پرستاری
وجیهه جعفری؛ محمد بداغ آبادی؛ محمد بیدخوری؛ مصطفی راد
دوره 30، شماره 4 ، مهر و آبان 1402، ، صفحه 535-546
چکیده
سابقه و هدف: با پیشرفت تغییرات شناختی سالمندان؛ فعالیت های روزانه و عملکردهای اجتماعی آنان تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت شناختی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سبزوار بود.مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که در سال 1401 در شهر سبزوار انجام شد. در این پژوهش 350 سالمند بالای 60 ...
بیشتر
سابقه و هدف: با پیشرفت تغییرات شناختی سالمندان؛ فعالیت های روزانه و عملکردهای اجتماعی آنان تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت شناختی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سبزوار بود.مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که در سال 1401 در شهر سبزوار انجام شد. در این پژوهش 350 سالمند بالای 60 سال به روش خوشه ای از مراکز بهداشت شهری وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دموگرافیک، مقیاس افسردگی سالمندان (GDS-15) و پرسشنامه استاندارد معاینه مختصر وضعیت شناختی (MMSE) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و جداول توزیع فراوانی) و آمار استنباطی (رگرسیون لجستیک چندگانه) انجام شد. یافته ها: میانگین سن 66/85±6/64با حداقل سن 60 و حداکثر سن 88 سال بود. نتایج نشان داد 75 درصدسالمندان دارای وضعیت شناختی طبیعی و 25 درصد دارای اختلال شناختی بودند. با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک چندگانه، سن ( OR=1.07 و P=0.003) ، وضعیت تاهل ( OR=3.01 و P=0.03) ، تعداد فرزندان ( OR=1.24 و P=0.02) ، نوع سکونت ( OR=4.09 و P=0.001)، شغل ( OR=3.09و P=0.04)، شاخص توده بدنی ( OR=0.9 و P=0.006)، رژیم غذایی(OR=5.55 و P=0.01)و افسردگی (OR=2.92 و P=0.03)با وضعیت شناختی، رابطه آماری معنی داری داشت. نتیجه گیری: با توجه به فراوانی اختلالات شناختی در سالمندان پیشنهاد می شود مراقبین سلامت غربالگری شناختی را در سالمندان انجام دهند تا جهت جلوگیری از پیشرفت آسیب های شاختی در این گروه آسیب پذیر برنامه ریزی لازم صورت گیرد.
زینب اکبری؛ فاطمه اسماعیلی دهج؛ محبوبه صابری مهر؛ یلدا امیرساسان
دوره 29، شماره 2 ، خرداد و تیر 1401، ، صفحه 206-217
چکیده
لکنت زبان دارای ابعاد گوناگون، زیستی، مغزی و روانشناختی می باشد. که تحقیقات در این زمینه ها برای درک بهتر این اختلال لازم هستند. هدف از این پژوهش بررسی افسردگی در میان افراد دارای لکنت زبان و بدون لکنت زبان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی با روش مرور سیستماتیک بود که جهت دستیابی به مطالعات مرتبط کلید واژه های افسردگی، اختلالات ...
بیشتر
لکنت زبان دارای ابعاد گوناگون، زیستی، مغزی و روانشناختی می باشد. که تحقیقات در این زمینه ها برای درک بهتر این اختلال لازم هستند. هدف از این پژوهش بررسی افسردگی در میان افراد دارای لکنت زبان و بدون لکنت زبان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی با روش مرور سیستماتیک بود که جهت دستیابی به مطالعات مرتبط کلید واژه های افسردگی، اختلالات روانی، اختلالات خلقی با اختلالات گفتاری و لکنت زبان در پایگاه های بین المللی WEB OF SCIENCE، SCIENCEDIRECT، SCOPUS، SPRINGER، GOOGLE.SCHOLAR و پایگاه های داخلی SID،NOORMAGS ،MAGIRAN و ISC تا تاریخ 15 اردیبهشت 1400جست و جو شد. تعداد 10 مطالعه از 321مطالعه پس برآورده کردن اهداف پژوهش انتخاب شدند یافته ها: نتایج نشان داد که افسردگی در کودکان و نوجوانان دارای لکنت زبان بیش از کودکان و نوجوانان بدون لکنت است و میزان افسردگی با افزایش سن افزایش پیدا می کند که این افزایش در دختران دارای لکنت زبان شدت بیشتری دارد. نتایج در مورد افسردگی در بزرگسالان دارای لکنت تا حدی متناقض است هرچند که بیشتر مطالعه انجام شده حاکی از افزایش میزان لکنت در بزرگسالان دارای لکنت نسبت به بزرگسالان بدون لکنت بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که افسردگی در افراد دارای لکنت زبان نسبت به بدون لکنت زبان بیشتر است. بنابراین پیشنهاد می شود که درمان این افراد علاوه حل مشکلات گفتاری به اختلالات روانی من جمله افسردگی توجه بیشتری شود
روانشناسی و روانپزشکی
حمید یاقوتی مقدم؛ فرشاد جابری کوشکی؛ مهناز حق نظر؛ حمید صادقی؛ محمد حسین زاده حصاری
دوره 27، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1399، ، صفحه 788-794
چکیده
زمینه و هدف اعتیاد به کار میتواند لذتبخش ولی خستهکننده و مشکلساز باشد. این حالت، پیامدهای مثبت و منفی به دنبال دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسیرابطه اعتیاد به کار با میزان افسردگی و اضطراب در پزشکان متخصص بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد.
مواد و روشهااین پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش ...
بیشتر
زمینه و هدف اعتیاد به کار میتواند لذتبخش ولی خستهکننده و مشکلساز باشد. این حالت، پیامدهای مثبت و منفی به دنبال دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسیرابطه اعتیاد به کار با میزان افسردگی و اضطراب در پزشکان متخصص بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد.
