محمد جوان؛ سیدجواد میرنجفی زاده؛ مریم زراعتی؛ سیمین نامور
دوره 17، شماره 3 ، مهر و آبان 1389، ، صفحه 158-169
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم تحقیقات گسترده در زمینه صرع، هنوز مکانیسم اصلی ایجاد این اختلال ناشناخته است. با توجه به این که فعالیت آنزیم اکتو ATPase نقش مهمی در تبدیل ATP به AMP داشته و این ماده متعاقبا می تواند به آدنوزین تبدیل شود و نیز با در نظر گرفتن نقش آدنوزین به عنوان مهم ترین عامل ضد تشنج درون زا در مغز، در این تحقیق تاثیر مهار فعالیت اکتو ATPase ...
بیشتر
زمینه و هدف: علیرغم تحقیقات گسترده در زمینه صرع، هنوز مکانیسم اصلی ایجاد این اختلال ناشناخته است. با توجه به این که فعالیت آنزیم اکتو ATPase نقش مهمی در تبدیل ATP به AMP داشته و این ماده متعاقبا می تواند به آدنوزین تبدیل شود و نیز با در نظر گرفتن نقش آدنوزین به عنوان مهم ترین عامل ضد تشنج درون زا در مغز، در این تحقیق تاثیر مهار فعالیت اکتو ATPase بر روند کیندلینگ مسیر پرفورنت مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 6 سر موش صحرایی نر در هر گروه بر اساس روش کیندلینگ سریع با تحریکات الکتریکی مسیر پرفورنت (12 بار در روز با فرکانس 50 هرتز و مدت هر پالس 1 میلی ثانیه) کیندل شدند. در طی روند کیندلینگ، کمیت های رفتاری و الکتروفیزیولوژیک تشنج و نیز پتانسیل های میدانی ثبت می شد. برای بررسی نقش آنزیم اکتو ATPase در گروهی از حیوانات، هر روز پس از پایان تحریکات کیندلینگ FPL 67156 به عنوان مهارگر این آنزیم به صورت داخل بطن مغزی به حیوانات تزریق گردید. حیوانات در گروه کیندل 6 سر و در سایر گروه ها 4 سر بودند مقایسه آماری کمیت های مدت زمان امواج تخلیه متعاقب، شیب fEPSP و دامنه PS در طی روند صرع زایی در بین گروه های مختلف آزمایشی توسط آزمون تجزیه و تحلیل واریانس دو طرفه از نوع Repeated Measures و آزمون متعاقب Bonferoni صورت گرفت. اختلاف شاخص زوج پالس در هر فاصله زوج پالسی بین گروه ها توسط آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون متعاقب Bonferoni صورت گرفت. وقوع مراحل پنج گانه تشنجی بین گروه های آزمایشی نیز با استفاده از آزمون کروسکال والیس و آزمون متعاقب من ویتنی یو مقایسه گردید. در محاسبات آماری از نرم افزار Prism نسخه شماره 5 استفاده شد.
یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که مهار آنزیم اکتو ATPase (با تزریق FPL67156) باعث تغییری در احتمال بروز مراحل مختلف رفتاری تشنج و مدت زمان امواج تحلیه متعاقب در طی روند کیندلینگ نسبت به گروه کیندل نمی شود(P>0.05) اما شکل پذیری سیناپسی را تحت تاثیر قرار می دهد، به گونه ای که دامنه PS را نسبت به گروه کیندل افزایش داده(P
سیدجواد میرنجفی زاده؛ علی جهان شاهی انور؛ یوسف صادقی؛ رضیه روحانی؛ عباس پیریایی؛ مریم زراعتی
دوره 17، شماره 2 ، خرداد و تیر 1389، ، صفحه 96-107
چکیده
زمینه و هدف: اعمال تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS) باعث ایجاد اثرات ضد تشنجی می شود. در این تحقیق، تاثیر فرکانس های مختلف LFS بر اثر ضد تشنجی آن با بررسی تغییرات رفتاری و فراساختاری در مدل صرعی کیندلینگ، مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، از 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 280-250 گرم استفاده شد. برای ...
بیشتر
زمینه و هدف: اعمال تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS) باعث ایجاد اثرات ضد تشنجی می شود. در این تحقیق، تاثیر فرکانس های مختلف LFS بر اثر ضد تشنجی آن با بررسی تغییرات رفتاری و فراساختاری در مدل صرعی کیندلینگ، مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، از 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 280-250 گرم استفاده شد. برای ایجاد تشنج در حیوانات، الکترود تحریکی در مسیر پرفورنت و الکترود ثبات در ژیروس دندانه دار قرار گرفت. حیوانات به روش ایجاد کیندلینگ سریع تحریک شدند. در گروه های مختلفی از حیوانات، به دنبال تحریکات کیندلینگ،LFS با فرکانس های مختلف (0.5، 1 و5 هرتز) اعمال شده و اثر آن در روند کیندلینگ (با مطالعه رفتاری و الکتروفیزیولوژیک) بررسی شد. پس از هفت روز تحریک، حیوانات کشته شده و از ناحیه ژیروس دندانه دار برای بررسی های میکروسکوپ الکترونی نمونه گیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های واریانس یک طرفه و دو طرفه، LSD، کروسکال والیس ومن ویتنی یو و نرم افزاراستاتیستیکا نسخه 2 استفاده شد.
یافته ها: اعمال فرکانس های مختلف LFS اثرات مهاری بر روند کیندلینگ داشت و مجموع مدت زمان تخلیه های متعاقب و همچنین متوسط تعداد تحریکات برای بروز مراحل تشنجی 4 و 5 را به صورت معناداری کاهش داد. به علاوه، اعمال فرکانس های مختلف LFS مانع از افزایش ضخامت غشای پس سیناپسی و ایجاد سیناپس های مقعر شکل می گردد اما تفاوتی بین اثر ضد تشنجی LFS در فرکانس های مختلف دیده نشد.
نتیجه گیری: اعمال LFS می تواند با جلوگیری از بروز تغییرات فراساختاری در طی پدیده کیندلینگ، از افزایش تحریک پذیری نورون ها جلوگیری کرده و باعث ایجاد اثرات ضد تشنجی شود.