دانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101THE EFFECT OF MAGNESIUM ON ON MORPHINE WITHDRAWAL SIGNS IN RATSاثر منیزیم بر علایم ترک اعتیاد به مرفین در موش صحرایی61271FAمحمدحسیناسماعیلی0000-0003-2152-966Xهاشمحق دوست یزدیمحمدصوفی آبادیقزوین، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، دانشکده پزشکی، گروه فیزیولوژی0000-0001-9459-3369حسناژدری زرمهری0000000000000000Journal Article20120309Background and Purpose: Glutamatergic system has a role on morphine withdrawal sign, and magnesium has inhibitory effect on the NMDA receptors of glutamatergic system. The present study aimed to determine the effects of magnesium injection on morphine withdrawal signs in male and female rats. Materials and Methods: In this experimental study, 48 Male and female rats (200-250 gr) were used. The animals divided into 6 equal groups: two male and female control groups received normal saline; two male and female groups receiving magnesium sulfate 150 mg/kg; and the last two groups receiving magnesium sulfate 300 mg/kg. All groups received 3% sucrose in tap water with morphine 0.4mg/ml (for 21 days) to become addicted. In the end of 21st day, NS or magnesium administrated 30 min before naloxone (2mg/kg) and then withdrawal signs evaluated for next 30 min. The obtained data were analyzed in SPSS using ANOVA and complementary tests with pزمینه و هدف: سیستم گلوتامینرژیک در بروز علایم سندرم ترک اعتیاد به مرفین نقش داشته و منیزیم دارای اثر مهاری بر گیرنده های NMDA گلوتامانی می باشد. در این تحقیق، اثر تزریق منیزیم بر علایم سندرم ترک مرفین در موش صحرایی نر و ماده مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از 48 موش صحرایی نر و ماده بالغ با وزن حدود 200 الی 250 گرم استفاده شد. ابتدا موش ها به 6 گروه 8 تایی تقسیم شدند. گروه های مورد مطالعه عبارت بودند از دو گروه کنترل نر و ماده و چهار گروه متشکل از رت های نر و ماده که منیزیم سولفات با دوز 150 یاMg/kg/ip 300 دریافت کردند. همه گروه ها به روش خوراکی (مرفین Mg/ml 0.4 به همراه ساکارز 3 درصد به مدت 21 روز) معتاد شدند. در هنگام آزمون به حیوانات منیزیم یا سرم نمکی تزریق شد و پس از نیم ساعت هم نالوکسان تزریق گردید. سپس علایم سندرم ترک مورد مشاهده و ثبت قرار گرفت. نتایج حاصله از گروه ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس و آزمون های تعقیبی مقایسه گردید وPhttps://jsums.medsab.ac.ir/article_71_ba78e3a3c59870baf8c837bae58461ae.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101THE EFFECT OF NANOMOLAR CELECOXIB ON REDUCING INTRATHECAL MEPERIDINE-INDUCED PRURITUSتاثیر نانومولار سلکو کسیب در کاهش میزان بروز خارش ناشی از تجویز مپریدین داخل نخاعی132072FAمصطفیصادقیعلیرضاسلیمی نیاعلیموافقتهران، خیابان جلال آل احمد، بیمارستان دکتر علی شریعتی، گروه بیهوشیJournal Article20120309Background and Purpose: Use of intrathecal opioids causes an increase in the block depth of anesthetics and duration of analgesia. Intrathecal opioids are associated with side effects such as itching, nausea and vomiting. However, the use of NSAIDs reduces itching induced by intrathecal opioids. Therefore, the present study intends to determine and compare the effects of nanogram celecoxib on reducing the incidence and intensity of intrathecal meperidine-induced pruritus. Methods and Materials: This double-blind clinical trial was conducted on 90 patients undergoing caesarean section. Patients were randomly assigned into experimental and control groups. The experimental group received 25ng/kg or 100ng/kg celecoxib and the control group received oral placebo. Patients under spinal anesthesia received meperidine 10mg with intrathecal Bupivacaine 0.5%. Then, pruritus was assessed 0, 2, 6, 12 and 24 hours