فیزیولوژی و فارماکولوژی
انسیه نامجو؛ رویا لاری؛ ناصر مهدوی شهری؛ علی مقیمی؛ مهرنگار رجحان نژاد؛ لیلا ایزی
دوره 25، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1397، ، صفحه 93-100
چکیده
سابقه و اهداف: فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت (G-CSF) به عنوان فاکتور موثر در تمایز سلولهای خونی خصوصا نوتروفیلها شناخته می شود، به همین دلیل به طور گسترده ای در درمان نوتروپنی ناشی از شیمی درمانی استفاده می شود. تحقیقات متعدد بیانگر بالا رفتن میزان G-CSF در شراط التهابی و همچنین نقش التهابی این فاکتور بوده اند. اینترفرون های(IFN) نوع یک ...
بیشتر
سابقه و اهداف: فاکتور محرک رشد کلونی گرانولوسیت (G-CSF) به عنوان فاکتور موثر در تمایز سلولهای خونی خصوصا نوتروفیلها شناخته می شود، به همین دلیل به طور گسترده ای در درمان نوتروپنی ناشی از شیمی درمانی استفاده می شود. تحقیقات متعدد بیانگر بالا رفتن میزان G-CSF در شراط التهابی و همچنین نقش التهابی این فاکتور بوده اند. اینترفرون های(IFN) نوع یک به عنوان فاکتورهای ضد التهابی شناخته می شوند. هدف از این پژوهش بررسی این موضوع بود که آیا اینترفرون های نوع یک می توانند اثر G-CSF بر فاکتورهای خونی را تعدیل کنند. مواد و روش ها: چهل و دو سر موش سوری نر هشت هفتهای در شش گروه هفت تایی دستهبندی شدند که شامل گروه١ (کنترل): تزریق آب مقطر، گروه٢: µg/kg٢٠٠ G-CSF ، گروه٣: µg/kg ٢٠٠ اینترفرون آلفا (IFN-α)، گروه٤: µg/kg٢٠٠ اینترفرون بتا (IFN-β)، گروه٥: µg/k ٢٠٠ IFN-α +µg/kg ٢٠٠ G-CSF، گروه٦: µg/kg ٢٠٠ IFN-β+ µg/kg ٢٠٠G-CSF بود. تزریقات یک بار در روزانجام شد. پس از ٢٨روز از قلب موش ها خون گرفته و به آزمایشگاه تشخیص طبی ارسال شد. پس از دریافت نتایج آزمایشگاه، تغییرات فاکتورهای بیوشیمیایی خون شامل گلوکز، تری گلیسرید وکلسترول با استفاده از نرم افزار SPSS18 بررسی شد. نتایج و بحث: G-CSF و یا IFNs ، به تنهایی و یا به طور هم زمان موجب کاهش سطوح سرمی قند، تری گلیسرید و کلسترول در خون موش سوری به طور معناداری شدند، که با فرضیات اولیه ما که اثرات ضدالتهابی IFN-α، IFN-β در جهت مقابل اثرات التهابی G-CSF روی می دهند، مغایرت دارد. همچنین در تجویز توأم اینترفرونهای نوع یک و G-CSF میزان کاهش گلوکز، تری گلیسرید وکلسترول بیشتر از G-CSF به تنهایی بود. این موضوع نشان دهنده اثر سینرژیک احتمالی G-CSF و IFN-α،IFN-β است. این احتمال وجود دارد که مسیرهای سیگنالینگ سلولی مشابهی مورد استفاده G-CSF وIFN α/ β قرار گرفته است.
مسعود فریدونی؛ ملیحه اسکندری؛ علی مقیمی
دوره 20، شماره 4 ، آذر و دی 1392، ، صفحه 423-434
چکیده
زمینه و هدف: مرفین دارای اثرات دوگانه ضددردی و پردردی است که در مگس سرکه دیده شدهاست. از طرفی تجویز مکرر آن باعث ایجاد تحمل به مرفین در پستانداران میگردد. تحقیق حاضر به بررسی بروز تحمل به مرفین و اثرات اوسلتامیویر (مهارکننده سیگنالینگ Gs پروتئین ها) در ایجاد تحمل و همچنین پردردی ناشی از غلظتهای ناچیز مرفین در مگس سرکه، میپردازد.
مواد ...
