فاطمه رحیمی عنبرکه؛ محمدرضا نیکروش؛ مهدی جلالی؛ حمیدرضا صادق نیا؛ زینت سرگزی
دوره 21، شماره 4 ، مهر و آبان 1393، ، صفحه 550-558
چکیده
زمینه و هدف: دیازینون یکی از حشرهکشهای ارگانوفسفره است که فعالیت کولین استراز را مهار و استرس اکسیداتیو را در ارگانهای هدف ، از قبیل سیستم تولید مثلی القاء میکند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات دیازینون برروی فعالیت کولین استراز سرم و اریتروسیتهای خون در رت نر و بررسی نقش محافظت کنندگی ویتامینE بود
مواد و روشها: در این ...
بیشتر
زمینه و هدف: دیازینون یکی از حشرهکشهای ارگانوفسفره است که فعالیت کولین استراز را مهار و استرس اکسیداتیو را در ارگانهای هدف ، از قبیل سیستم تولید مثلی القاء میکند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات دیازینون برروی فعالیت کولین استراز سرم و اریتروسیتهای خون در رت نر و بررسی نقش محافظت کنندگی ویتامینE بود
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تعداد 30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن 200-250 گرم به پنج گروه6 تایی شامل: گروه کنترل (هیچ مادهای دریافت نکرد) ،گروه شم (دریافت روغن زیتون خاالص)، گروه تجربی1(دریافت دیازینون با دوز mg/kg 60)، تجربی 2(دریافت دیازینون و ویتامین E با همان دوزها) و تجربی 3 (دریافت ویتامین E با دوز mg/kg 200) تقسیم شدند. دیازینون و حلال از طریق تزریق داخل صفاقی و ویتامین از طریق گاواژ استفاده شد. بعد از 6 هفته 3 میلی لیتر خون از بافت قلب گرفته شد و از روش تیترومتری و المان به ترتیب برای سنجش کولین استراز سرم و اریتروسیت استفاده شد. دادهها با کمک نرم افزار SPSS آنالیز شدند و مقدار 05/0 P< تفاوت معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند که دیازینون در گروه تجربی1 ، فعالیت استیل کولین استراز (000/0 =P) و کولین استراز سرم (01/0=P) را نسبت به گروه کنترل کاهش داد. مهار فعالیت کولین استراز اریتروسیت و سرم در گروه تجربی 2(مصرف توام دیازینون به همراه ویتامینE) بهبود نیافت.
نتیجهگیری: باتوجه به مهار فعالیت دو آنزیم مهم کولین استراز اریتروسیت و سرم در رت های تیمار شده با دیازینون، امکان سمیت سلولی در کشاورزان و افرادی که در تماس با این ترکیبات می باشد وجود دارد. از سوی دیگر فعالیت کولین استراز توسط ویتامین E احتمالا به علت ماهیت رقابتی مهار آنزیم توسط دیازینون بهبود نیافت. بنابراین، باید مراقبت لازم برای جلوگیری از ورود سم به بدن انجام شود.
مهدی جلالی؛ محمدرضا نیک روش
دوره 15، شماره 3 ، مهر و آبان 1387، ، صفحه 144-151
چکیده
زمینه و هدف: در طب سنتی ایرانیان، این باور همواره وجود داشته است که کافور کاهش دهنده میل جنسی محسوب می شود. بر اساس این تفکر و به استناد مطالعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، محققین بر آن شدند تا اثر این ماده را بر تغییرات هیستولوژیکی دستگاه تولید مثلی و روند اسپرماتوژنز موش مورد بررسی قرار دهند.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، ...
بیشتر
زمینه و هدف: در طب سنتی ایرانیان، این باور همواره وجود داشته است که کافور کاهش دهنده میل جنسی محسوب می شود. بر اساس این تفکر و به استناد مطالعات اندکی که در این زمینه وجود دارد، محققین بر آن شدند تا اثر این ماده را بر تغییرات هیستولوژیکی دستگاه تولید مثلی و روند اسپرماتوژنز موش مورد بررسی قرار دهند.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 24 موش نر balb/c در آستانه بلوغ انتخاب گردیده و به دو گروه تجربی و 2 گروه کنترل تقسیم شدند. سپس روزانه معادل 30 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن، کافور محلول در روغن زیتون به ترتیب به مدت 10 و 20 روز به صورت خوراکی به گروه های تجربی 1 و 2 تجویز گردید و در گروه های کنترل، مشابه این عمل با حجم مشابهی از روغن زیتون انجام پذیرفت. در پایان دوره، بیضه های هر گروه پس از بیهوشی و قطع نخاع حیوانات برداشته شد و به روش های معمول بافت شناسی مورد آماده سازی، تهیه برش های سریال و رنگ آمیزی قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون تی تحت نرم افزار MaCorr مورد آنالیز آماری قرار گرفتند.