مواد و روشهااین پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی پزشکان متخصص بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی سبزوار به تعداد 58 نفر تشکیل دادند که تمامی بهعنوان نمونه، انتخاب و به صورت سرشماری، بررسیشدند. برای جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای اعتیاد به کار اسپنس و رابینز، افسردگی بک و اضطراب اشپیلبرگر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارSPSS20و از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی و رگرسیون) استفاده شد.
یافتهها نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین اعتیاد به کار و اضطراب و افسردگی (0/05>p) وجود دارد؛ همچنین اعتیاد به کار، قابلیت پیشبینی افسردگی و اضطراب را داشته است (0/05>p).
نتیجهگیریاعتیاد به کار میتواند باعث افزایش اضطراب و افسردگی گردد. بنابراین سازمانها باید در نظر داشته باشند که اعتیاد به کار همیشه نمیتواند برای کارکنان و سازمانها مفید باشد و لذا مدیران باید به راهکارهایی بیندیشند که از بروز چنین مسائلی که میتواند برای سلامتی مضر باشد، پیشگیری کنند.
روانشناسی و روانپزشکی
سعیده آذرآیین؛ روشنک خدابخش؛ زهره خسروی؛ مسعود فضیلت پور
دوره 27، شماره 4 ، مهر و آبان 1399، ، صفحه 494-501
چکیده
زمینه و هدف سطح فعالیت سیستمهای مغزی رفتاری با طیف وسیعی از اختلالهای هیجانی، از جمله اضطراب و افسردگی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر، مقایسه سیستمهای مغزی رفتاری در افراد مبتلا به اضطراب، افراد مبتلا به افسردگی و افراد سالم بود.
مواد و روشها این پژوهش، یک مطالعه مقطعی بود. 45 فرد مبتلا به اضطراب (نمره متوسط به بالا در پرسشنامه ...
بیشتر
زمینه و هدف سطح فعالیت سیستمهای مغزی رفتاری با طیف وسیعی از اختلالهای هیجانی، از جمله اضطراب و افسردگی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر، مقایسه سیستمهای مغزی رفتاری در افراد مبتلا به اضطراب، افراد مبتلا به افسردگی و افراد سالم بود.
مواد و روشها این پژوهش، یک مطالعه مقطعی بود. 45 فرد مبتلا به اضطراب (نمره متوسط به بالا در پرسشنامه اضطراب و نمره کم در پرسشنامه افسردگی بک) و 45 فرد مبتلا به افسردگی (نمره متوسط به بالا در پرسشنامه افسردگی و نمره کم در پرسشنامه اضطراب بک) که به مراکز خصوصی و دولتی سلامت شهر جیرفت مراجعه کرده بودند از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با 45 فرد سالم (نمره پایین در پرسشنامههای اضطراب و افسردگی بک) براساس متغیرهای سن و جنسیت همتا شدند. بعد از جلب رضایت آگاهانه، شرکتکنندگان به پرسشنامههای افسردگی بک، اضطراب بک و پنج عاملی جکسون، پاسخ دادند و براساس نمره پرسشنامهها، در گروههای مورد نظر قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار spss21 از طریق آزمون تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل شد.
یافتهها تحلیل دادهها نشان داد که بین گروهها در سیستمهای بازداری رفتاری، جنگ، گریز و وقفه، تفاوتهای معناداری وجود دارد. همچنین تفاوت گروهها در سیستم فعالساز رفتاری، معنادار نبود.
نتیجهگیری با توجه به متفاوت بودن عملکرد سیستمهای مغزی رفتاری افراد مبتلا به اضطراب و افراد مبتلا به افسردگی با افراد سالم، شاید این تئوری به توضیح سببشناسی اضطراب و افسردگی کمک کند.
روانشناسی و روانپزشکی
سعید رضا امیریان؛ مجتبی امیری مجد؛ منصوره شهریاری احمدی؛ لیلا الیاسی
دوره 27، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1399، ، صفحه 404-412
چکیده
زمینه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، از استرس، اضطراب و افسردگی رنج میبرند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تقویت رفتاری مثبت مبتنی بر ذهنآگاهی بر استرس، اضطراب و افسردگی این مادران انجام شد. ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم از مدارس شهر گرگان به صورت 0-6 روش کار سی نفر از مادران دارای کودکان دقیقهای تحت آموزش یک روانشناس برای ...
بیشتر
زمینه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، از استرس، اضطراب و افسردگی رنج میبرند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تقویت رفتاری مثبت مبتنی بر ذهنآگاهی بر استرس، اضطراب و افسردگی این مادران انجام شد. ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم از مدارس شهر گرگان به صورت 0-6 روش کار سی نفر از مادران دارای کودکان دقیقهای تحت آموزش یک روانشناس برای 536 جلسه6 تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و در تقویت رفتاری مثبت مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده، شامل پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک بوده که همه مادران قبل، بلافاصله و یک ماه پس از مداخله تکمیل کردند. مقایسه بین دو گروه توسط آزمون تی مستقل انجام شد. ، میانگین نمرات استرس، اضطراب و افسردگی در مادران کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم ،
یافته ها قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشت. اما میانگین نمرات دو گروه در زمانهای بلافاصله و یک ماه ،بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معناداری داشت؛ به طوری که میانگین نمرات استرس، اضطراب و افسردگی مادران کودکان ، پس از مداخله کاهش معناداری ، تغییر معناداری نداشت اما در گروه مداخله در طول زمان ، اتیستیک در گروه کنترل در طول زمان .(P<0.001) داشت.