بیشتر
زمینه و هدف: مرفین دارای اثرات دوگانه ضددردی و پردردی است که در مگس سرکه دیده شدهاست. از طرفی تجویز مکرر آن باعث ایجاد تحمل به مرفین در پستانداران میگردد. تحقیق حاضر به بررسی بروز تحمل به مرفین و اثرات اوسلتامیویر (مهارکننده سیگنالینگ Gs پروتئین ها) در ایجاد تحمل و همچنین پردردی ناشی از غلظتهای ناچیز مرفین در مگس سرکه، میپردازد.
مواد و روشها: در این پژوهش لارو سن 3 و مگس بالغ تیپ وحشی بکار گرفته شد. به منظور بررسی اثر اوسلتامیویر بر پردردی ناشی از غلظتهای ناچیز مرفین، اوسلتامیویر (mg/l 2/0) و مرفین با غلظت ناچیز به محیط کشت مگس سرکه اضافه شده و پاسخ لارو و بالغ مگس (n≥7) به درد حرارتی به روش Hot plate (47°C) و درد شیمیایی ایجاد شده به وسیله کپسایسین و اسیداستیک 40% ثبت شد. برای ارزیابی تحمل زایی به مرفین، میزان احساس درد حرارتی لارو با تکرار تجویز مرفین mg/l 1/0 و سنجش اثرات ضددردی مرفین mg/l 01/0 ارزیابی و در بالغین، آزمون مشابهی، با غلظتهای mg/l 200 و 300 مرفین انجام شد، همچنین برای بررسی مکانیسم تحمل به مرفین، آزمون با تجویز اوسلتامیویر انجام شد.
یافتهها: در مگس سرکه، تحمل زایی به اثرات ضددردی مرفین مشابه پستانداران رخ میدهد. نتایج نشان داد که تجویز مکرر مرفین، اثرات ضددردی دارو را در حشره کاهش داد (p
علی مقیمی؛ محمد محمدزاده؛ سیدمهدی بهشتی نصر
دوره 19، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1391، ، صفحه 14-25
چکیده
زمینه و هدف: مینوسایکلین علاوه بر اینکه یک داروی ضد التهاب و آنتیبیوتیک است، دارای اثرات محافظتی سلولهای عصبی نیز میباشد. با توجه به ارتباط تشنج با مرگ و میر سلولی و التهاب، هدف از این تحقیق بررسی اثر مینوسایکلین بر تشنجهای ناشی از کیندلینگ در موش صحرایی است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 3 گروه موش صحرایی (18 سر) پس از جراحی ...
بیشتر
زمینه و هدف: مینوسایکلین علاوه بر اینکه یک داروی ضد التهاب و آنتیبیوتیک است، دارای اثرات محافظتی سلولهای عصبی نیز میباشد. با توجه به ارتباط تشنج با مرگ و میر سلولی و التهاب، هدف از این تحقیق بررسی اثر مینوسایکلین بر تشنجهای ناشی از کیندلینگ در موش صحرایی است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 3 گروه موش صحرایی (18 سر) پس از جراحی استرئوتاکسیک و یک هفته دوره بهبودی، تحریکات کیندلینگ (2 بار در روز) را دریافت میکردند. هر یک از گروههای مذکور پس از کیندل شدن، مینوسایکلین با دوزهای 5/12 (7=n)، 25 (5=n) و 50 (6=n) میلیگرم به ازای یک کیلوگرم حیوان دریافت کردند. مدت زمان امواج تخلیه متعاقب (Afterdischarge Duration; ADD)، مدت زمان تأخیری تا شروع مرحله 4 تشنج (Stage 4 Latency; S4L)، مدت زمان مرحله پنج تشنج (Stage 5 Duration; S5D) و مدت زمان تشنج (Seizure Duration; SD) روز تزریق مینوسایکلین با روز قبل (که سالین دریافت کرده بودند) مقایسه شد.
یافتهها: در موشهای کیندلی که دوزهای mg/kg 50 و 25 را دریافت کرده بودند، ADD نسبت به تزریق سالین کاهش معنادار داشت. S5D نیز در هر سه دوز دارو بهطور معنادار کاهش یافت. از بین سه دوز مذکور، مینوسایکلین فقط با دوز mg/kg 50 توانست S4L و SD را بهترتیب بهطور معناداری افزایش و کاهش دهد.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان داد که مینوسایکلین موجب کاهش شدت تشنجهای ناشی از کیندلینگ آمیگدال گردید.