نغمه مخبر؛ محمودرضا آذرپژوه؛ نگار اصغری پور
دوره 20، شماره 3 ، مهر و آبان 1392، ، صفحه 242-248
چکیده
هدف: با توجه به شیوع ناهنجاریهای شخصیتی در بیماران مصروع خصوصا صرع موضعی پیچیده، در این مقاله هدف، بررسی اختلالات و صفات شخصیتی بر اساس پرسشنامه میلون بر روی بیماران مبتلا به صرع قطعه گیجگاهی بوده است.
روش کار: برای کلیه مراجعین به کلینیک سرپایی روانپزشکی و اعصاب بیمارستان ابن سینا و قائم که مبتلا به صرع قطعه گیجگاهی بودند (74 بیمار) ...
بیشتر
هدف: با توجه به شیوع ناهنجاریهای شخصیتی در بیماران مصروع خصوصا صرع موضعی پیچیده، در این مقاله هدف، بررسی اختلالات و صفات شخصیتی بر اساس پرسشنامه میلون بر روی بیماران مبتلا به صرع قطعه گیجگاهی بوده است.
روش کار: برای کلیه مراجعین به کلینیک سرپایی روانپزشکی و اعصاب بیمارستان ابن سینا و قائم که مبتلا به صرع قطعه گیجگاهی بودند (74 بیمار) وافراد سالم داوطلب(100 نفر) تست میلون توسط روانپزشک اجرا شد.
یافته ها:74 درصد بیماران مبتلا به صرع قطعه گیجگاهی حداقل یک نوع صفت شخصیتی بیمار گونه داشتند . این میـزان در گـروه شاهد 5/31 % بر آوردشـد. شیـوع اختلالات شخصیتی بارز در 2/27 % بیماران مصروع در مقایسه با 4/8% گروه شاهد بود که کلیه این تفاوتها از نظر آماری معنا دار بودند. شایعترین اختلالات شخصیت در این افراد مرزی و ضد اجتماع بود که به شکل معنا داری از گروه شاهد بیشتر ارزیابی شد (05/0p
محمودرضا آذرپژوه؛ نغمه مخبر؛ نگار اصغری پور
دوره 20، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1392، ، صفحه 6-14
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از عوارض شایع به دنبال سکته های مغزی است. این امر باعث ناتوانی و اختلال در سیر بهبود و وضعیت شناختی بیماران می شود. هدف این مطالعه تأثیر درمان ضد افسردگی سیتالوپرام بر عملکردهای ویژه شناختی در فاز حاد سکته مغزی است . مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، کلیه بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک حاد که در طی یک سال ...
بیشتر
زمینه و هدف: افسردگی یکی از عوارض شایع به دنبال سکته های مغزی است. این امر باعث ناتوانی و اختلال در سیر بهبود و وضعیت شناختی بیماران می شود. هدف این مطالعه تأثیر درمان ضد افسردگی سیتالوپرام بر عملکردهای ویژه شناختی در فاز حاد سکته مغزی است . مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، کلیه بیماران مبتلا به سکته ایسکمیک حاد که در طی یک سال (اردیبهشت 1389-1388اردیبهشت) به بیمارستان قائم مشهد مراجعه نموده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند (218 نفر). در نخستین ملاقات (هفته 4 پس از سکته) ارزیابی های نرولوژی و همچنین سنجش میزان افسردگی بر اساس آزمون افسردگی هامیلتون انجام شد.در نهایت تعداد 89 نفر بهعنوان نمونه وارد مطالعه شدند. سطح توانمندیهای شناختی بر اساس آزمون Dementia Rating Scale (DRS) و همچنین آزمون مختصر وضعیت روانی مورد ارزیابی قرار گرفت. بیماران بر اساس ارزیابی بالینی و نمره آزمون ها میلتون افسردگی به 3 دسته تقسیم شدند: بیمارانی که نمره آزمون هامیلتون آنها بیشتر یا مساوی 20 ( 18 نفر ) و بیمارانی که نمره آزمون آنها بین 19-12 بود (39 نفر). بیمارانی که نمره آزمون آنها کمتر از 12 ارزیابی شد (32 نفر). بیماران گروه اول تحت درمان با سیتالوپرام قرار گرفتند. در ملاقات هفته 14 (ملاقات چهارم) مجدداً آزمون افسردگیها میلتون و بررسی وضعیت شناختی صورت گرفت. اطلاعات بهدست آمده توسط نرمافزار کامپیوتر 11SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: تغییر نمره افسردگی در ابتدای مطالعه و انتهای هفته هشتم و همچنین نمره کل دمانس و آزمون مختصر وضعیت روانی در گروه تحت درمان با سیتالوپرام از نظر آماری معنادار بود. نمره آزمون دمانس در بعد توجه در ابتدا و انتهای مطالعه، هم در گروه تحت درمان با سیتالوپرام و هم گروه فاقد افسردگی تفاوت آماری معناداری داشت. نتیجهگیری: با توجه به همراهی افسردگی و اختلالات شناختی پس از سکتههای مغزی، شروع درمانهای ضد افسردگی از جمله سیتالوپرام میتواند پیشنهاد درمانی مناسبی برای بهبود وضعیت خلقی و شناختی و در نتیجه ارتقاء سلامت بیماران مبتلا به سکتههای مغزی باشد.
