مهدی جلالی؛ محمدرضا نیک روش
دوره 15، شماره 3 ، مهر و آبان 1387، ، صفحه 144-151
چکیده
زمینه و هدف: در طب سنتی ایرانیان، این باور همواره وجود داشته است که کافور کاهش دهنده میل جنسی محسوب می شود. بر اساس این تفکر و به استناد مطالعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، محققین بر آن شدند تا اثر این ماده را بر تغییرات هیستولوژیکی دستگاه تولید مثلی و روند اسپرماتوژنز موش مورد بررسی قرار دهند.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: در طب سنتی ایرانیان، این باور همواره وجود داشته است که کافور کاهش دهنده میل جنسی محسوب می شود. بر اساس این تفکر و به استناد مطالعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، محققین بر آن شدند تا اثر این ماده را بر تغییرات هیستولوژیکی دستگاه تولید مثلی و روند اسپرماتوژنز موش مورد بررسی قرار دهند.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 24 موش نر balb/c در آستانه بلوغ انتخاب گردیده و به دو گروه تجربی و 2 گروه کنترل تقسیم شدند. سپس روزانه معادل 30 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن، کافور محلول در روغن زیتون به ترتیب به مدت 10 و 20 روز به صورت خوراکی به گروه های تجربی 1 و 2 تجویز گردید و در گروه های کنترل، مشابه این عمل با حجم مشابهی از روغن زیتون انجام پذیرفت. در پایان دوره، بیضه های هر گروه پس از بیهوشی و قطع نخاع حیوانات برداشته شد و به روش های معمول بافت شناسی مورد آماده سازی، تهیه برش های سریال و رنگ آمیزی قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون تی تحت نرم افزار MaCorr مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.
یافته ها: طبق نتایج حاصل از این پژوهش، اگر چه تفاوت میانگین قطر خارجی توبول ها در گروه های مختلف نسبت به همدیگر معنا دار نبوده است. اما در مقایسه نمونه های تجربی، میانگین قطر داخلی توبول ها (1.56±26.31) در مقایسه با گروه کنترل (2.19±42.38) به میزان 25 درصد و سلول های جنسی بالغ (71.3±71) در مقابل (28±3.92) به میزان 12 درصد کاهش نشان داد.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع است که تجویز کافور ممکن است از کانالیزه شده توبول های سمینیفر به شکل معنی داری کاسته و بالغ شدن سلول های جنسی را نیز کاهش داده و از این طریق ساختار تکاملی دستگاه تولید مثلی جنس نر را تحت تاثیر قرار دهد.
مهدی جلالی؛ محمدرضا نیک روش
دوره 14، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1386، ، صفحه 44-52
چکیده
زمینه و هدف: در ساختار دیسک های بین مهره ای بالغ، حداقل دو جزء ساختمانی متفاوت قابل شناسایی است. بخش مرکزی آن نوکلئوس پولپوزوس نامیده می شود که سلول های اندک آن در ماده ای ژلاتینی شکل قرار دارند، در حالی که به بخش محیطی آن آنولوس فیبروزوس گفته می شود که از الیاف لیفی متراکمی ساخته شده است و حالتی حلقوی و در هم تنیده را از خود نشان می ...
بیشتر
زمینه و هدف: در ساختار دیسک های بین مهره ای بالغ، حداقل دو جزء ساختمانی متفاوت قابل شناسایی است. بخش مرکزی آن نوکلئوس پولپوزوس نامیده می شود که سلول های اندک آن در ماده ای ژلاتینی شکل قرار دارند، در حالی که به بخش محیطی آن آنولوس فیبروزوس گفته می شود که از الیاف لیفی متراکمی ساخته شده است و حالتی حلقوی و در هم تنیده را از خود نشان می دهند. از سوی دیگر، اجزای ساختمانی دیسک بالغ تقریبا موضوعی شناخته شده است اما در خصوص تکامل و چگونگی شکل گیری این اجزا از قبیل نوع سلول های مشارکت کننده، تغییرات سلولی و ماتریکس خارج سلولی آن هنوز اطلاعات کافی وجود ندارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه سعی گردید تا با استفاده از برش های سریال و رنگ آمیزی های معمولی (هماتوکسیلین - ائوزین، آبی تلوئیدین و رنگ آمیزی اختصاصی تری کروم) تغییرات سلولی و ظهور الیاف کلاژن در طول دوره تمایز، دیسک های بین مهره ای مورد ارزیابی قرار گیرد.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که از حدود روز دوازدهم جنینی، نوتوکورد از صفحه کفی لوله عصبی در حال تکامل شروع به فاصله گرفتن می نماید و در روزهای بعد به تدریج با تراکم سلول های مزانشیمی مهاجر در اطراف آن، زمینه پیدایش تمایز دیسک های بین مهره ای فراهم می گردد و تا اواخر دوران جنینی به تکامل دیسک منجر می شود. در جریان این فرآیند در فواصل دیسک های بین مهره ای ساختار نوتوکوردی از دست رفته و سلول های پیش ساز جسم مهره ها در این قسمت ها به تدریج متراکم می شوند. این تغییرات به موازات تکامل دیسک های بین مهره ای از بخش میانی نوتوکورد آغاز می شود و در دو جهت سری و دمی شروع به پیشروی می نماید. سپس در بخش هایی از نوتوکورد که دچار تغییرات دژنراتیو شده است، جسم مهره ها پدیدار می گردد.
نتیجه گیری: در طی فرآیند تغییرات تکاملی، بقایای نوتوکورد نوکلئدی پولپوزوس را در دیسک های بین مهره ای تشکیل می دهد. در حالی که مزانشیم اطراف آن (آنولوس فیبروزوس آینده) ساختاری غیر مشابه دارد. در این حالت، بخش خارجی آن در مراحل نهایی تکامل دیسک دارای تراکمی از الیاف کلاژن است که در لایه های داخلی، آثاری از هر دو مورد بقایای غضروف شفاف جنینی و الیاف کلاژن قابل ردیابی است.