نتیجه گیری مداخله تقویت رفتاری مثبت مبتنی بر ذهنآگاهی توانسته است استرس، اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم را کاهش دهد. استفاده از تقویت رفتاری مثبت برای کاهش استرس، اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم، پیشنهاد میگردد.
فیزیولوژی و فارماکولوژی
جعفر احمدپوری؛ سعید ولی پور چهارده چریک؛ محبوبه سترکی
دوره 27، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1399، ، صفحه 475-482
چکیده
زمینه وقوع حوادت استرسزای شدید، با خطر ابتلا به اختلالات روحی و روانی از قبیل افسردگی و اضطراب همراه است. با توجه به عوارض منفی داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب، توجه محققان به ترکیبات طبیعی، معطوف شده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عصاره پرسیاوشان بر افسردگی و اضطراب ناشی از استرس حاد در موشهای سوری نر بود.
روش کار در مطالعه ...
بیشتر
زمینه وقوع حوادت استرسزای شدید، با خطر ابتلا به اختلالات روحی و روانی از قبیل افسردگی و اضطراب همراه است. با توجه به عوارض منفی داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب، توجه محققان به ترکیبات طبیعی، معطوف شده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر عصاره پرسیاوشان بر افسردگی و اضطراب ناشی از استرس حاد در موشهای سوری نر بود.
روش کار در مطالعه تجربی حاضر 40 موش سوری نر نژاد Balb/C به صورت تصادفی در پنج گروه شامل: کنترل (تحت استرس حاد دریافتکننده نرمالسالین)، مداخله (تحت استرس حاد دریافتکننده عصاره پرسیاوشان در دوزهای 100، 200 و 400 (mg/kg)) و کنترل مثبت (تحت استرس حاد دریافتکننده دیازپام) قرار گرفتند. استرس حاد، از طریق شوک الکتریکی (5/0 میلیآمپر، 2 دقیقه) و بیحرکتی در دستگاه محدودکننده (2 ساعت) برای یکبار ایجاد شد. عصاره و دارو به مدت 21 روز و بهصورت درون صفاقی تجویز شد و سپس میزان فعالیت حرکتی، اضطراب و افسردگی توسط آزمونهای شنای اجباری، ماز به علاوهای مرتفع (EPM) و صفحه باز ارزیابی گردید.
یافتهها در موشهای تحت استرس حاد، دوزهای مختلف عصاره پرسیاوشان، سبب کاهش معنیدار در مدت زمان بیحرکتی نسبت به گروه کنترل در آزمون شنای اجباری شد (05/0P<). همچنین دوز mg/kg 400 عصاره پرسیاوشان، سبب افزایش معنیدار در درصد ورود به بازوهای باز و کاهش معنیدار تعداد دفعات ورود به بازوهای بسته در EPM نسبت به کنترل گردید (05/0P<). دوزهای مختلف عصاره پرسیاوشان بر تعداد دفعات عبور از خطوط صفحه باز نسبت به گروه کنترل اثر معنیدار نداشت.
نتیجهگیری عصاره پرسیاوشان اثرات ضدافسردگی و ضداضطرابی را در موشهای تحت استرس حاد نشان میدهد.
روانشناسی و روانپزشکی
خدیجه فولادوند
دوره 26، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1398، ، صفحه 727-737
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه مطالعات رابطه بین افسردگی و خودکارآمدی با تصمیم گیری را مورد بررسی قرار دادهاند، اما نقش این عوامل در انتخاب نوع سبکهای تصمیم گیری مورد توجه قرار نگرفته است. لذا، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش افسردگی و خودکارآمدی در پیشبینی سبکهای تصمیم گیری در نوجوانان بود.روش کار: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این ...
بیشتر
زمینه و هدف: اگرچه مطالعات رابطه بین افسردگی و خودکارآمدی با تصمیم گیری را مورد بررسی قرار دادهاند، اما نقش این عوامل در انتخاب نوع سبکهای تصمیم گیری مورد توجه قرار نگرفته است. لذا، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش افسردگی و خودکارآمدی در پیشبینی سبکهای تصمیم گیری در نوجوانان بود.روش کار: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان دبیرستانهای استان لرستان بود که از بین آنها تعداد 300 نفر (155 پسر و 145 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (DMSQ)، پرسشنامه افسردگی کودکان کوواکس و بک (CDI) و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان موریس (SEQ-S) بود. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.یافتهها: یافتههای تحلیل رگرسیون نشان داد مولفههای افسردگی و خوکارآمدی به ترتیب %5/32، %9/29، %5/3، %2/17 و %5/9 از واریانس سبکهای تصمیم گیری عقلانی، شهودی، وابسته، اجتنابی و آنی را پیش بینی می کنند (001/0 p
روانشناسی و روانپزشکی
مریم طاهر پور؛ احمد سهرابی؛ مهدی زمستانی
دوره 26، شماره 4 ، مهر و آبان 1398، ، صفحه 505-513
چکیده
اهداف: اختلالات تغذیه و خوردن با اختلالات پایدار در خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن مشخص میشوند که منجر به آسیب قابل توجه در سلامت جسمی و عملکرد روانی- اجتماعی میگردند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به اختلال خوردن (طیف محدود کننده) انجام ...
