تا هموگلوبین بالا تقسیمبندی شدند. متغیرهای این پژوهش شامل سن، تحصیلات، تعداد فرزندان، وزن، قد و دور سرنوزادان بود.تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماریSTATA نسخه 14 و با استفاده از روشهای آمار توصیفی، آزمون تست تی و رگرسیون لجستیک انجام شد. سطح معنیداری در این مطالعه 0/05درنظر گرفته شد.<br /> <strong>یافتهها</strong> نتایج این مطالعه نشان داد غلظت کم هموگلوبین با نسبت احتمال بالای تولد نوزاد کموزن (0/271=P ، 1/19=OR)، دورسر (0/611= P، 1/07= OR) و قد (0/587=P ، 1/10=OR) غیرطبیعی نسبت با هموگلوبین طبیعی مرتبط است. خطر این عوامل در 9 گروه هموگلوبین مادران باردار به شدت کمخونی بستگی دارد. در این مطالعه، غلظت هموگلوبین بالا با خطر تولد نوزاد کموزن، دورسر و قد غیرطبیعی، مرتبط است.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> نتایج این مطالعه نشان داد که غلظتهای کم و زیاد هموگلوبین مادر در طول بارداری میتواند تأثیر بهسزایی در قد و وزن نوزاد داشته باشد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1373_dad39e3429ec9d92386c98f3924eb58b.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321The Effects of 8 weeks of regular aerobic exercise on the TNF-α levels and lipid profile in obese girlsاثر 8 هفته تمرین هوازی منظم بر سطوح TNF-α و نیمرخ لیپیدی دختران چاق1341421374FAمعصومهحبیبیاندانشیار، گروه تربیت بدنی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، قائمشهر، ایران0000000310281726سعیدامیرنیاشوبیکارشناس ارشد، گروه تربیت بدنی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، قائمشهر، ایران0000-0003-2883-2143امام علیذاکری خطیرکارشناس ارشد، گروه تربیت بدنی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، قائمشهر، ایران0000 0003 3366 7734Journal Article20190615Introduction: Childhood obesity is associated with an increased risk for several metabolic and cardiovascular complications, and is now considered as a state of chronic low-grade inflammation. The aim of this study was to invistigate of the effect 8 weeks of regular aerobic exercise on the Tumor necrosis factor alpha (TNF-α) and lipid profile in obese girls. <br />Materials and Methods: This semi experimental research, 14 obese girls (mean age 9.9±1.18 year) whose body mass index was 95% or greater were selected and assigned randomly to two equal groups as follow: exercise and control groups. Aerobic exercise was consisted of exercise movements at 50% to 70% maximal heart rate and 3 sessions/week for 8 weeks. Fasting blood samples were collected before and 48 hour after the last intervention. The serum levels of TNF-α, triglycerides, total cholesterol, lowdensity lipoprotein cholesterol (LDLC) and high density lipoprotein cholesterol (HDL-C) were measured. Data were analyzed by paired and independent t tests. The level of statistical significance was set at p < 0.05. <br />Results: Eight weeks of aerobic exercise caused a significant decrease in TNF-α, triglycerides, total cholesterol, LDL-C and an increase in HDL-C levels (p < 0.05). Compared with the control group, the percent changes of these variabls in exercise training group were significantly greater (p < 0.05). Conclusion: Aerobic exercise as a non-medical therapeutic intervention for obese children can leads to reduced cardiovascular and metabolic diseases risk factors by improving lipid profiles and a reducse in systemic inflammation. <br />Received<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>چاقی دوران کودکی با افزایش خطر عوارض بیماریهای قلبی- عروقی و متابولیکی از جمله هایپرلیپیدیما همراه است و بهعنوان یک وضعیت التهابی مزمن با درجه کم در نظر گرفته میشود؛ از این رو هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی منظم بر سطوح فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و نیمرخ لیپیدی دختران چاق بود.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این مطالعه نیمهتحربی، 14 دختر چاق با میانگین سنی 1/18± 9/9 سال و شاخص توده بدن 95 درصد یا بیشتر، انتخاب و بهطور تصادفی به گروههای تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل حرکات ورزشی با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب حداکثر، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بود. نمونههای خونی ناشتا قبل و 48 ساعت پس از آخرین مداخله جمعآوری شد. سطوح سرمی TNF-α، تریگلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL-C) و لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL-C) اندازهگیری شد. از آزمونهای t مستقل و زوجی برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد (0/05>p).