ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی اثر عصاره تام هیدرو الکلی گیاه شنبلیله بر میزان اضطراب و خواب در موش سوری
زمینه و هدف: مطالعات قبلی بیانگر آن بوده اند که برگ گیاه شنبلیله اثرات ضد دردی، ضد التهابی و احتمالا اثرات تعدیلی بر واکنش های اضطرابی و خواب دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه شنبلیله بر اضطراب و زمان خواب در موش سوری بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از 140 سر موش سوری نر، نژاد آلبینو (25 تا 30 گرم) و در 14 گروه 10 تایی استفاده شد. برای ارزیابی اضطراب از ماز بعلاوه ای مرتفع استفاده شد و گروه های آزمون عصاره هیدروالکلی شنبلیله با دوزهای 50، 100، 200، 400 و 800 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به طور داخل صفاقی و گروه شاهد سالین 30 دقیقه قبل از ارزیابی دریافت نمودند اما گروه کنترل هیچ ماده تزریقی دریافت نکرد. بیست و پنج دقیقه بعد از تزریق دارو، به منظور افزایش فعالیت حرکتی، حیوانات به مدت 5 دقیقه در یک جعبه با دیواره های مشکی قرار گرفتند و سپس برای ارزیابی واکنش های اضطرابی به ماز بعلاوه ای مرتفع منتقل شده و مدت زمان سپری شده و تعداد دفعات حضور در بازوهای باز به مدت 5 دقیقه مشاهده و ثبت شد. برای ارزیابی دوره خواب از روش Angel (ثبت دوره خواب با کمک فیزیوگراف) استفاده شد و ضمنا 30 دقیقه قبل از ارزیابی خواب از عصاره گیاه شنبلیله، سالین و گروه کنترل مشابه فوق استفاده شد. ضمنا داده ها با کمک آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که عصاره هیدروالکلی گیاه شنبلیله با دوز 100 و 200 میلی گرم، مدت زمان و تعداد دفعات حضور حیوان را در بازوهای باز بعلاوه ای مرتفع در مقایسه با گروه شاهد و کنترل به طور معنی داری افزایش داد (P
https://jsums.medsab.ac.ir/article_130_9d6f52e78a024af0564d142d63717bf7.pdf
1970-01-01
65
72
شنبلیله
اضطراب
خواب
موش سوری
ماز بعلاوه ای مرتفع
عباس علی
طاهریان
1
AUTHOR
مهدی
زاهدی خراسانی
2
AUTHOR
زهرا
ملاشاهی
3
AUTHOR
عباس علی
وفایی
aavaf43@yahoo.com
4
سمنان، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، مرکز تحقیقات فیزیولوژی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات عصاره آبی- الکلی برگ گیاه پونه بر روی فاکتورهای عملکردی کبد در موش صحرایی نر
زمینه و هدف: کبد یکی از اندام های حیاتی بدن به شمار می رود که در تنظیم بسیاری از پدیده های فیزیولوژیک دارای نقش کلیدی است و هر گونه اختلال در عملکرد آن باعث می شود مجموعه ای از اختلالات فیزیولوژیک، آناتومیک و انواعی از بیماری های مختلف به وجود آید. از طرفی با توجه به مصرف گیاهان دارویی در طب سنتی، در این مطالعه اثرات عصاره آبی-الکلی برگ گیاه پونه (Mentha pulegium) بر روی فاکتورهای عملکردی کبد مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 50 سرموش صحرای نر بالغ از نژاد ویستار، با وزن تقریبی 220-230 گرم در 5 گروه 10 تایی مورد استفاده قرار گرفت. گروه های آزمایش شامل گروه کنترل بدون هیچ گونه تیمار دارویی، گروه شاهد که روزانه فقط با حلال تیمار شدند و سه گروه تجربی 3 و 2 و 1 بودند که به ترتیب مقادیر (mg/kg) 400، 800 و 1600 عصاره آبی-الکلی برگ گیاه پونه به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 18 روز بعد، از همه گروه ها نمونه خونی گرفته شد و میزان آنزیم های کبدی آلانین آمینوترانسفراز، (ALT) آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و برخی فاکتورهای بیوشیمیایی شامل پروتئین تام و آلبومین اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون تی و نرم افزار SPSS و Excel تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: مقدار آنزیم ALT در گروه های تجربی حداکثر، متوسط و حداقل دریافت کننده عصاره به ترتیب 71.38 ± 4.67، 70.13± 4.48 و 50.63 ± 6.51 بود که نسبت به گروه کنترل (96.75 ± 5.91) کاهش معنی داری را نشان داد. آنزیم AST فقط در دوز حداکثر عصاره (175.63 ± 4.84) نسبت به گروه کنترل (207.88 ± 13.85) کاهش معنی داری را نشان داد. میزان آنزیم ALP در دوز حداکثر (778.5 ± 58.8)، متوسط 802.63 ± 39.1 و حداقل 815.5 ± 25.5 نسبت به گروه کنترل (608.38 ± 44.2) افزایش معنی داری را نشان داد. مقدار پروتئین تام و آلبومین در گروه تجربی دریافت کننده عصاره با دوزهای بالا نسبت به گروه کنترل نیز کاهش معنی داری را نشان داد. همچنین وزن موش ها با افزایش دوز کاهش معنی داری پیدا کرد.