after surgery, and were recorded by scoring criteria. The obtained data were analyzed in SPSS using one-way ANOVA, chi-square and Fisher’s exact test. Values below 5% were considered significant. Results: The difference of the two groups in their age, weight and oral intake was not significant (confidence interval 95%). The incidence of itching in the experimental groups of 25ng/kg (p=0.049) or 100ng/kg celecoxib (p=0.001) in 0 and 2 hours after surgery were significantly lower than the control group; also, the intensity of itching 2 hours after surgery was significantly lower then the control group (p=0.001). Conclusion: Nanogram doses of Celecoxib can be used for reducing the incidence and intensity of meperidine induced pruritus.زمینه و هدف: استفاده از مخدرهای داخل نخاعی باعث افزایش عمق بلوک بی حس کننده ها و مدت اثر بی دردی می گردد. مخدرهای داخل نخاعی با عوارض جانبی همچون خارش، تهوع و استفراغ همراه هستند. از طرفی، استفاده از داروهای NSAID با کاهش بروز خارش ناشی از تجویز مخدرهای داخل نخاعی همراه بوده است. هدف از این پژوهش تعیین و مقایسه اثرات نانوگرم سلکوکسیب (Celecoxib) در کاهش میزان بروز و شدت خارش ناشی از تجویز مپریدین داخل نخاعی است.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور بر روی 90 بیمار کاندید عمل جراحی سزارین انتخابی انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به میزان 25 ng/kg یا 100 ng/kg سلکوکسیب و گروه کنترل دارونمای خوراکی دریافت کردند. به بیماران تحت بی حسی اسپینال، مقدار10 mg مپریدین به همراه 12.5 m.g داروی Bupivacaine 0.5% به طریقه داخل نخاعی تجویز شد. سپس عوارض خارش، در فواصل صفر، 2، 6، 12 و 24 ساعت پس از عمل جراحی ارزیابی و طبق معیارهای Scoring امتیاز هر یک ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، مجذور کای و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند؛ مقادیر کمتر از 5 درصد معنادار در نظر گرفته شد.
یافته ها: تفاوت گروه های مداخله و گروه کنترل از لحاظ میانگین سن، وزن و مایعات دریافتی معنادار نبود. در گروه مداخله 25 ng/kg و 100 ng/kg بروز خارش در ساعات صفر و 2 به ترتیب با P برابر با 0.049، 0.001 و شدت خارش در ساعت 2 با P برابر با 0.001 به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: دوزهای نانوگرم سلکوکسیب در کاهش میزان بروز و شدت خارش ناشی از تجویز مپریدین داخل نخاعی موثر و به عنوان یک داروی ضد خارش قابل استفاده است.https://jsums.medsab.ac.ir/article_72_513297bd9042836d4864ee51855961e5.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101EFFECTS OF EXTRACORPOREAL SHOCK WAVE LITHOTRIPSY ON ELECTROCARDIOGRAM CHANGES IN PATIENTS WITH RENAL STONEتاثیر سنگ شکنی برون اندامی بر تغییرات نوار قلبی در بیماران مبتلا به سنگ کلیه212673FAسعیدفقیهبهزادفیض زادهحبیب الهاسماعیلی0000-0003-4139-546Xالههارمیابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، گروه پرستاریحسناژدری زرمهری0000000000000000Journal Article20120309Background and Purpose: Extracorporeal shock wave lithotripsy (ESWL) is initial treatment of choice for most calculi in the kidney. Although ESWL has many side effects one of which is cardiac arrhythmia, occurring mostly in non-synchronized mode. The aim of this research was to determine the effect of extracorporeal shock wave lithotripsy on electrocardiogram changes in patients with renal stone. Methods: This quasi-experimental study was carried out on 75 patients with renal stone who were selected by non-probability and convenience sampling. Then electrocardiograph was obtained from participants before, during and after lithotripsy. The relationship between ESWL-associated arrhythmia and autonomic neural activity was evaluated by heart rate spectral analysis. Electrocardiogram changes were interpreted and the data were analyzed in