یافته ها: طبق نتایج حاصل از این پژوهش، اگر چه تفاوت میانگین قطر خارجی توبول ها در گروه های مختلف نسبت به همدیگر معنا دار نبوده است. اما در مقایسه نمونه های تجربی، میانگین قطر داخلی توبول ها (1.56±26.31) در مقایسه با گروه کنترل (2.19±42.38) به میزان 25 درصد و سلول های جنسی بالغ (71.3±71) در مقابل (28±3.92) به میزان 12 درصد کاهش نشان داد.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع است که تجویز کافور ممکن است از کانالیزه شده توبول های سمینیفر به شکل معنی داری کاسته و بالغ شدن سلول های جنسی را نیز کاهش داده و از این طریق ساختار تکاملی دستگاه تولید مثلی جنس نر را تحت تاثیر قرار دهد.
مهدی جلالی؛ محمدرضا نیک روش
دوره 14، شماره 1 ، فروردین و اردیبهشت 1386، ، صفحه 44-52
چکیده
زمینه و هدف: در ساختار دیسک های بین مهره ای بالغ، حداقل دو جزء ساختمانی متفاوت قابل شناسایی است. بخش مرکزی آن نوکلئوس پولپوزوس نامیده می شود که سلول های اندک آن در ماده ای ژلاتینی شکل قرار دارند، در حالی که به بخش محیطی آن آنولوس فیبروزوس گفته می شود که از الیاف لیفی متراکمی ساخته شده است و حالتی حلقوی و در هم تنیده را از خود نشان می ...
بیشتر
زمینه و هدف: در ساختار دیسک های بین مهره ای بالغ، حداقل دو جزء ساختمانی متفاوت قابل شناسایی است. بخش مرکزی آن نوکلئوس پولپوزوس نامیده می شود که سلول های اندک آن در ماده ای ژلاتینی شکل قرار دارند، در حالی که به بخش محیطی آن آنولوس فیبروزوس گفته می شود که از الیاف لیفی متراکمی ساخته شده است و حالتی حلقوی و در هم تنیده را از خود نشان می دهند. از سوی دیگر، اجزای ساختمانی دیسک بالغ تقریبا موضوعی شناخته شده است اما در خصوص تکامل و چگونگی شکل گیری این اجزا از قبیل نوع سلول های مشارکت کننده، تغییرات سلولی و ماتریکس خارج سلولی آن هنوز اطلاعات کافی وجود ندارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه سعی گردید تا با استفاده از برش های سریال و رنگ آمیزی های معمولی (هماتوکسیلین - ائوزین، آبی تلوئیدین و رنگ آمیزی اختصاصی تری کروم) تغییرات سلولی و ظهور الیاف کلاژن در طول دوره تمایز، دیسک های بین مهره ای مورد ارزیابی قرار گیرد.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که از حدود روز دوازدهم جنینی، نوتوکورد از صفحه کفی لوله عصبی در حال تکامل شروع به فاصله گرفتن می نماید و در روزهای بعد به تدریج با تراکم سلول های مزانشیمی مهاجر در اطراف آن، زمینه پیدایش تمایز دیسک های بین مهره ای فراهم می گردد و تا اواخر دوران جنینی به تکامل دیسک منجر می شود. در جریان این فرآیند در فواصل دیسک های بین مهره ای ساختار نوتوکوردی از دست رفته و سلول های پیش ساز جسم مهره ها در این قسمت ها به تدریج متراکم می شوند. این تغییرات به موازات تکامل دیسک های بین مهره ای از بخش میانی نوتوکورد آغاز می شود و در دو جهت سری و دمی شروع به پیشروی می نماید. سپس در بخش هایی از نوتوکورد که دچار تغییرات دژنراتیو شده است، جسم مهره ها پدیدار می گردد.
نتیجه گیری: در طی فرآیند تغییرات تکاملی، بقایای نوتوکورد نوکلئدی پولپوزوس را در دیسک های بین مهره ای تشکیل می دهد. در حالی که مزانشیم اطراف آن (آنولوس فیبروزوس آینده) ساختاری غیر مشابه دارد. در این حالت، بخش خارجی آن در مراحل نهایی تکامل دیسک دارای تراکمی از الیاف کلاژن است که در لایه های داخلی، آثاری از هر دو مورد بقایای غضروف شفاف جنینی و الیاف کلاژن قابل ردیابی است.