نتیجه گیری: عصاره آبی-الکلی برگ گیاه آنزیم های کبدی از جمله ALT و AST را کاهش می دهد. همچنین با کاهش فعالیت عملکردی کبد، مقدار پروتئین های تام و آلبومین کاهش می یابد.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_131_0241b91783f1673c86d5e6ffbd4ff83b.pdf
1970-01-01
73
81
گیاه پونه
ALT
AST
ALP
پروتئین
موش صحرایی
مهرداد
شریعتی
mehrdadshariati@hotmail.com
1
AUTHOR
لاله
خداپرست
2
AUTHOR
مختار
مختاری
mokhtar_mokhtary@yahoo.com
3
کازرون، کیلومتر پنج جاده کازرون-شیراز، ساختمان شماره 3، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه تاثیر دریافت و عدم دریافت غذا حین همودیالیز بر عوارض جانبی زودرس آن
زمینه و هدف: مصرف غذا در طی همودیالیز با توجه به تغییراتی که در سیستم گردش خون ایجاد می کند، احتمال تشدید عوارض زودرس ناشی از همودیالیز را مطرح می سازد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر دریافت و عدم دریافت غذا حین همودیالیز بر عوارض جانبی زودرس آن انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام گرفت و جامعه پژوهش بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله نهایی بود. 31 بیمار به روش نمونه گیری غیر احتمالی و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. بیماران یک بار در حین همودیالیز ناشتا نگه داشته شدند و در بار دوم، یک وعده غذایی حاوی 325 کیلوکالری انرژی در شروع ساعت دوم همودیالیز به آن ها داده شد و فشار خون، شدت تهوع و شدت استفراغ آن ها بلافاصله قبل و بعد از وصل شدن به دستگاه، پس از جدا شدن از دستگاه و هر 30 دقیقه در حین همودیالیز اندازه گیری و ثبت شد. داده های به دست آمده در نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری تی زوجی و مستقل، ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، ویلکاکسون و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: فشار خون پس از دقیقه 60 در حالت دریافت غذا 6.1 ±4.1 میلی متر جیوه کاهش داشت، در حالی که در حالت عدم دریافت غذا حین همودیالیز فشار خون به میزان 1.67 ± 2.57 میلی متر جیوه کاهش یافته بود که تفاوت آن ها معنی دار بود. همچنین شدت تهوع پس از مصرف غذا در 11 بیمار (35.5 درصد) و در حالت عدم مصرف غذا در پنج بیمار (16.1 درصد) افزایش یافته بود که تفاوت آن معنی دار بود. شدت استفراغ پس از صرف غذا در 8 بیمار (25.8 درصد) و در حالت عدم مصرف غذا تنها در یک بیمار (3.2 درصد) افزایش یافته بود که از نظر آماری تفاوت آن معنی دار بود.