SPSS and SAS using chi-square, independent t-test, paired t-test, McNemar, Cochrane, One-way ANOVA and general linear model. Results: ESWL was found to elicit new or worsened electrocardiogram changes in 66.7 percent patients with no previous cardiac disease. A statistically significant correlation was demonstrated between the presence of ventricular premature contractions and analgesic drugs (pزمینه و هدف: سنگ شکنی برون اندامی درمان اولیه انتخابی در اکثر سنگ های کلیه است، که دارای عوارض متعددی می باشد و یکی از این عوارض، آریتمی قلبی است که بیشتر در حالت غیرهماهنگ اتفاق می افتد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر سنگ شکنی برون اندامی بر تغییرات نوار قلبی در بیماران با سنگ کلیه انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت نیمه تجربی بر روی 75 بیمار که با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی و مبتنی بر هدف از بین بیماران مبتلا به سنگ کلیه انتخاب شدند انجام گرفت. سپس در سه مرحله قبل، حین و بعد از سنگ شکنی، نوار قلب از بیماران گرفته شد. رابطه بین آریتمی ایجاد شده در اثر سنگ شکنی و فعالیت عصبی اتونومیک توسط آنالیز ضربان قلب مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از تفسیر نوار قلب ها و ثبت تغییرات، داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و SAS در آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوجی، مک نمار، کوکران، آنالیز واریانس یکطرفه، مدل خطی عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: سنگ شکنی باعث بروز یا بدتر شدن تغییرات نوار قلب در 66.7 درصد بیماران بدون سابقه قلبی شد. همبستگی معنادار آماری بین انقباض زودرس بطنی و ضد درد دریافتی(phttps://jsums.medsab.ac.ir/article_73_48795f4b3c26d4779f26e538dd87c9ab.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101COMPARATIVE EXPLORATION OF STRESSORS AND COPING STRATEGIES IN DIABETIC AND NON-DIABETIC SUBJECTSبررسی مقایسه ای عوامل استرس زا و راهکارهای مقابله ای در افراد مبتلا به دیابت و سالم273274FAمرضیهواعظیسبزوار، میدان دکتر شریعتی، بلوار شهید چمران، درمانگاه شبانه روزی شفاحمیدرضاآقامحمدیانبهرام علیقنبریJournal Article20120309Background and Purpose: The effect of stress on diabetes is a complex issue but its relationship with blood sugar level and diabetes control has been clarified. The present study was carried out to compare the stressor and coping strategies in subjects with diabetes and normal subjects. Methods and Materials: This case-control study was conducted on diabetic and normal subjects, including 30 subjects with diabetes and 30 normal subjects. Research instruments were daily stressors assessment questionnaire and the ways of coping with stress questionnaire. Independent t-test in SPSS was used for testing the hypotheses. The validity and reliability of the questionnaire were 0.88 and 0.84 respectively. Results: There was a significant difference between frequency of stressors in subjects with diabetes (mean 307.33) compared to normal subjects (mean 173.2) (pزمینه و هدف: تاثیر استرس بر سطح قند خون مساله ای پیچیده است اما ارتباط آن با سطح قند خون یا کنترل دیابت مشخص شده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی مقایسه ای عوامل استرس زا و راهکارهای مقابله ای در افراد مبتلا به دیابت و سالم انجام شده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع موردی-شاهدی می باشد که بر روی افراد دیابتی و سالم انجام شده است. حجم نمونه بر اساس a=0.05 و d=9، 30 نفر برای 9نفر برای هر گروه برآورد شد. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش عوامل استرس زای روزمره و پرسشنامه روش های مقابله با استرس بوده است. به منظور ارزیابی فرضیه های پژوهش از آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS استفاده شد. اعتبار پرسشنامه مذکور 0.88 و روایی آن 0.84 محاسبه شد.