بیشتر
اهداف: اختلالات تغذیه و خوردن با اختلالات پایدار در خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن مشخص میشوند که منجر به آسیب قابل توجه در سلامت جسمی و عملکرد روانی- اجتماعی میگردند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود نشانگان افسردگی، اضطراب و استرس و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به اختلال خوردن (طیف محدود کننده) انجام شد. مواد و روشها: در یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، تعداد 30 نفر از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل دانشگاه کردستان در سالتحصیلی 95-94 که از نقطه برش معلوم شده در مقیاس محدودیت در غذا خوردن نمرات متوسط رو به بالایی اخذ کرده بودند، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان متمرکز بر شفقت، 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گماشته شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس، و مقیاس سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)استفاده شد. یافتهها: نتایج درمانی بر روی گروه آزمایش پس از دریافت 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت نشان داد که این درمان موجب کاهش معنیدار در علایم افسردگی(001/0P
پرستاری
مهدی جعفرزاده فخاری؛ یاسر تبرائی؛ مهدی معتکف فر؛ سلیمه عزیزی
دوره 25، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1397، ، صفحه 111-117
چکیده
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در بیماران مبتلا به دیابت است که بروز آن علاوه بر تاثیر بر سیر درمان، می تواند پیش آگهی بیماری را نیز دستخوش تغییر کند.مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیرآرام سازی پیشرونده عضلانی بر افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2انجام شد. روش کار:این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی77بیمار مراجعه کننده ...
بیشتر
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در بیماران مبتلا به دیابت است که بروز آن علاوه بر تاثیر بر سیر درمان، می تواند پیش آگهی بیماری را نیز دستخوش تغییر کند.مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیرآرام سازی پیشرونده عضلانی بر افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع2انجام شد. روش کار:این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی77بیمار مراجعه کننده به مرکز دیابت شهرستان سبزوار در سال 1394 انجام شد.افراد شرکت کننده در مطالعه آزمون افسردگی بک را تکمیل کردند و در صورت کسب نمره 28-14 (افسردگی خفیف و متوسط)وارد مطالعه شدند.سپس بیماران پس از تکمیل رضایت نامه، به صورت تصادفی به دو گروه آرام سازی پیشرونده عضلانی(37 نفر) و کنترل(40 نفر) تقسیم شدند.آرام سازی هفته ای2مرتبه به مدت20-30دقیقه تحت نظارت پژوهشگر در طی6 هفته اجرا شد و در پایان هفته ششم مجددا آزمون افسردگی بک تکمیل گردید.داده ها با استفاده از آمار توصیفی تحلیلی با نرم افزارSPSS (نسخه 16) تجزیه وتحلیل شد و P مساوی 05/0 به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها:میانگین نمره افسردگی بعد از مداخله در گروه آرام سازی از 20/4± 20/91به 85/2±29/11 و در گروه کنترل از21/4±20/60 به61/3±19/99 رسید.بر اساس آزمون آماری تی مستقل بین دو گروه اختلاف آماری معنا داری وجود داشت(P<0/001).آزمون آماری تی زوجی تفاوت آماری معناداری را از نظر نمره افسردگی قبل و بعد از مداخله در گروه آرام سازی عضلانی نشان داد(p<0/001)در حالی که درگروه کنترل اختلاف آماری معناداری وجود نداشت(p=0/204). نتیجه گیری:آرام سازی پیشرونده عضلانی روشی موثردرکاهش میزان افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع2می باشد.
کاظم اشرفی؛ رباب صحاف؛ فرحناز محمدیشاهبلاغی؛ اکرم فرهادی؛ غلامرضا انصاری؛ فرید نجفی؛ عزیزه قرنجیک؛ شادی قادری
دوره 23، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1395، ، صفحه 856-865
چکیده
اهداف باتوجهبه افزایش جمعیت سالمندان، بیماریهای مرتبط با این سن ازجمله بیماریهای روانی نیز درحالافزایش است. در جوامع مختلف، بهویژه جوامع قومی و اقلیتها، ممکن است شیوع بیماریهای مختلف ازجمله افسردگی و حتی بعضی عوامل مرتبطبا آن متفاوت باشد. در این مطالعه مقطعی، وضعیت جمعیتشناختی و میزان شیوع افسردگی و برخی از عوامل ...
بیشتر
اهداف باتوجهبه افزایش جمعیت سالمندان، بیماریهای مرتبط با این سن ازجمله بیماریهای روانی نیز درحالافزایش است. در جوامع مختلف، بهویژه جوامع قومی و اقلیتها، ممکن است شیوع بیماریهای مختلف ازجمله افسردگی و حتی بعضی عوامل مرتبطبا آن متفاوت باشد. در این مطالعه مقطعی، وضعیت جمعیتشناختی و میزان شیوع افسردگی و برخی از عوامل اجتماعی و سلامت فردی مرتبطبا سالمندان تُرک آذری مقیم منزل بررسی شد.مواد و روش ها پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفیمقطعی بود که روی سیصد سالمند تُرک آذری مقیم منزل و بدوناختلال شناخت انجام شد. نمونههای این مطالعه بهصورت خوشهای تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه، از پرسشنامه حاوی اطلاعات جمعیتشناختی و سوابق سلامتی و پرسشنامه بررسی افسردگی در سالمندان (15-GDS) استفاده و بهصورت مصاحبه حضوری با سالمند تکمیل شد. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از روشهای آماری آزمون تی و تحلیل واریانس و خیدو، در سطح معناداری 05/0P≤ تجزیهوتحلیل شد.یافته ها میانگین سن افراد مطالعهشده در مردان 2/70±7 و در زنان 5/69±6 بود. براساس یافتههای تحقیق، میانگین نمره افسردگی در سالمندان تُرک آذری 53/62±3/4، میزان شیوع افسردگی خفیف 28درصد، افسردگی متوسط 3/10درصد، افسردگی شدید 3/6درصد و 4/55درصد بدون علامت بود. در این تحقیق، بین میانگین افسردگی و جنس، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات، سن، وضعیت تأهل، فعالیت ورزش، بیماریهای مزمن، سابقه سقوط و مشکلات شنوایی، کلیوی، ادراری، گوارشی و عضلانیاسکلتی ارتباط آماری معنادار مشاهده شد (05/0P≤). این در حالی بود که بین میانگین افسردگی و محل سکونت در شهر یا روستا و سطح درآمد ارتباط آماری معنادار وجود نداشت (05/0P≥). نتیجه گیری شیوع افسردگی شدید و متوسط در سالمندان تُرک آذری برابر یا کمتر از دیگر پژوهشها در ایران بود. باتوجهبه ارتباط بین افسردگی با شاخصهای مربوطبه سلامت و بیماریها، میتوان ازطریق اجرای برنامههای غربالگری که به شناسایی زودرس سالمندان درمعرض خطر بیماریهای روانی و ارتقای سطح رضایت از زندگی و سلامت و کیفیت زندگی منجر میشود، زمینههای ارتقای سطح بهداشت روان را در این افراد فراهم آورد.