نتیجه گیری: مصرف غذا حین همودیالیز باعث افزایش افت فشار خون، افزایش شدت تهوع و شدت استفراغ می شود. بنابراین باید در حین همودیالیز از مصرف غذا اجتناب شود.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_132_7fb767c3f2692ba6d4ce788d0d463755.pdf
1970-01-01
82
87
همودیالیز
دریافت غذا
عدم دریافت غذا
کاهش فشار خون
تهوع
استفراغ
عباس علی
زراعتی
1
AUTHOR
حبیب اله
اسماعیلی
esmailyh@mums.ac.ir
2
AUTHOR
عبدالقادر
عصاررودی
ghaderassar@yahoo.com
3
سبزوار، جنب پلیس راه، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
LEAD_AUTHOR
محمد
نوروزی حجی
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بیان گیرنده 2A سوماتواستاتین و mRNA پرپروتاکی کینین A در نرون های بولبواسپینال C1 موش صحرایی
زمینه و هدف: نرون های تحریک کننده سمپاتیکی که از قسمت سری ناحیه شکمی-جانبی بصل النخاع (RVLM) منشا گرفته و به نخاع منشعب می شوند، برای حفظ تون سمپاتیکی پایه و جمع بندی رفلکس های قلبی-عروقی ضروری است. از طرفی کاتکولامین ها، ماده P و سوماتواستاتین در تعدیل فشار خون در ساقه مغز نقش دارند. هدف از مطالعه حاضر این بود که در نرون های C1 بصل النخاع که حاوی mRNA پرپروتاکی کینین (PPT-A) A بوده و به نخاع منشعب می شوند، آیا گیرنده 2A سوماتواستاتین (SST2A) هم بیان می شود یا خیر.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی که بر روی 12 سر موش صحرایی نر نژاد Sprague-dawley انجام شد، بیان ژن PPT-A و حضور گیرنده SST2A در نرون های C1 ناحیه RVLM به کمک مخلوطی از تکنیک های نشانه گذاری رو به عقب توسط تزریق زیر واحد بنای کلراتوکسین (CTB)، هیبریدسازی درجا (ISH) و ایمونوهیستوشیمی بررسی شد. برای توصیف داده ها نیز از درصد و میانگین استفاده شد.
یافته ها: بیشتر نرون های RVLM که وارد نخاع می شوند (نرون های CTB+) از نوع C1 هستند، یعنی حاوی آنزیم تیروزین هیدروکسیلاز (TH+) می باشند. این نرون ها همچنین حاوی PPT-A mRNA یا گیرنده SST2A هستند. اما هیچ نرونی که هم دارای mRNA مربوط به PPT-A بوده و هم گیرنده SST2A داشته باشد، مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که نرون های ناحیه C1 بصل النخاع که به داخل نخاع منشعب می شوند، از نظر بیان PPT-A mRNA یا گیرنده SST2A به صورت دو گروه نرونی متفاوت بوده و ممکن است اثرات تعدیلی متفاوتی بر رفلکس های قلبی- عروقی داشته باشند.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_133_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
1970-01-01
88
97
قسمت سری ناحیه شکمی
جانبی بصل النخاع
پرپروتاکی کینین A
گیرنده 2A سوماتواستاتین
چون
لی
1
AUTHOR
پال
پیلوسکی
2
AUTHOR
اکبر
پژهان
a.pejhan@yahoo.com
3
سبزوار، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر مصرف عدس پخته بر کنترل گلیسمیک و فراسنج های لیپیدی خون در بیماران دیابتی نوع دو
زمینه و هدف: اخیرا پژوهشگران مصرف غذاهای پرفیبر و دارای نمایه گلیسمی پایین را جهت کنترل گلیسمیک بیماران دیابتی و کاهش فراسنج های لیپیدی پیشنهاد کرده اند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر مصرف عدس پخته به عنوان یکی از پرمصرف ترین غذاهای دارای نمایه گلیسمی پایین بر سطح گلوکز ناشتا و فراسنج های لیپیدی در بیماران دیابتی نوع 2 بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی متقاطع بر روی بیماران دیابتی 45-60 ساله با گلوکز ناشتا 126-180 mg/dl مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان الزهرا در اصفهان انجام شد. تعداد 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. در دوره اول مطالعه، گروه کنترل از رژیم