یافته ها: در فراوانی عوامل استرس زا در افراد دیابتی (با نمره میانگین 307.33) و سالم (با نمره میانگین 173.2) تفاوت معناداری دیده شد (Phttps://jsums.medsab.ac.ir/article_74_ce77cebc84e322d1abd066afb0fbc235.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101EVALUATION OF IFN-γ SERUM LEVEL IN TYPE 2 DIABETIC PATIENTS WITH NEPHOPATHYمیزان سطح سرمی سایتوکین IFN-y در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 همراه نفروپاتی333875FAمحمدکاظمی عرب آبادیغلام حسینحسن شاهی راویزنرگسیقینیرضانصرت آبادیزاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده پزشکی، گروه علوم آزمایشگاهیوحیدپولادوندعلیشمسی زادهJournal Article20120309Background and Purpose: Cytokines are among the many immune system factors involved in diabetes pathogenesis. The level of cytokines expression such as IFN-y is varying in individuals and societies. Due to the fact that diabetes nephropathies are known as inflammatory disorders and the role of cytokines especially IFN-g in the establishment of inflammations is well understood, the present study was aimed to examine serum level of IFN-y in type 2 diabetes patients with nephropathy complications. Material and methods: In this cross sectional descriptive study, serum samples were obtained from 100 type 2 diabetes patients with nephropathy and 100 healthy controls for the analysis of IFN-g serum level (eBiosense, ESP). Consent forms were also filled out by patients and healthy controls according to the rules and regulations of Zahedan Islamic Azad University Ethical Committee. The obtained data and questionnaires were analyzed in SPSS using ANOVA; pزمینه و هدف: سایتوکین ها از جمله عوامل مربوط به سیستم ایمنی می باشند که اثر آن ها بر ایجاد دیابت به اثبات رسیده است. میزان بیان سایتوکین ها مانند IFN-y در افراد و جوامع مختلف، متفاوت می باشد. با توجه به این که نفروپاتی ایجاد شده در طی دیابت نوعی بیماری التهابی بوده و از طرفی نقش سایتوکین IFN-y در ایجاد التهاب به خوبی شناخته شده است، هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین میزان سطح سرمی سایتوکین IFN-y در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دارای عوارض نفروپاتی می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، نمونه خون محیطی از 100 بیمار دیابتی نوع 2 مبتلا به نفروپاتی و 100 نفر از افراد غیر دیابتی سالم با کسب مجوز از کمیته اخلاق دانشگاه و رضایت کتبی از بیماران، جمع آوری شد که پس از انتقال به آزمایشگاه، بلافاصله سرم از خون محیطی جدا شده و توسط کیت های تجاری شرکت بیوسنس از نظر میزان سطح سرمی IFN-y مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون آماری آنالیز واریانس جهت انجام مقایسه ها استفاده گردید؛ مقدار P کمتر از 0.05 معنادار تلقی شد.
یافته ها: میانگین سطح سرمی IFN-y در بیماران دیابتی دارای عوارض نفروپاتی و افراد سالم به ترتیب به میزان7.74 ±16.09 و2.00 pg/ml ±4.03 بود که طبق بررسی های آماری، اختلاف بین دو گروه بیماران دیابتی دارای عوارض نفروپاتی و گروه سالم معنادار نبود.
نتیجه گیری: با توجه به معنادار نبودن اختلاف بین دو گروه به نظر می رسد که سطح سرمی IFN-y با نفروپاتی در بیماران دیابتی نوع 2 ارتباطی ندارد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_75_ad2d3e658ec0d9133c10f1fad41cb8af.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101THE PREVALENCE OF VIOLENCE AGAINST WIVES AND RELEVANT FACTORS IN MARRIED WOMEN ADMITTED TO HEALTH AND TREATMENT CLINICS IN SABZEVAR (2007)شیوع همسرآزاری و عوامل مرتبط با آن در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی سبزوار در سال 1386394776FAموسی الرضاتدین فرنغمهرزاقیمشهد، چهار راه دکترا، دانشکده پرستاری و ماماییآرشاکابریJournal Article20120309Background and Purpose: Domestic violence against women is considered as one of the general and mental health concerns and covers a variety of injuries incurred on married women. It is the most common form of violence against wives which affects other health priorities including maternal well-being and safety, mental health and family planning. The present research was conducted to study the prevalence of domestic violence and related factors. Methods and Materials: In 2007, this descriptive analytical research was conducted on 396 married women (selected through convenient sampling) who were admitted to the Health Clinics in Sabzevar, Iran. They were given the Index of Spouse Violence to fill out, and the obtained data were analyzed in SPSS using chi-square, Fisher’s test, and Student t-test. Results: The most common forms of violence were