سجاد امینیمنش؛ جعفر حسنی؛ محمد نیکوسیر جهرمی؛ مهدی طاهری؛ حسن رضایی جمالویی
دوره 23، شماره 5 ، آذر و دی 1395، ، صفحه 788-793
چکیده
اهداف بیخوابی از اختلالهای شایعی است که ارتباط آن با افسردگی و اضطراب از گذشته مورد توجه پژوهشگران بوده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش افسردگی و اضطراب در پیشبینی بیخوابی زندانیان انجام شده است.مواد و روش ها در این پژوهش 110 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و ...
بیشتر
اهداف بیخوابی از اختلالهای شایعی است که ارتباط آن با افسردگی و اضطراب از گذشته مورد توجه پژوهشگران بوده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش افسردگی و اضطراب در پیشبینی بیخوابی زندانیان انجام شده است.مواد و روش ها در این پژوهش 110 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه اضطراب بک را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیهوتحلیل شد.یافته ها با توجه به نتایج، اضطراب و افسردگی با بیخوابی همبستگی معناداری (0001/0P<) دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان نشان داد اضطراب و افسردگی قادر به پیشبینی بیخوابی است و 29/0 واریانس این متغیر را تبیین میکند.نتیجه گیری با توجه به نقش افسردگی و اضطراب در بیخوابی، ارائه خدمات روانشناختی به منظور کاهش علائم افسردگی و اضطراب و عوامل زمینهساز آن ضروری به نظر میرسد.
سپیده تربالی؛ شیوا خضری
دوره 22، شماره 5 ، آذر و دی 1394، ، صفحه 815-822
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی از شایعترین علایم روان شناختی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) میباشد. علّت دقیق میزان بالای افسردگی در این بیماران ناشناخته است و ترکیبی از فاکتورهای نورولوژیکی ازجمله از بین رفتن پوشش عصب وعوامل روانی-اجتماعی دخیل هستند. هیپوکمپ از جمله بخشهای مغز است که به بیماریهای نورولوژیکی حسّاس بوده و در اختلالات ...
بیشتر
زمینه و هدف: افسردگی از شایعترین علایم روان شناختی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) میباشد. علّت دقیق میزان بالای افسردگی در این بیماران ناشناخته است و ترکیبی از فاکتورهای نورولوژیکی ازجمله از بین رفتن پوشش عصب وعوامل روانی-اجتماعی دخیل هستند. هیپوکمپ از جمله بخشهای مغز است که به بیماریهای نورولوژیکی حسّاس بوده و در اختلالات خلقی از جمله افسردگی نقش بسزایی دارد. لذا، مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثرات ویتامین 3Dبر بهبود افسردگی در مدل تجربی بیماری MS انجام گردید.
مواد و روش ها: برای ایجاد دمیلیناسیون، 2 میکرولیتر لیزولسیتین به کمک استرئوتاکس در ناحیهی هیپوکمپ پشتی موش صحرایی تزریق شد. حیوانات تحت درمان با ویتامین، به مدّت7، 14 و 21 روزμg/kg5 ویتامین 3Dرا به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. جهت بررسی افسردگی از آزمون تست شنای اجباری استفاده گردید.
یافتهها: تجویز لیزولسیتین به عنوان القا کنندهی بیماری MS سبب دمیلیناسیون و افسردگی گردید. به طوری که زمان بیحرکتی به عنوان شاخص افسردگی در تست شنای اجباری در روزهای 14 و 21 روز پس از ضایعه افزایش معناداری را نسبت به گروه کنترل نشان داد. مصرف ویتامین 3 Dبه مدّت 14 و 21 روز منجر به کاهش معنادار زمان بیحرکتی در مقایسه با گروه دریافت کنندهی لیزولسیتین گردید.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که تجویز ویتامین 3Dبا دوز μg/kg5 میتواند اختلال افسردگی را در مدل تجربی بیماری MSبهبود بخشد. با این حال، ارزیابی اثرات ویتامین 3Dبر روی افسردگی در بیماران مبتلا بهMS، نیازمند مطالعات گستردهتری میباشد.
کوروش بنی هاشمیان؛ فاطمه گلستان جهرمی؛ نیکزاد قنبری؛ منصور موذن
دوره 21، شماره 5 ، آذر و دی 1393، ، صفحه 735-742
چکیده
زمینه و هدف: آموزش ایمنسازی در برابر استرس، درکاهش تنیدگی بیماران مبتلا به سرطان، تأثیر مثبتی دارد، اما این مداخله تاکنون در بیماران مبتلا به سرطان پروستات انجامنشدهاست. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیرآموزش ایمنسازی دربرابر استرس برافسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان پروستات است.
مواد و روشها: جامعهی آماری ...