غذایی معمول پیروی کردند ولی گروه تجربی به مدت 6 هفته از رژیم غذایی معمول به همراه 50 گرم عدس پخته و 6 گرم روغن کانولا به جای 30 گرم نان و 20 گرم پنیر (به صورت یک صبحانه ایزوکالریک با مقادیر مشابه درشت مغذی ها) استفاده کردند. سپس دوره استراحت به مدت 3 هفته برقرار شد. در دوره دوم، افراد گروه ها با هم جا به جا شده و مطالعه 6 هفته دیگر ادامه یافت. در شروع و پایان هر دوره از مطالعه، اندازه گیری های تن سنجی و بیوشیمیایی انجام شد. محاسبات ترکیب رژیم غذایی با استفاده از نرم افزار Food-processor II و پردازش داده ها با آزمون تی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: گلوکز ناشتای بیماران تحت تاثیر مداخله از 152.6 ± 11.4 mg/dl به 148.4 ± 11.8 mg/dl رسید که کاهش آماری معنی داری را نشان می دهد (p
https://jsums.medsab.ac.ir/article_134_b7648e5144f69441313e5601b9c0dba2.pdf
1970-01-01
98
103
دیابت
عدس
گلوکز
فراسنج های لیپیدی
نمایه گلیسمی
کنترل گلیسمیک
علیرضا
ابدی
1
AUTHOR
فریده
طاهباز
2
AUTHOR
محمدحسن
انتظاری
3
AUTHOR
حمیدرضا
شمس
shams515@gmail.com
4
اصفهان، خیابان صفه، بیمارستان فوق تخصصی الزهرا
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر آموزش رفتارهای دلبستگی مادر- جنین بر سلامت روان مادران نخست باردار در سه ماهه سوم بارداری
زمینه و هدف: سلامت روان مادر طی دوران بارداری بر رشد جنین و متعاقب آن بر سلامت کودک تاثیر بسیار مهمی دارد. بنابراین استفاده از روش های مختلف جهت ارتقای سلامت روان نقش موثری در کاهش مشکلات مادر و کودک خواهد داشت. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش رفتارهای دلبستگی مادر- جنین بر سلامت روان مادران نخست باردار انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مداخله ای می باشد که بر روی 83 نفر مادر باردار واجد شرایط انجام شد که از جمعیت آماری زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به طور تصادفی بین دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده شامل فرم مصاحبه، پرسشنامه دلبستگی مادر- جنین کرانلی و سلامت عمومی (GHQ) بوده است. برای گروه مورد، کلاس های آموزش رفتارهای دلبستگی مادر-جنین برگزار شد و گروه شاهد، مراقبت های معمول بارداری دریافت نمودند. نمره سلامت روان و دلبستگی مادر- جنین قبل و بعد از مداخله در دو گروه سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های مجذور کای، فیشر، من ویتنی و تی استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمره سلامت روان قبل از مداخله در گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معنی داری نداشت (p=0.51). میانگین نمره سلامت روان بعد از مداخله در دو گروه تفاوت آماری معنی داری داشته است (P
https://jsums.medsab.ac.ir/article_135_93cd7776d05b5b778883bc8b36e52dc4.pdf
1970-01-01
104
109
آموزش
رفتارهای دلبستگی مادر
جنین
سلامت روان مادر
سه ماهه سوم بارداری
حسین
حسن آبادی
1
AUTHOR
حبیب اله
اسماعیلی
esmailyh@mums.ac.ir
2
AUTHOR
مهین
تفضلی
3
AUTHOR
علیه
عباسی
elieh_abasi@yahoo.com
4
ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساری، گروه پرستاری مامایی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ارتباط قومیت و بروز پره اکلامپسی
