سمیه نیری؛ مهدی گل افروز؛ هاجر صادقی؛ سارا امینی؛ لعیا ضرابی؛ محمدحسن رخشانی
دوره 22، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1394، ، صفحه 289-299
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی قلبی یک وضعیّت شایع و تهدید کننده زندگی است. این بیماران از کیفیّت خواب پایینی برخوردار هستند. از راههای اصلاح کیفیّت خواب، آموزش مراقبت از خود با استفاده از مدل در پرستاری است. لذا، این مطالعه با هدف تأثیر به کارگیری مدل مراقبت مشارکتی بر کیفیّت خواب بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
مواد و روشها: ...
بیشتر
زمینه و هدف: نارسایی قلبی یک وضعیّت شایع و تهدید کننده زندگی است. این بیماران از کیفیّت خواب پایینی برخوردار هستند. از راههای اصلاح کیفیّت خواب، آموزش مراقبت از خود با استفاده از مدل در پرستاری است. لذا، این مطالعه با هدف تأثیر به کارگیری مدل مراقبت مشارکتی بر کیفیّت خواب بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شدهاست؛ که بر روی 102 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن پایدار بستری در بخش قلب بیمارستان واسعی سبزوار 93-1392 انجام گرفت. بیماران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. جهت سنجش کیفیّت خواب بیماران از مقیاس کیفیّت خواب پیتزبورگ که روایی آن به روش روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (0.79) به تأیید رسید. اجرای مدل مراقبت مشارکتی، در گروه آزمون به مدّت سه ماه انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطّلاعات با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون کایدو، آزمون منویتنییو، تحلیل کوواریانس به سبک رگرسیونی و رگرسیون لجستیک چند سطحی داده های همبسته) با نرمافزارهای اس.پی.اس.اس. نسخه 11.5 و SAS نسخه 9.1 در سطح اطمینان 95 درصد انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین نمره کیفیّت خواب دو گروه قبل از مداخله اختلاف آماری معنیدار نبود. امّا، پس از مداخله میانگین و انحراف معیار نمره کلّی کیفیّت خواب در گروه کنترل و آزمون به ترتیب 03/4±02/9 و 89/2±43/4 بود و آزمون آماری منویتنی یو بین دو گروه اختلاف آماری معنیداری نشان داد (001/0=p).
نتیجهگیری: اجرای مدل مراقبت مشارکتی بر افزایش کیفیّت خواب بیماران نارسایی قلبی مؤثّر است. لذا، پیشنهاد میشو اجرای این مدل مراقبتی در سایر بیماران مزمن نیز آزمون گردد و در مورد آنان مورد استفاده قرار گیرد.
لعیا ضرابی؛ علیرضا اسدی؛ فرشته قراط؛ سیدعبدالله بنی هاشم؛ محمد غروی؛ محمدتقی شاکری
دوره 19، شماره 2 ، خرداد و تیر 1391، ، صفحه 173-180
چکیده
زمینه و هدف: در سال های اخیر لزوم تسکین درد و اضطراب بیماران مبتلا به لوسمی حاد حین اقدامات تهاجمی تشخیصی و درمانی مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای شدت درد و ناراحتی ناشی از نمونه برداری مغز استخوان تحت بیهوشی عمومی در مقایسه با بیحسی موضعی انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی روی 239 بیمار با لوسمی ...
بیشتر
زمینه و هدف: در سال های اخیر لزوم تسکین درد و اضطراب بیماران مبتلا به لوسمی حاد حین اقدامات تهاجمی تشخیصی و درمانی مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای شدت درد و ناراحتی ناشی از نمونه برداری مغز استخوان تحت بیهوشی عمومی در مقایسه با بیحسی موضعی انجام گرفت. مواد و روش ها: این مطالعه هم گروهی روی 239 بیمار با لوسمی حاد زیر 18 سال مراجعه کننده به بیمارستان دکتر شیخ مشهد طی دو سال صورت گرفت. کودکانی که طی مراحل درمان، با دو روش بیهوشی عمومی با پروپوفول و تسکین موضعی با لیدوکائین تحت نمونه گیری مغز استخوان قرار گرفته بودند، از لحاظ شدت درد (Visual Analoge Scale)، میزان مقاومت حین انجام عمل، و میزان ترس و اضطراب حین نمونه گیری (مقیاس لیکرت) مقایسه شدند. نتایج با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی و کای دو بررسی شد. یافته ها: از میان 135 بیمار که تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند 1/20 درصد مقاومت خفیف به گذاشتن ماسک بیهوشی نشان دادند. در بررسی 104 بیمار تحت تسکین موضعی 2/80 درصد مقاومت فیزیکی نشان دادند. 4/44 درصد درد شدید و بسیار شدید و 1/86 ترس و اضطراب شدید نشان دادند. در گروه بیهوشی عمومی میزان مقاومت فیزیکی(0.01=P)، درد (0.01=P) و ترس و اضطراب (0.05>P) نسبت به گروه بی حسی موضعی به طور معناداری پایین تر بود.نتیجه گیری: جهت نمونهگیری مغز استخوان، روش بیهوشی عمومی نسبت به تسکین موضعی از طرف کودکان و والدین آنها بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. این روش تا حد زیادی می تواند درد زیاد ناشی از اقدامات تهاجمی را کاهش داده و از مقاومت و ترس کودکان حین انجام نمونه گیری بکاهد.