<br /> <strong>یافتهها</strong> 8 هفته تمرین هوازی منجر به کاهش سطوح TNF-α، تریگلیسرید، کلسترول تام، LDL-C و افزایش سطوح HDL-C در دختران چاق شد (0/05>p). در مقایسه با گروه کنترل درصد تعییرات متغیرها در گروه تمرین بالاتر بود (0/05>p).<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> فعالیت ورزشی هوازی بهعنوان یک مداخله درمانی غیردارویی برای کودکان چاق میتواند منجر به کاهش عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی و متابولیکی از طریق بهبود نیمرخ لیپیدی و کاهش التهاب سیستماتیک شود.<br /> https://jsums.medsab.ac.ir/article_1374_ad7bc50d2168812c40b35c428c0112d8.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137528120210321Microbial synthesis of silver nanoparticles and its antimicrobial activityسنتز میکروبی نانوذرات نقره و اثرات ضد میکروبی آنها1441551375FAفرشتهجوکار کاشیاستادیار میکروبیولوژی، گروه زیستشناسی سلولی و ملکولی، دانشکده شیمی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران0000-0002-8332-1269زهرهبرومندپژوهشگر مرکز پژوهشهای کاربردی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، رییس اداره نانوبیوزمین، تهران، ایران0000-0003-0968-6208Journal Article20190707Introduction: The bacteria with a remarkable ability to regenerate heavy metal ions are considered biological factories or important nano-factories to produce nanoparticles. The bacterial production of nanoparticles as a green and one-step method can overcome production problems and disadvantages through physical and chemical methods. <br />Materials and Methods: In this study, bacteria isolates were taken from soil samples of Nakhlak mine. One silver resistant bacterial strain was selected for the production of silver nanoparticles. This strain synthesized silver nanoparticles with supernatant and biomass. The nanoparticles synthesized were characterized using XRD and SEM. The antimicrobial activity of the nanoparticles was determined. Results: The silver resistance bacteria were isolated from soil samples. One silver resistant bacterial strain was selected for the production of silver nanoparticles. The nanoparticles showed good antimicrobial activity against standard strains of tested microorganisms. <br />Conclusion: The nanoparticle synthesized by bacterial strain isolated from Nakhlak mine is a promising new biological source for synthesizing silver nanoparticles with potent antimicrobial activity. According to the results, this compound can be used to make disinfectants<strong>زمینه و هدف </strong><strong> </strong>باکتریها با توجه به توانایی قابل توجهشان برای احیای یونهای فلزی سنگین به عنوان کارخانههای زیستی یا نانوکارخانههای مهمی برای تولید نانوذرات در نظر گرفته میشوند. تولید باکتریایی نانوذرات به عنوان یک روش سبز و تکمرحلهای میتواند بر مشکلات و معایب تولید از طریق روشهای فیزیکی و شیمیایی غلبه کند.<br /> <strong>مواد و روشها</strong> در این پژوهش، سویههای باکتری از خاک معدن نخلک جدا شد. سپس یک سویه باکتری مقاوم به نقره برای تولید نانوذرات نقره انتخاب شد. توانایی این سویه برای تولید نانوذرات نقره بهصورت خارجسلولی و داخلسلولی بررسی شد. نانوذرات تولیدشده با استفاده از شیوههای طیفسنجی پراش پرتو ایکس (XRD) و تصاویر حاصل از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) شناسایی شدند. فعالیت ضدمیکروبی نانوذرات نیز بررسی گردید.<br /> <strong>یافتهها</strong> از نمونههای خاک جمعآوریشده، سویههای باکتری مقاوم به نقره جداسازی و یک سویه برای تولید نانوذرات نقره انتخاب شد. سویه مذکور قادر بود نانوذرات را هم به صورت داخلسلولی و هم خارجسلولی سنتز کند. نانوذرات سنتزشده، اثر ضدمیکروبی خوبی بر ضدسویههای استاندارد مورد آزمایش داشتند.<br /> <strong>نتیجهگیری</strong> نتایج نشان میدهد که سویه باکتری جدا شده از معدن نخلک، منبع زیستی خوبی برای سنتز نانوذرات نقره با توانایی ضدمیکروبی است. در ادامه میتوان این ترکیب را برای بررسیهای بیشتر با هدف ساخت مواد ضدعفونیکننده پیشنهاد داد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_1375_0a2ce3055a7a73ae68ed7cd54d806d69.pdf