mental violence (29.2%), followed by sexual violence (28%), and physical violence (10.8%). It was found that home violence correlated with the couple’s educational level, husband’s addiction, experience of violent behavior in the couple’s childhood, familial relation between the couple, spouse’s physical or nervous disease, place of birth, and the number of children (pزمینه و هدف: همسرآزاری به عنوان یک معضل بهداشت عمومی و روانی به انواع گوناگونی از آزارهای صورت گرفته نسبت به همسر اطلاق می شود. همسرآزاری رایج ترین شکل خشونت علیه زنان می باشد که تاثیر منفی بر اولویت های بهداشتی مهم نظیر سلامت و ایمنی مادران، تنظیم خانواده و بهداشت روانی دارد. این پژوهش با هدف بررسی شیوع انواع همسرآزاری و عوامل مرتبط با آن انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهشی توصیفی-تحلیلی مقطعی بر روی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی سبزوار در سال 1386 با حجم نمونه 396 نفر و به روش نمونه گیری آسان، با استفاده از پرسشنامه ای برگرفته از مقیاس شاخص همسرآزاری، انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای، فیشر و تی استیودنت به وسیله نرم افزار SPSS 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: شایع ترین خشونت های اعمال شده علیه زنان خشونت روانی با 29.2 درصد، خشونت های جنسی 28 درصد و خشونت فیزیکی 10.8 درصد گزارش شده است. سطح تحصیلات زن و شوهر، شغل شوهر، ازدواج مجدد شوهر، اعتیاد شوهر، تجربه رفتار خشونت آمیز در کودکی زن و شوهر، داشتن نسبت فامیلی، بیماری جسمی و عصبی زن، محل تولد زن و شوهر و تعداد فرزندان با انواع همسرآزاری ارتباط معناداری نشان داد (phttps://jsums.medsab.ac.ir/article_76_3150b6d609b8defaed8040ca16f15ae5.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101AWARENESS OF CORRECT USING AND SIDE EFFECTS OF LEVONORGESTREL TABLETS AMONG WOMEN REFERRING TO THE HEALTH CENTERS OF SABZEVAR (2008)میزان آگاهی از نحوه استفاده صحیح و عوارض قرص لوونرژسترل در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر سبزوار در سال 1387485377FAرضافروزانمعصومههاشمیانرقیهجوانسبزوار، مرکز بهداشت سبزوار0000-0002-5749-4430آرشاکابریJournal Article20120309Background and Purpose: Using levonorgestrel tablet is one of EC methods that could be effective until 72 hours after sexual intercourse. Therefore, the present study was intended to investigate the women’s awareness about correct use and side-effects of this tablet. Methods and Materials: In this descriptive analytical study, women referring to heath centers of Sabzevar were selected through cluster sampling. Data were collected through a questionnaire including specific demographic characteristics and the participants’ awareness about correct using and side effects of levonorgestrel tablet. The reliability of the questionnaire was checked with cronbach alpha (=α0.716), and its validity was controlled by expert. The sample size was 396 persons. The obtained data were analyzed in SPSS using descriptive and analytical statistics (independent t-test and Pearson correlation coefficient). Results: Among women studied, 29.8% had used the tablet, and the average score of awareness in correct using of tablet on the basis of 100 was 46.1 34.5, while the average score of knowing the tablet's side effects on the basis of 100 was only 22.39 28.92. A negative correlation was found between the correct using score and age (p=0.029, r=-0.11). Conclusion: The findings revealed that the average awareness score of correct using and side-effects of the tablet are low.زمینه و هدف: قرص لوونرژسترل به عنوان یک روش موفق پیشگیری از بارداری اورژانسی می تواند تا 72 ساعت بعد از تماس از بارداری ناخواسته جلوگیری کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان آگاهی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی سبزوار در زمینه مصرف و عوارض قرص لوونرژسترل مذکور انجام گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی جمعیت زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر سبزوار انجام گرفته است. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای و روش جمع آوری داده ها با پر کردن پرسشنامه ای مشتمل بر خصوصیات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به آگاهی شرکت کنندگان در زمینه نحوه استفاده صحیح و عوارض قرص لوونورژسترل بوده است. روایی پرسشنامه توسط متخصصین ارزیابی گردید و پایایی آن توسط آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد (a=0.716). حجم نمونه 396 نفر در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS 15 و روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد.