بیشتر
زمینه و هدف: آموزش ایمنسازی در برابر استرس، درکاهش تنیدگی بیماران مبتلا به سرطان، تأثیر مثبتی دارد، اما این مداخله تاکنون در بیماران مبتلا به سرطان پروستات انجامنشدهاست. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیرآموزش ایمنسازی دربرابر استرس برافسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان پروستات است.
مواد و روشها: جامعهی آماری این پژوهش، مردان مبتلا به سرطان پروستات تحت درمان در درمانگاههای شهرکرمانشاه بودهاست که در بهمن ماه 92، تعداد 30 نفر از آنها بهطورتصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامهی R-SCL-90 میباشد. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 نتایج استخراجشد.
یافتهها: نتایج نشانداد که آموزش ایمنسازی در برابر استرس، تاثیر معناداری برکاهش اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان پروستات نسبت به گروه کنترل داشته است (72/11F= و 002/0p= برای افسردگی با میانگین افسردگی و 87/21F= و 001/0p< برای اضطراب. همچنین میانگین پیشآزمون و پسآزمون افسردگی در گروه کنترل، بهترتیب 73/27 و 40/27 و در گروه آزمایش بهترتیب 53/28 و 40/24 می باشد. میانگین پیشآزمون و پسآزمون اضطراب در گروه کنترل بهترتیب 60/18 و 18 و در گروه آزمایش بهترتیب 80/18 و 13/16 می باشد).
نتیجهگیری: آموزش ایمنسازی دربرابر استرس، موجب کاهش اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان پروستات میگردد.
طاهره لشکری؛ معصومه فولادوندی؛ هاجر صادقی؛ آذر اسدآبادی
دوره 21، شماره 5 ، آذر و دی 1393، ، صفحه 769-777
چکیده
زمینه و هدف: دیابت، یکیاز بیماریهای شایعدر ایران وجهان میباشد که مزمن، پیشروندهو پرهزینه بوده وعوارض متعددی ایجاد میکند. افسردگی، یکی از مهمترین مشکلات این افراد است. پرستاران میتوانند با ارائهی آموزشهایی درخصوص مدیریت استرس در ارتقای کیفیت زندگی این افراد نقش داشتهباشند. این مطالعه، با هدف بررسی تاثیرآموزش ...
بیشتر
زمینه و هدف: دیابت، یکیاز بیماریهای شایعدر ایران وجهان میباشد که مزمن، پیشروندهو پرهزینه بوده وعوارض متعددی ایجاد میکند. افسردگی، یکی از مهمترین مشکلات این افراد است. پرستاران میتوانند با ارائهی آموزشهایی درخصوص مدیریت استرس در ارتقای کیفیت زندگی این افراد نقش داشتهباشند. این مطالعه، با هدف بررسی تاثیرآموزش مدیریت استرس بر شدت افسردگی درافراد مبتلا به دیابت نوع دو انجام گردید.
مواد و روشها: در این پژوهشکارآزمایی بالینی، 96 نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع2 در مرکز دیابت کرمان در سال1391 بهروش در دسترس انتخاب و پسازکسبرضایت افراد، پرسشنامهی DASS21 سوالیرا تکمیلنمودند. سپس افراد افسرده، با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم وآموزش مدیریت استرس در گروه آزمون اجراشد. ابزارگردآوری دادهها، پرسشنامهی (بک = DASS) بود. دادهها با کمک آزمونهای کوواریانس، واریانس و اندازه یریهای تکرارشونده و نرمافزار آماری SPSS نسخه 18 باسطح معناداری (0.05P< )، تجزیه و تحلیلشد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار افسردگی قبل از اجرای مداخله در گروه کنترل و آزمون بهترتیب (94/13)± 37/33 و(58/13)±77/32 و بعد از اجرای مداخله بهترتیب (91/13) ±34/31 و (42/10) ±77/20 بود که نسبت به قبل از مداخله کاهش یافته است. 52.1 درصد افراد گروه آزمون، بعد از آموزش مدیریت استرس دارای شدت افسردگی کم بودند و اختلاف معناداری بین شدت افسردگی قبل و بعد از اجرای آموزش مدیریت استرس وجودداشت (0001/0> p-value).
نتیجهگیری: آموزش مدیریت استرس در شدت افسردگی تاثیر داشته و باعث کاهش آن شدهاست.
بتول حاج ابراهیمی؛ محمد کاظمی عرب آبادی
دوره 20، شماره 3 ، مهر و آبان 1392، ، صفحه 380-389
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از مشکلات حال حاضر جوامع پیشرفته و در حال توسعه میباشد. مطالعات نشان می دهد که افسردگی نه تنها یک اختلال روانپزشکی بوده، بلکه مشکلات مختلف جسمی را نیز بهدنبال دارد. از جمله مهمترین مشکلاتی که افسردگی ایجاد میکند، اختلالات سیستم ایمنی میباشد. مطالعات نشان میدهد که افسردگی موجب التهاب مزمن و مخرب توسط ...
بیشتر
زمینه و هدف: افسردگی یکی از مشکلات حال حاضر جوامع پیشرفته و در حال توسعه میباشد. مطالعات نشان می دهد که افسردگی نه تنها یک اختلال روانپزشکی بوده، بلکه مشکلات مختلف جسمی را نیز بهدنبال دارد. از جمله مهمترین مشکلاتی که افسردگی ایجاد میکند، اختلالات سیستم ایمنی میباشد. مطالعات نشان میدهد که افسردگی موجب التهاب مزمن و مخرب توسط سیستم ایمنی میشود. به گونهای که التهاب خود موجبات وخیمتر شدن افسردگی را فراهم میآورد. در پاسخهای ایمونولوژیک، مولکولهای متعددی جهت ایجاد التهاب بالاخص التهاب مزمن نقش دارند، به گونهای که میتوان به مسیرهای وابسته به (JAK/STAT) Janus kinase/signal transducers and activators of transcription و یا اینکه به التهاب متعاقب القاء توسط سنسورهای میکروبی مثل Toll Like Receptor، (AIMII) Absent in melanoma 2 و همچنین (NLR) Node like receptor اشاره کرد. بهنظر میرسد که همین مولکولها با تولید سایتوکینهای التهابی در ایجاد التهاب در بیماران مبتلا به افسردگی دخیل میباشند. بنابراین بررسی الگوی سایتوکینها و همچنین مسیرهایی که منجر به تولید سایتوکینهای التهابی در بیماران مبتلا به افسردگی میشود، میتواند جهت مشخص شدن پاتوژنز بیماری کمککننده باشد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه، جمعآوری مطالعات اخیر در زمینه الگوی سایتوکینها و همچنین مولکولهای درگیر در التهاب بهدنبال افسردگی میباشد.