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از بیماری های هایپرتانسیو دوران بارداری است که در سلامت مادر و جنین اهمیت فوق العاده ای دارد. این بیماری مهم ترین علت مرگ (20-80 درصد) مادران در کشورهای در حال توسعه را تشکیل می دهد و قومیت یکی از عواملی است که در بروز این بیماری می باشد. نظر به شیوع پره اکلامپسی در مرکز آموزشی درمانی دزیانی (5.7 درصد) و وجود اقوام متعدد در استان گلستان، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر قومیت در ایجاد پره اکلامپسی طراحی گردید.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر به صورت موردی و شاهدی انجام گردید و جامعه پژوهش مراجعین باردار مرکز آموزشی درمانی دزیانی بودند. گروه شاهد از نظر اشتغال، وضعیت ازدواج، شغل همسر، محل سکونت و تعداد حاملگی سن مادر با گروه مورد جور گردید. نمونه گیری مبتنی بر هدف بود و موردها شامل کلیه مراجعینی بود که با علایم پره اکلامپسی مراجعه می نمودند، حجم نمونه شامل 250 نفر در گروه مورد بود که به ازای هر مورد، یک شاهد در صورت واجد شرایط بودن انتخاب می شد که در کل، 500 نمونه مورد بررسی قرار گرفت. پس از اخذ رضایت نامه کتبی از آزمودنی ها داده ها توسط پرسش نامه (طی مصاحبه با نمونه های پژوهش) و چک لیست پس از رویت نتایج آزمایشات ادرار و خون جمع آوری و توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، تی و می ویتنی یو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در صورت وجود عفونت ادراری، احتمال ایجاد پره اکلامپسی در افراد 1.77 برابر افزایش می یابد (odds ratio 1.77 و 1.2, 15.72) CI=%95 که به قومیت افراد مرتبط نمی باشد ولی اگر عامل عفونت ادراری حذف گردد ایجاد پره اکلامپسی به قومیت افراد وابسته است.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که گروه قومی سیستانی و ترکمن مستعد بروز پره اکلامپسی هستند.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_136_05d02aa28f4a1d0565ef7fd3ac2f1ee2.pdf
1970-01-01
110
115
پره اکلامپسی
قومیت
عوامل خطر
شیوع
نرجس سادات
برقعی
borghei2006@yahoo.com
1
گرگان، ابتدای بلوار هیرکانیا، مجتمع آموزشی انجیراب، دانشکده پرستاری مامایی بویه
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
ربیعی
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تاثیر عوامل محیطی و داروهای ضد قارچی متداول بر تولید آرتروکونیدیا در گونه های رایج جنس ترایکوفایتون و اپیدرموفایتون فلوکوزوم
زمینه و هدف: درماتوفیت ها دسته ای از قارچ های کراتینوفیلیک هستند که تعدادی از آن ها در شرایط invivo قطعاتی به نام آرتروکونیدیا تولید می کنند و چنین به نظر می رسد که این قطعات در بیماری زایی نقش مهمی به عهده دارند. تشکیل آرتروکونیدیا به عنوان شاخص عفونت درماتوفیتی در پوست، مو و یا ناخن می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر عوامل محیطی و داروهای ضد قارچی متداول در تولید این عامل بیماری زا در تعدادی از درماتوفیت ها می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بوده و جامعه پژوهش، شامل بیماران مبتلا به درماتوفیتوزیس مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1385-86 می باشد که 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پس از تایید بیماری در آزمایش لام مستقیم، جهت انجام پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. در این مطالعه، تاثیرات عوامل محیطی شامل محیط کشت (سابورو دکستروز آگار، سابورو دکستروز آگار حاوی کلرید سدیم 1، 3، 5 درصد، ترایکوفایتون آگار شماره 1 و سابورو دکستروز براث)، دما، PH، CO2 و داروهای ضد قارچی متداول شامل گریزئوفولوین، کلوتریمازول، ایتراکونازول، تربینافین و بتامتازون بر تولید آرتروکونیدی در گونه های ترایکوفایتون وروکوزوم، ترایکوفایتون ویولاسئوم، اپیدرموفایتون فلوکوزوم، ترایکوفایتون روبروم و ترایکوفایتون منتاگروفایتیس مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج و داده ها با آزمون مجذور کای و تی استیودنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بیشترین