یافته ها: در این پژوهش، مشخص گردید که 29.8 درصد افراد بررسی شده تا کنون از این قرص استفاده کرده اند و میانگین نمره آگاهی آنان از 100 نمره در استفاده صحیح از قرص 34.5±46.1 بوده و نمره آگاهی از عوارض قرص از 100 نمره 28.92±22.39 می باشد. بین سن و آگاهی استفاده صحیح از قرص ( P=0.029و r=-.11) و آگاهی از عوارض قرص (P=0.027 و r=-.11) همبستگی منفی به دست آمد.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد که میانگین نمره آگاهی از استفاده صحیح قرص و عوارض آن هر دو پایین است.https://jsums.medsab.ac.ir/article_77_620485376357fc5d1f3410a16f553348.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101STUDY AND IDENTIFICATION OF VARIOUS SPECIES OF CANDIDA IN CANDIDIASIS VAGINITIS IN WOMEN ADMITTED TO MOBINI HOSPITAL IN SABZEVAR, IRAN (2007)بررسی و شناسایی گونه های مختلف کاندیدا در واژینیت کاندیدیایی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان مبینی سبزوار در سال 1386546278FAحسنروان سالارمحمدجوادنمازی0000-0001-5680-3919حسینمعلاییسبزوار، دانشگاه علوم پزشکی، دانشکده پزشکیآرشاکابریJournal Article20120309Background and Purpose: Vulvovaginal candidiasis is one of the most common infections in women and is caused by various types of candidiasis with different patterns of resistance against drugs. The present study was conducted to determine the various species of candidiasis in women admitted to Mobini Hospital in Sabzevar, Iran in order to make preventive recommendations for medical doctors. Methods and Materials: This cross-sectional descriptive analytical research was conducted on 231 women admitted to Mobini Hospital in Sabzevar, Iran, complaining of vaginal secretions. After getting the ethics committee permissions and obtaining the informed consent of the participants, at the same time as measuring vaginal pH, two swaps were used for collecting samples of secretions from lateral and posterior fornix. They were examined for yeasts and were then cultured in saburu dextrose. Grown yeasts were detected based on their macroscopic and microscopic features, tubulation in blood serum and biochemical characteristics using Yeast Plus System. The obtained data were analyzed in SPSS 11 using chi-square and bi-dimensional tables. Results: Positives results in direct examination results were 7.35%, and in culture the positive results were 26.8%. In detecting processes, candida albicans yeast (38.7%), Candida kefyr (17.7%), Saccharomyces cerevisiae (14,5%); candia tropicalis (9.6%), Candida glabrata (8%), candida cruse (3.2%) were isolated with other non-pathogenic yeasts including Candida rugosa, Candida lipolytica, trycospron bejli, Blastoschizomyces capitatus (6.4%). Conclusion: Non-pathogenic yeasts were isolated from patients with defective immunity systems, and need to be considered in patients with vaginal infections.زمینه و هدف: یکی از عفونت های قارچی شایع در خانم ها ولوواژینیت کاندیدیایی است که توسط گونه های مختلف کاندیدا ایجاد شده و الگوی مقاومت متفاوتی نسبت به داروهای معمول دارند. تحقیق حاضر به منظور تعیین گونه های مختلف کاندیدیا در خانم های مراجعه کننده به بیمارستان مبینی شهرستان سبزوار به منظور پیشنهاد درمانی مناسب توسط پزشکان انجام گردید.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی می باشد که بر روی نمونه متشکل از 231 زن مراجعه کننده به بیمارستان مبینی سبزوار که از ترشحات واژینال شاکی بودند، انجام گردید. بعد از اخذ مجوز اخلاقی از کمیته اخلاق دانشگاه و کسب رضایت نامه کتبی، همزمان با اندازه گیری pH واژن، ترشحات فورنیکس های طرفی و خلفی توسط دو سواپ سر پنبه ای مرطوب جمع آوری شده و ابتدا به صورت مستقیم از نظر سلول های مخمری بررسی شدند و سپس در محیط سابورودکستروز آگار کشت داده شدند. سپس مخمرهای رشد یافته بر اساس صفات ماکروسکوپی و میکروسکوپی، تولید لوله زایا در سرم خون و صفات بیوشیمیایی با استفاده از کیتYeast Plus System مورد شناسایی قرار گرفتند. داده های به دست آمده در جداول دو بعدی توصیف و با استفاده از آزمون آماری مجذور کای و نرم افزار SPSS (ویرایش 11) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در نتایج آزمایش مستقیم، 7.35 درصد و نتایج کشت نمونه 26.8 درصد نمونه ها مثبت بودند. در مراحل شناسایی، مخمرهای کاندیدا آلبیکنس با فراوانی 38.7 درصد، کاندیدا کفیر با فراوانی 17.7 درصد، ساکارومایسس سرویسیه با فراوانی 14.5 درصد، کاندیدا تروپیکالیس با فراوانی 9.6 درصد، کاندیدا گلابراتا با فراوانی 8 درصد، کاندیدا کروزه ای با فراوانی 3.2 درصد و سایر مخمرهای غیر بیماری زا با فراوانی 6.4 درصد شامل کاندیدا رگوزا، کاندیدا لیپولیتیکا، ترایکوسپورون بژلی و بلاستوشیزومایسس کاپیتاتوس جدا شدند.