مواد و روشها: دادههای موجود در این مقاله مروری با استفاده از جستجوی کلید واژههای سایتوکین (cytokine)، افسردگی (Depression)، TLR، التهاب (Inflammation) و مولکولهای سیگنالینگ (signaling molecules) در موتورهای جستجوگر Pubmed، scopous و Google scholar جمعآوری شد و براساس موضوعیت داده ها در قسمت مربوطه مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: نتیجه جستجو و بررسی مطالعات انجام شده نشان داد که بیماران مبتلا به افسردگی از یک التهاب مزمن رنج میبرند که سایتوکینها و مولکولهای TLR در این میان نقش به سزایی ایفا می کنند.
نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، به نظر می رسد که التهاب، نقش زیادی در پاتوژنز بیماری افسردگی ایفا کرده و مطالعات آینده در زمینه هدف قرار دادن پاسخها و مولکولهای التهابی، می تواند راهکاری مناسب برای درمان این دسته از بیماران به شمار آید.
محمودرضا آذرپژوه؛ نغمه مخبر؛ نگار اصغری پور
دوره 20، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1392، ، صفحه 6-14
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از عوارض شایع به دنبال سکته های مغزی است. این امر باعث ناتوانی و اختلال در سیر بهبود و وضعیت شناختی بیماران می شود. هدف این مطالعه تأثیر درمان ضد افسردگی سیتالوپرام بر عملکردهای ویژه شناختی در فاز حاد سکته مغزی است . مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، کلیه بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک حاد که در طی یک سال ...
بیشتر
زمینه و هدف: افسردگی یکی از عوارض شایع به دنبال سکته های مغزی است. این امر باعث ناتوانی و اختلال در سیر بهبود و وضعیت شناختی بیماران می شود. هدف این مطالعه تأثیر درمان ضد افسردگی سیتالوپرام بر عملکردهای ویژه شناختی در فاز حاد سکته مغزی است . مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، کلیه بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک حاد که در طی یک سال (اردیبهشت 1389-1388اردیبهشت) به بیمارستان قائم مشهد مراجعه نموده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند (218 نفر). در نخستین ملاقات (هفته 4 پس از سکته) ارزیابی های نرولوژی و همچنین سنجش میزان افسردگی بر اساس آزمون افسردگی هامیلتون انجام شد.در نهایت تعداد 89 نفر بهعنوان نمونه وارد مطالعه شدند. سطح توانمندیهای شناختی بر اساس آزمون Dementia Rating Scale (DRS) و همچنین آزمون مختصر وضعیت روانی مورد ارزیابی قرار گرفت. بیماران بر اساس ارزیابی بالینی و نمره آزمون ها میلتون افسردگی به 3 دسته تقسیم شدند: بیمارانی که نمره آزمون هامیلتون آنها بیشتر یا مساوی 20 ( 18 نفر ) و بیمارانی که نمره آزمون آنها بین 19-12 بود (39 نفر). بیمارانی که نمره آزمون آنها کمتر از 12 ارزیابی شد (32 نفر). بیماران گروه اول تحت درمان با سیتالوپرام قرار گرفتند. در ملاقات هفته 14 (ملاقات چهارم) مجدداً آزمون افسردگیها میلتون و بررسی وضعیت شناختی صورت گرفت. اطلاعات بهدست آمده توسط نرمافزار کامپیوتر 11SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: تغییر نمره افسردگی در ابتدای مطالعه و انتهای هفته هشتم و همچنین نمره کل دمانس و آزمون مختصر وضعیت روانی در گروه تحت درمان با سیتالوپرام از نظر آماری معنادار بود. نمره آزمون دمانس در بعد توجه در ابتدا و انتهای مطالعه، هم در گروه تحت درمان با سیتالوپرام و هم گروه فاقد افسردگی تفاوت آماری معناداری داشت. نتیجهگیری: با توجه به همراهی افسردگی و اختلالات شناختی پس از سکتههای مغزی، شروع درمانهای ضد افسردگی از جمله سیتالوپرام میتواند پیشنهاد درمانی مناسبی برای بهبود وضعیت خلقی و شناختی و در نتیجه ارتقاء سلامت بیماران مبتلا به سکتههای مغزی باشد.
زهره دانشورپور؛ لطف اله کریمی؛ محسن احمدی طهور سلطانی
دوره 18، شماره 3 ، مهر و آبان 1390، ، صفحه 217-223
چکیده
زمینه و هدف: رابطه کیفیت دلبستگی با آسیب های روانشناختی از جمله حوزه هایی است که مجموعه وسیعی از پژوهش های روانشناختی را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی در دانشجویان با علایم افسردگی بالا و عادی می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی و جامعه آماری دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت ...