میزان تولید آرتروکونیدی در محیط سابورو دکستروز آگار با PH 7.5، فشار 10 CO2 درصد در دمای 37 درجه سانتی گراد پس از 10 روز بود. هیچ رشدی در دمای 42 درجه سانتی گراد و محیط حاوی کلرید سدیم 3 درصد و یا بیشتر دیده نشد. در بررسی تاثیرات داروهای ضد قارچی، گریزئوفولوین، کلوتریمازول و بتامتازون باعث تحریک تولید آرتروکونیدی شدند اما ایتراکونازول و به خصوص تربینافین موجب مهار تولید و تشکیل آرتروکونیدی شدند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بر اهمیت و تاثیرپذیری تولید آرتروکونیدی به عنوان شاخص عفونت در invivo از عوامل محیطی مانند PH، دما، فشار CO2 و محیط کشت در درماتوفیت ها تاکید دارد.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_137_6d4cb327a22b6769ab6cbc10f9ba0239.pdf
1970-01-01
116
122
آرتروکونیدیا
داروهای ضد قارچی
ترایکوفایتون
اپیدرموفایتون فلوکوزوم
محمدجواد
نصیری کاشانی
1
AUTHOR
محمد
فریور صدری
2
AUTHOR
سیدامیر
یزدان پرست
3
AUTHOR
میترا
فرنودیان
mitra_24_1980@yahoo.com
4
سبزوار، خیابان امیرکبیر، امیرکبیر 25، قطعه 12 شمالی
LEAD_AUTHOR
زینب
قاسمی
5
AUTHOR
شیرین
فره یار
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی شیوع عوامل خطر خودکشی در افراد اقدام کننده به خودکشی بستری در اورژانس بیمارستان واسعی سبزوار
زمینه و هدف: تحقیقات حاکی از شیوع روز افزون خودکشی به خصوص در بین جوانان است. شناسایی عوامل خطر خودکشی و اتخاذ تدابیری در جهت کاهش این عوامل ضروری می باشد و این مطالعه به همین منظور در بین افراد اقدام کننده به خودکشی در شهر سبزوار انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع توصیفی بوده و جمعیت مورد مطالعه افراد اقدام کننده به خودکشی بستری در اورژانس بیمارستان واسعی سبزوار بودند که 106 نفر از آن ها به روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش، نمونه های مورد مطالعه توسط روانپزشک، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند و به منظور شناخت خصوصیات شخصی، اجتماعی و اقتصادی با دیگر اعضای خانواده نیز مصاحبه انجام شد. در جریان مصاحبه چک لیستی که حاوی متغیرهای مورد بررسی بود، تکمیل گردید. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری مجذور کای تحت SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه، 106 نفر نمونه (49.1 درصد مرد و 50.9 درصد زن) با میانگین سنی 24.8 ± 8.4 سال مورد مطالعه قرار گرفتند که بر اساس یافته های به دست آمده، شیوع عوامل خطر خودکشی به ترتیب 63.2 درصد تجرد، 41.5 درصد اختلال روانی به خصوص افسردگی (28.3 درصد)، 15 درصد ناسازگاری زناشویی، 14.2 درصد وابستگی به مواد مخدر، 12.3 درصد مشکلات خانوادگی، 8.5 درصد بیماری های جسمی، 6.6 درصد بیکاری، 6.86 درصد رویداد استرس زای اخیر مانند از دست دادن یکی از بستگان نزدیک، 3.8 درصد مشکلات تحصیلی و 2.8 درصد جدایی از همسر بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان مهم ترین عوامل خطر خودکشی را در شهرستان سبزوار، سنین نوجوانی و اوایل بزرگسالی، اختلالات روانی، ناسازگاری های زناشویی، مصرف مواد مخدر و مشکلات خانوادگی دانست.
https://jsums.medsab.ac.ir/article_138_8aa910397eee4b20612880ffa0be19c9.pdf
1970-01-01
123
128
خودکشی
عوامل خطر
اقدام به خودکشی
سبزوار
عباس
حیدری
1
AUTHOR
طاهره
توفیقیان
tofighiyan260@gmail.com
2
AUTHOR
علی
ربانی زاده
3
AUTHOR
محمدرضا
شگرف نخعی
4
AUTHOR
محسن
کوشان
mkoushan@yahoo.com
5
سبزوار، جنب پلیس راه، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
LEAD_AUTHOR
کاظم
مسکنی
km@medsab.ac.ir
6
AUTHOR