آزاده سلطانی فر؛ رؤیا صمدی؛ محسن پسندیده؛ نغمه مخبر؛ فاطمه محرری؛ عاطفه سلطانی فر
دوره 19، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1391، ، صفحه 228-237
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بیشفعالی، کمتوجهی (ADHD) جزو شایعترین اختلالات روانپزشکی کودکان و نوجوانان میباشد. متیل فنیدیت شایعترین داروی مورد استفاده دراین اختلال است. با توجه به عوارض داروهای محرک و احتمال سوء مصرف آنها،اثر بوپروپیون در درمان این اختلال در بزرگسالان تأیید شده است؛ ولی تأثیر آن در کودکان چندان مورد بررسی قرار نگرفته ...
بیشتر
زمینه و هدف: اختلال بیشفعالی، کمتوجهی (ADHD) جزو شایعترین اختلالات روانپزشکی کودکان و نوجوانان میباشد. متیل فنیدیت شایعترین داروی مورد استفاده دراین اختلال است. با توجه به عوارض داروهای محرک و احتمال سوء مصرف آنها،اثر بوپروپیون در درمان این اختلال در بزرگسالان تأیید شده است؛ ولی تأثیر آن در کودکان چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان تأثیر بوپروپیون در مقایسه با متیل فنیدیت دراختلال بیش فعالی، کم توجهی کودکان و بررسی عوارض جانبی این داروست. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسر کور و تصادفی انجام شد. از مراجعین به کلینیک روانپزشکی کودک و نوجوان بیمارستان ابنسینا 40 کودک مبتلا به ADHD به صورت پذیرش متوالی انتخاب شده و بهصورت تصادفی در دو گروه درمان با بوپروپیون و میتل فنیدیت قرارگرفتند. ارزیابی با پرسشنامه (ADHD-RS) معلم و والد، قبل از شروع درمان در هفته 4 و هفته 8 پس از شروع درمان انجام شد. عوارض جانبی در هفته 4 و 8 بررسی شد. یافتهها: از نظر والد، معلم و بالینگر دوره درمان در مورد هر دو دارو متیل فنیدیت و بوپروپیون به نحو معناداری در کاهش نشانههای کودکان مؤثر بوده است (001/0 >P). پاسخ درمانی از نظر والد در گروه متیل فنیدیت در پایان هفته هشتم بهصورت معناداری بهتر از بوپروپیون بوده است (014/0 =P). از نظر معلم درمان با متیل فنیدیت بهتر بوده ولی تفاوت معناداری با بوپروپیون نداشت (092/0=P). مقیاس ارزیابی کلی کودکان نیز تفاوت معنیداری را در دوگروه از نظر پاسخ به درمان نشان نداده است. (283/0=P). نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش بوپروپیون در کاهش نشانههای اختلال مؤثر بوده است؛ ولی اثر آن بنابر گزارش والد کمتر از متیل فنیدیت بوده است.