نتیجه گیری: مخمرهای غیر بیماری زا که تنها از بیمارانی با کاهش سیستم ایمنی جدا می شوند، جدا گردید و لازم است در عفونت های واژینال در نظر گرفته شوند.https://jsums.medsab.ac.ir/article_78_9144ec5f947ac3f63051d3191ad02a5b.pdfدانشگاه علوم پزشکی سبزوارمجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار2821-137517119700101A CASE REPORT OF CRIMEAN CONGO HEMORRHAGIC FEVER WITH BRUCELLOSISگزارش یک مورد تب کریمه کونگو همراه با بروسلوز636679FAمسعودابراهیمیمریمهاشمیاندانشگاه علوم پزشکی سبزوار، دانشکده پزشکی0000-0002-1940-8108Journal Article20120309Background and Purpose: Crimean Congo fever was first characterized in 1944 in the Crimean peninsula and then in 1956 in Congo. Their sameness was recognized after long investigation in the two continents, and was labeled as Crimean Congo Hemorrhagic Fever or CCHF. It is one of the hemorrhagic fevers, which manifests as a sudden onset of high fever, chills; severe headache, dizziness, back and abdominal pain after a short incubation period, CCHF is characterized by a sudden onset of high fever, chills and myalgia, and turns into hemorrhagic phase after five days. The Patient: The patient was a 15-year-old boy treated for brucellosis from 15 days ago and was admitted because of fever, headache and vomiting diagnosed as brucella meningitis. Because of thrombocytopenia, sporadic petecia and epistaxi, diagnosis of CCHF was suspected and reported as positive according to RT-PCR. Conclusion: Likelihood of CCHF in animal husbandry occupations is possible, and since its symptoms are similar to brucellosis, its diagnosis must be considered together with brucellosis.زمینه و هدف: تب کریمه کونگو (CCHF) اولین بار در سال 1944 در کریمه و سپس در سال 1956 در کونگو شرح داده شد. سرانجام با بررسی های بیشتر، یکسان بودن این دو بیماری در دو قاره مشخص شد و به اسم «تب خونریزی دهنده کونگو کریمه» نامگذاری شد. این بیماری یکی از انواع تب های خونریزی دهنده است که پس از طی دوره کمون کوتاه مدت به صورت تب، لرز و میالژی تظاهر کرده و پس از گذشت حدود پنج روز از شروع، وارد فاز خونریزی دهنده می شود.
معرفی بیمار: بیمار مورد معرفی، یک پسر 15 ساله مبتلا به بروسلوز و تحت درمان از حدود پانزده روز قبل است که به علت تب، سردرد و استفراغ مراجعه و با تشخیص اولیه مننژیت بروسلایی بستری شده است و به علت ترومبوسیتوپنی و پتشی های پراکنده و اپیستاکسی نمونه سرم بیمار از نظر CCHF به روش RT-PCR مورد آزمایش قرار گرفته و مثبت گزارش شده است.
نتیجه گیری: احتمال ابتلا به CCHF در مشاغل مرتبط با دام وجود دارد و از آن جا که علایم ابتدایی این بیماری شبیه به بیماری بروسلوز است، باید این تشخیص در بیماران مبتلا به بروسلوز مد نظر قرار گیرد.https://jsums.medsab.ac.ir/article_79_c12d9cc0c72f2771224ec36d0a11d05c.pdf