بیشتر
زمینه و هدف: رابطه کیفیت دلبستگی با آسیب های روانشناختی از جمله حوزه هایی است که مجموعه وسیعی از پژوهش های روانشناختی را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی در دانشجویان با علایم افسردگی بالا و عادی می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی و جامعه آماری دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران در سال تحصیلی 89-1388 بود. نمونه پژوهش شامل 82 نفر (41 نفر افسرده به عنوان گروه مورد و 41 نفر غیر افسرده به عنوان گروه شاهد) بود. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس فسردگی بک (BDI)، مصاحبه بالینی و مقیاس دلبستگی کولینز و رید (1990) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چند متغیره و به کمک نرم افزار SPSS.16 انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات دانشجویان افسرده و غیره افسرده در سه سبک دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا به ترتیب عبارت بود: 33/4±44/55، 16/2±59/12، 77/2±13/13، 23/4±69/18، 01/3±35/13 و 67/1±44/88. میانگین نمرات گروه افسرده در سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا بیشتر از گروه غیر افسرده (02/0>P، 95/5=F) و میانگین نمرات گروه غیر افسرده در سبک دلبستگی ایمن بیشتر از گروه افسرده بود (001/0>P، 18/14). بین میانگین نمرات دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی تفاوت معناداری دیده نشد( 19/0>p). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، افراد غیر افسرده از سبک دلبستگی ایمن و افراد افسرده از سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا برخوردارند.
محسن کوشان؛ فرشته گلستانه؛ محمد سیداحمدی؛ مهدی مقرنسی؛ فهیمه کیوانلو
دوره 18، شماره 2 ، خرداد و تیر 1390، ، صفحه 91-97
چکیده
زمینه و هدف: زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان، مسائل و مشکلات روانی بیشتری دارند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از روش های پیشگیرانه کم هزینه و سهل الوصول مانند تمرینات ایروبیک می تواند باعث ارتقاء سلامت روانی زنان معتاد شده و از ابتلای آن ها به اختلالات روانی جلوگیری کند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی تاثیر یک دوره تمرین ایروبیک ...
بیشتر
زمینه و هدف: زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان، مسائل و مشکلات روانی بیشتری دارند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از روش های پیشگیرانه کم هزینه و سهل الوصول مانند تمرینات ایروبیک می تواند باعث ارتقاء سلامت روانی زنان معتاد شده و از ابتلای آن ها به اختلالات روانی جلوگیری کند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی تاثیر یک دوره تمرین ایروبیک بر سلامت روان زنان معتاد زندان مرکزی زاهدان انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تجربی بوده و جامعه تحقیق را زنان معتاد زندان مرکزی زاهدان در سال 1387 تشکیل می دادند. از بین آن ها تعداد 30 نفر به طور تصادفی ساده به دو گروه مساوی (15 نفر گروه کنترل، 15 نفر گروه تجربی) تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها، شامل پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی گلدبرگ (28 GHQ) و پرسشنامه جمعیت شناختی بود. گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت زمان 45 دقیقه در برنامه تمرینی ایروبیک شرکت کردند. برای بررسی تاثیر برنامه تمرینی ایروبیک بر سلامت روان زنان معتاد، گروه های کنترل و تجربی قبل و بعد از 8 هفته تمرین ایروبیک به پرسشنامه سلامت عمومی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آزمون های تی مستقل و همبسته با نرم افزار SPSS.15 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که پس از 8 هفته برنامه تمرینی ایروبیک میزان علائم جسمانی (از 37/6±20/12 به 83/2±53/4)، اضطراب (از 50/4±47/14به 13/2±33/4)، افسردگی (از 78/6±67/11 به 25/3±60/3) و سلامت روانی (از 50/15±20/48 به 71/6±87/18) آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری (05/0≥p) بهبود یافته است. اما در کارکرد اجتماعی (از 34/4±33/10 به 80/3±07/7) آزمودنی ها تغییر معناداری (05/0≤p) مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تمرینات ایروبیک نقش مؤثری در بهبود سلامت روانی زنان معتاد دارد.
زهرا عابدیان؛ سیدرضا مظلوم؛ زهرا شجاعیان؛ نغمه مخبر
دوره 12، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1384، ، صفحه 37-43
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه ...
بیشتر
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 40 زن یائسه مراجعه کننده به کلینیک های یائسگی و زنان شهر مشهد که سابقه هورمون درمانی و بیماری روانی در زمان حال و گذشته و کنتراندیکاسیون جهت هورمون درمانی نداشتند، انتخاب و بر حسب تمایل در دو گروه قرار گرفتند. پس ازارزیابی افسردگی اولیه، گروه هورمون درمانی 625 هزار میلی گرم استروژن کونژوگه و 2.5 میلی گرم مدروکسی پروژسترون استات روزانه و به مدت 6 هفته دریافت کرده و گروه کنترل هیچ هورمونی دریافت نمی کردند. جهت گردآوری داده ها از فرم انتخاب نمونه مشخصات دموگرافیک، آزمون افسردگی یک مقیاس سندرم پیش از قاعدگی، مقیاس حمایت اجتماعی کاسدی، عزت نفس آیزنگ، نگرش نسبت به هورمون درمانی و یائسگی استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های مستقل تی مزدوج و آنالیز واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره افسردگی ابتدای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل به ترتیب ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?? و در انتهای مطالعه ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?بود که مقایسه میانگین نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه اختلاف معنی دار داشت (?.??>P) اما مقایسه میانگین تفاوت نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل اختلاف معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: مصرف و عدم مصرف هورمون درمانی جایگزینی اثری بر میزان افسردگی زنان یائسه ندارد. لذا پیشنهاد می گردد مطالعات درسطح وسیع تر، با روش های هورمونی متفاوت و طول مدت بیشتر مدنظر قرار گیرد.