نغمه مخبر؛ احمد امامی؛ سید رضا مظلوم؛ معصومه کنعانی
دوره 19، شماره 3 ، مرداد و شهریور 1391، ، صفحه 249-257
چکیده
زمینه و هدف: تمامی بیماران همودیالیزی، طی مراحل مختلف همودیالیز، درجه ای از اضطراب را تجربه می کنند. اضطراب میتواند باعث افزایش ناتوانی و مرگ و میر گردد. در این مطالعه اثربخشی استنشاق اسانس پرتقال در کاهش میزان اضطراب بیماران همودیالیز مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، 62 بیمار همودیالیزی بهطور تصادفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: تمامی بیماران همودیالیزی، طی مراحل مختلف همودیالیز، درجه ای از اضطراب را تجربه می کنند. اضطراب میتواند باعث افزایش ناتوانی و مرگ و میر گردد. در این مطالعه اثربخشی استنشاق اسانس پرتقال در کاهش میزان اضطراب بیماران همودیالیز مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، 62 بیمار همودیالیزی بهطور تصادفی و یک سوکور در دو گروه (اسانس پرتقال31 نفر و مراقبت معمول31 نفر) قرار گرفتند. در گروه اسانس پرتقال، پس از اخذ رضایتنامه کتبی، استنشاق اسانس توسط دستمال کاغذی آغشته به یک قطره اسانس به مدت 20-15 دقیقه انجام شد. این روش سه بار در هفته به مدت 4 هفته بهکار برده شد. درگروه مراقبت معمول، مراقبتهای رایج در بخش همودیالیز بیمارستان انجام گرفت. در هر دو گروه، میزان اضطراب آشکار و پنهان بعد از اتمام همودیالیز در یک مرحله قبل از مداخله و پایان هر هفته توسط پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر اندازهگیری و ثبت شد. یافتهها: میانگین اضطراب آشکار قبل از مداخله در گروه پرتقال و مراقبت معمول به ترتیب 7/9±9/46 و 6/11±3/48 بود. میانگین اضطراب پنهان قبل از مداخله بهترتیب 2/9±5/46 و 6/11±9/47 بود. میانگین اضطراب آشکار هفته چهارم بعد از مداخله در گروه پرتقال و مراقبت معمول بهترتیب 7/8± 9/35 و 7/10±1/45 بود. میانگین اضطراب پنهان در همین زمان بهترتیب 9/8±0/36 و 8/11±6/45 بود. استنشاق اسانس پرتقال، میزان اضطراب آشکار و پنهان را بهصورت معنیداری نسبت به قبل از مداخله کاهش داده است (001/0>P). در استنشاق اسانس پرتقال تفاوت معناداری در میزان اضطراب آشکار و پنهان بین مراحل بعد از مداخله با یکدیگر وجود داشت (05/0
زهرا عابدیان؛ سیدرضا مظلوم؛ زهرا شجاعیان؛ نغمه مخبر
دوره 12، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1384، ، صفحه 37-43
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه ...
بیشتر
زمینه و هدف: تغییرات هورمونی، گر گرفتگی و بحران های حین یائسگی از عوامل موثر بر سلامت روان زنان یائسه بوده و می تواند فرد را مستعد افسردگی سازد. هورمون درمانی جایگزینی جهت درمان علایم یائسگی استفاده می شود ولی تاثیر آن بر افسردگی زنان یائسه مورد سوال است. از این رو پژوهشی با هدف تعیین تاثیر هورمون درمانی جایگزینی بر افسردگی زنان یائسه انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 40 زن یائسه مراجعه کننده به کلینیک های یائسگی و زنان شهر مشهد که سابقه هورمون درمانی و بیماری روانی در زمان حال و گذشته و کنتراندیکاسیون جهت هورمون درمانی نداشتند، انتخاب و بر حسب تمایل در دو گروه قرار گرفتند. پس ازارزیابی افسردگی اولیه، گروه هورمون درمانی 625 هزار میلی گرم استروژن کونژوگه و 2.5 میلی گرم مدروکسی پروژسترون استات روزانه و به مدت 6 هفته دریافت کرده و گروه کنترل هیچ هورمونی دریافت نمی کردند. جهت گردآوری داده ها از فرم انتخاب نمونه مشخصات دموگرافیک، آزمون افسردگی یک مقیاس سندرم پیش از قاعدگی، مقیاس حمایت اجتماعی کاسدی، عزت نفس آیزنگ، نگرش نسبت به هورمون درمانی و یائسگی استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های مستقل تی مزدوج و آنالیز واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره افسردگی ابتدای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل به ترتیب ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?? و در انتهای مطالعه ?.? ± ??.?? و ?.? ± ??.?بود که مقایسه میانگین نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در هر دو گروه اختلاف معنی دار داشت (?.??>P) اما مقایسه میانگین تفاوت نمره افسردگی ابتدا و انتهای مطالعه در دو گروه هورمون درمانی و کنترل اختلاف معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: مصرف و عدم مصرف هورمون درمانی جایگزینی اثری بر میزان افسردگی زنان یائسه ندارد. لذا پیشنهاد می گردد مطالعات درسطح وسیع تر، با روش های هورمونی متفاوت و طول مدت بیشتر مدنظر قرار گیرد.